در این روزگار پر چالش درگیر با سرنوشت ملتهای منطقه خاورمیانه که نگارنده در کنار شما خوانندگان این متن ریست میکنیم نمیتوانیم به واسطه در غربت و تبعید اجباری بودن به شادی و کامروایی در این محیط امن و امان باشیم ! نمیتوانیم با وجود عینی حضور اشغالگران سرزمین مادریمان ایران که لهیب خانمانسوز حاکمیت ملاهای پیرو مذهب شیعه 12امامی متقلب و مغلطه کار ایران و منطقه را در آتش برافروخته 47 ساله اشت میسوزاند ...به باور نگارنده با تکیه بر یک ضرب المثل شیرین فارسی « کس نخارد پشت من و ما ، جز ناخن انگشت منو ما » که ریشه در رنج و شکنج تاریخی ممالک تحت ستم دارد ، میخواهم به صراحتی بیشتر به موضوع بند دخیل بستن به مراجع بین المللی بپردازم که « ما را بخیرشان امیدی نیست ، شر مرسانند » تا مگر در درون جامعه خویش به دنبال نسخه مناسب حال این مریض رو به موت حویش بپردازیم تابلکه بیابیم ، یا باکمک جوانان عزیز و پر انرژی از نسل پیشتازان جنبشهای سالهای 96 و 98 و جنبش سدشکن «ژینا » در 1401 با شعار فراگیر « زن ، زندگی ،آزادی » یا بواقع نسخه ای معجزه وار بسازیم .
اما در یک کلام !! نقطه سرخط ٍٍٍمخالفان اپوزوسیون گونه ایران ، اعم از «منظم و نامنظم رژیم مافیای حاکم » بهوش باشید و بگوش؛
« زمین سفت است از چشم هم نبینید »
اعلامیه جهانی حقوق بشر در اصل ۳۰ بصراحت اینگونه به عدم تفسیر و برداشت عقیدتی کارگزاران یک حکومت از جمله برداشتهای « ملی »( از نوع فلسطینی ، یهودی ) و « مذهبی» ( از نوع مسلمان و یهودی) را در راستای اجرای دقیق ۲۹ بند دیگر اشاره دارد ؛ که با تسری شمول این بند به سایر توافقات و کنوانسیونهای حقوق بشری سازمان ملل، برای کاربرد حقوقی و جزایی بعنوان منابع استنادی مرجع در دادگاه بین المللی و یا شورای امنیت که طی پروتکلها و کنفرانسها بتصویب حداکثری اعضای آن در کنوانسیون ژنو و یا دادگاه لاهه هم رسیده است بتواند به منازعات فی مابین کشورها ( هرچند احکام این مراجع قضایی بین المللی هیچگونه قدرت لازم الاجرایی ندارند )رسیدگی کند.
ماده ۳۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن(قوانین و مقررات داخلی) بتواند هر یک از حقوق و آزادیهای مندرج در این اعلامیه را از بین ببرد و یا در آن راه فعالیتی در راستای مخدوش کردن بنماید.
از آنجا که نگارنده بخاطر حفظ استقلال نظر و دیدگاه ، در برخورد با پدیده هایی که در پیرامون ما بعنوان یک جامعه بشری رقم میخورد را حفظ کرده و در راستای عرف متداول شدن این گونه نگرش درمیان جامعه سیاسی فارسی زبان و بالاخص کوشندگان راه تحقیق در رشته ای به گستردگی علم حقوق ،همواره کوشیده ام.
اکنون نزدیک به ۴۵ روز جهان شاهد یک درگیری خونین در نوار غزه میان یک گروه شروع کننده بی دلیل جنگ در حمله به یک فستیوال که به استناد دوستان ما در اروپا بخشی از درآمد این جشن و فستیوال را قرار بود برای کمک به نوار غزه اختصاص داده بودند هستیم ! گروهی بنام « جنبش مقاومت اسلامی (به عربی: حركة المقاومة الإسلامية ) با نام اختصاری «حَماس» ، یک سازمان و تشکیلات سیاسی و نظامی اسلامگرای سنی مذهب است که بر نوار غزه در سرزمینهای فلسطینی حکومت میکند شروع شد . طرف مقابل این حمله که بدفاع از مردم ان منطقه مورد حمله در خاک اسراییل، تشکیل شده و خود را بجهان معرفی میکند، و الیته گویا برای نجاتش از بحرانهای داخلی کشور اسراییل، دنبال این امداد غیبی بوده را ، یک دولت و کابینه در حال سقوطی است به برهبری شخصی بنام نتانیاهو سازماندهی مقابله با آن گروه حمله کننده را بر عهده دارد .
تذکر؛ در زمان شروع نگارش این مطلب دولت حاکم در اسراییل بخاطر موارد فوق و نشان دادن یک پز نجاتبخشی بقول خودشان دنیا، از دست بنیادگرایی خونریزی با قرار دادن مشخصا یک رهبری حاکمیتی در کشوری بنام ایران که بر روی چاههای نفت این کشور بعنوان سومین کشور دارای ذخایر نفتی جهان چمبره زده ، با هیچ گونه مذاکره ای برای توقف یا پایان دادن به درگیری را قبول نکرده(در روز درج این مطلب در سایتهای مختلف متوجه شدم که بعد از یک وقفه چهار روزه و آزادی بخشی از بیگناهان از طرف مقامات نشسته در قطر و اورشلیم مجددا چند روز دیگر هم تمدید شده ) ، همین جنگی که دیدیم در امتدادش خشک و تر (بیگناهان بسیاری از کودک و کهنسال) را باهم« بگواهی منابع بیطرف ناظر بر این نزاع » بیرحمانه میسوزاند.
باید بدانیم که هستند بسیار قوانینی که بر میدان جنگ میان دوطرف متخاصم در همه مراحل درگیری و هرگونه شکل و مشخصه ای حکومت میکنند و این مجموعه قوانین حقوق بین الملل براحتی و کاملاً داوطلیانه ، قابل دسترسی و قابل استناد و در عصر رشد تکنولوژی کنونی بینهایت آشکار که به ذکر بخشی از آنها که بقرار زیر هستند در حد حوصله این نگارش میپردازم :
1- سوء استفاده از یک پرچم سفید، به عنوان تسلیم شدن یا آتش بس غیر قانونی است .
2-کشتن یا آسیب وارد کردن به کسی که تحت محاصره است غیر قانونی است.
3-حمله به یک مکان یا شخص بدون دفاع ممنوع است.
4-حمله به ساختمانی که به عنوان بیمارستان استفاده میشود ممنوع است. اگر چه بخشی از امکان در برخی از قوانین بصورت مشخص دارای اهمیت کمتری بمانند اماکن دارای سکنه دارند. این اماکن شامل ، نمادهای فرهنگی و ملی تحت حفاظت هستند. با آمدن اولین اقدام که یک روش نوین را پایه گذاری کرد و آن کنوانسیون ژنو در سال ۱۸۶۴ بود ،قوانین جنگ به یک موضوع بین المللی تبدیل شد.
قوانینی که از ژنو و لاهه سر بر آوردند از هر درگیری ویژه ای بالاتر محسوب میشدند. این قوانین تلاش میکنند که خشونت و فجایع جنگ را به طور کلی کاهش دهند. این قوانین بر همه نوع درگیری مسلحانه ای اعمال میشود. کنوانسیونهای ژنو کنوانسیونهای ژنو که در سال ۱۹۴۹ به صورت رسمی در آمدند و نهایتاً توسط ۱۹۰ کشور پذیرفته شدند، قوانین مربوط به رفتار با قربانیان جنگ شامل زخمیها و سربازان بیمار، اسرا جنگی و غیرنظامیان را برقرار میکند.دقیقتر اینکه در اصل کمبودی در پیدا کردن مصداق و مستند قانونی برای رسیدگی وجود ندارد اما مشکل بزرگ عدم رسیدگی به جنایات جنگی است! تصویب و مدون شدن قوانین یا موافقت نامه های بی شماری شدند که به طور نه چندان مطلوبی وارد موارد مربوط به میادین جنگ، جنگ افزار، حقوق مالکیت و وظایف کشورهای بی طرف در جنگ گردید. دو کنوانسیون اولیهی لاهه که عبارت بودند از کنوانسیون صلح لاهه ۱۸۹۹ و کنوانسیون جنگهای زمینی لاهه ۱۹۰۷ عمدتاً شبیه به هم هستند. که کنفرانس ۱۹۰۷ به توسعه و اضافه کردن قسمتهای اولیهی لاهه دربارهی قوانین جنگ، جنگ افزارهای غیر مجاز و نگرانیهای مالی میپردازد. البته در راستای امر فوق الذکر کنفرانس دیگری برنامه ریزی شد ولی بعداً با آغاز جنگ جهانی اول لغو گردید. تخریبهای شدیدی که بر روی اموال هنری از قبیل کارهای هنری، ادبیات و مصنوعات ساخت بشر در طی جنگهای جهانی اول و دوم صورت گرفت، خلاء هایی را در قوانین موجود آشکار کرد. در سال ۱۹۵۴ کنفرانس لاهه برای محافظت از اموال هنری در طی درگیریهای مسلحانه امضاء شد تا مورد عمل قرار گیرد. این سومین مجموعه از قوانین، حفاظتهای فرهنگی را با عمق بیشتری نسبت به دو سری قبلی مشخص میکرد و تلاش میکرد تا از هویت یک ملت در مواجه با جنگ و اشغال حفاظت نماید. همان طور که تکنولوژی و آگاهی پیشرفت کرده است، کنوانسیون مصوب و مدون شده در لاهه و کنوانسیونهای ژنو نیز با یکدیگر همپوشانی یا بهتر است بگویم بسوی ادغام حرکت کردهاند: پیشرفتهای تکنولوژیکی در محدودهی جنگ تمایل دارند که موارد بشر دوستانه را تمدید کنند و امور بشردوستانه تمایل دارند که ریشهی پیشرفت تسلیحات و روشهای تخریب بی حد و حرص را قطع کنند. این قراردادهای بزرگ که شامل برخی از حیاتیترین قوانین مربوط به جنگ هستند تلاش دارد تا از نگرانیهای بشر دوستانه، فرهنگی و مالی در حد امکان محافظت با قید اینکه «قوانین و احکام حقوق بشری هیچگاه لازم الاجرا نبوده است ».
در میدان جنگ کنوانسیونهای لاهه نه تنها بر روی درگیریهای مسلحانه تمرکز دارند بلکه یکی از قوانین اولیهی لاهه تأکید بر حل اختلاف از طریق صلح است. به طوری که تلاش خود را میکند تا از طریق راههای ویژه از جمله راه حلهای دیپلماتیک برای حل هر اختلاف ملی و یا بین المللی از جنگ جلوگیری کند. کمیته های تحقیق و تفحص، واسطه های بی طرف و هر چیز قابل توصیفی به عنوان مهلتهای سی روزه، همه چیزهایی هستند که برای جلوگیری از جنگ استفاده میشود. تنها یک جا هست که همهی این مراحل کنار گذاشته میشود و آن وقتی است که به طور رسمی اعلان جنگ شود. بنابراین یک اعلان رسمی نیاز است، یک حملهی غافل گیرانه ی اولیه غیرقانونی محسوب میشود. دقت در داشتن مفاد قانونی دراشکال و موقعیت های مختلف در بررسی ژرفی این موارد مختلف در جنگ بصورتی واقع بینانه بشکل زیر مورد پیش بینی قرار گرفته است . معاهدهی ژنو دربارهی رفتار با زخمیها و بیماران با در نظر گرفتن جزئیات، روش برخورد با یکی از رایجترین جنبه های جنگ را مورد بحث قرار میدهد: بعنوان نمونه ؛ تاکید قوانین بر اینکه جسدهای کشته شدگان در یک جنگ و درگیری خونین باید در اولین زمان ممکن جمع آوری شوند. تاکید مهم اینکه بکارگیری آزمایش های لازم پزشکی باید مد نظر قرار گیرند (فقط برای این که بتوان مطمئن شد که شخص واقعاً مرده است). حتی تعیین هویت برای اطلاع داغدیدگان و بازماندگان شوند و به طور مناسب با توجه به فرهنگ محل درگیری و جنگ ،دفن شوند. اگر لازم باشد ( که قطعا لازم است ) درگیری حتماً باید به طور موقت متوقف شود تا جنازهها جمع آوری و اقدامات لازم مبزول اعمال گردد. باید با اجساد با احترام برخورد کرد و اگر ممکن باشد با توجه به مذهب مربوطهشان دفن کردند. با کسی که در زمان جنگ میمیرد باید همان رفتارهایی را کرد که با کسی که در زمان صلح میمیرد، آن رفتارها انجام میشود. ارتباط از طریق سرویس ثبت و ضبط قبور باید در آغاز جنگ برقرار شود. مکانی برای قبور نیروهای متخاصم باید مشخص شود، به طوری که بتوان بعداً اجساد را نبش قبر کرد و به سرزمین مادری شان فرستاد و همهی مایملکی که در کنار جسد پیدا میشود باید به وارثان آن باز گردانده شود. حال با یک بررسی کوتاه که در بالا با ذکر منابع قانونی حقوق بشری داشته و در ادامه هم خواهیم داشت سوال مشخص اینست که ؛ در کجای این ۴۵ روز درگیری و جنگ میان حماس و ارتش اسراییل و کشته شدن بیگناهان بسیار در کوچه و خیابان نوار غزه حداقلهای رعایت این قوانین توسط طرفین درگیری و مهمترین از آن «دخالت جدی دادگاه لاهه و یا دادگاههای بین المللی حقوق بشری »را شاهد بوده ای§ مستندهای دیگر قانونی شامل حبس قانونی(زندانی کردن با احترام رسیدگی پزشکی به اسرا’) اگر یکی از طرفهای درگیر بفهمد که پرسنل پزشکی کافی برای مراقبت از مصدومین و بیماران تحت مراقبت خود ندارد، میتواند پرسنل پزشکی نیروی دشمن را تا زمانی که بحران پزشکی بگذرد در پیش خود نگه دارد. اسرای جنگ اسرا در همهی شرایط مستحق دریافت احترام به خاطر شخصیت انسانی و عزتشان هستند . ابتدا باید مشخص کرد قبل از هر چیز زندانیان جنگ (اسرای جنگی) زندانیان کشوری هستند که آنها را دستگیر کرده است. آنها زندانیان سرباز واحد یا فرماندهی واحدی که آنها را دستگیر کرده است، نیستند. هم چنین در راستای این عبارت که «بی گناه است مگر این که گناهکاریش ثابت شود» برای هر جنگ جوی دستگیر شده ای فرض میشود که جزء زندانیان جنگ است و حتماً باید با آنها به این صورت رفتار شود: اگر هر گونه شکی دربارهی قابلیت اجرای حالت اسرای جنگی (pow) وجود دارد نباید قوانین مربوط به اسرای جنگی اجرا شود. تا زمانی که یک دادگاه مناسب برای تشخیص این که آیا وضعیت اسرای جنگی بر اساس یک بنیان مورد به مورد قابل اجرا هست یا نه، تشکیل شود. هنگامی که ایالت متحده به صورت سیستماتیک از برقراری وضعیت اسرای جنگی برای نیروهای طالبان دستگیر شده در جنگ سال ۲۰۰۱- ۲۰۰۲ در افغانستان خودداری کرد، این کار تخطی از کنوانسیون (معاهدهی) سوم ژنو بود. در حین درگیری مسلحانه بین اعضای معاهدهی ژنو نیروهای دستگیر شده تا مادامی که خلاف آن ثابت شود به عنوان اسرای جنگی محسوب میشوند. همانند بیماران و زخمیها، اسرای جنگ (Pow) بر اساس قوانین ژنو و لاهه از هر گونه خشونت، توهین و یا آزمایشهای بیولوژیکی مصون و محفوظ هستند. اگر اسرای جنگی نیاز به مراقبتهای پزشکی داشته باشند باید حتماً آن را دریافت کنند و کادر پرشکی را باید حداقل هر ماه یک بار به درون اردوگاه اسرای جنگی آورد تا بتوان مطمئن شد که همهی افراد در وضع مناسبی هستند. اما برخلاف بیماران و زخمیها در مورد اسرای جنگی باید سلسله مراتب نظامی مد نظر قرار گیرد بیاییم مظهر « تلورانس که همانا تحمل منتقد ومخالف» باشیم سلولهای خفته را بیدار کرده اند که شاهد پروپاگانداهای مختلف هستیم یک درگیری که سبب ریختن آب در لانه مورچگان که همانا تروریسم بین المللی بعنوان واریز کنندگان سود به جیب کارتلهای بزرگ دنیای سود و سرمایه ، منظور نگارنده همین درگیری میباشد که ،میان نیروی بنام حماس که شروع کننده این خونریزی بوده و ادامه خونبارتر آن توسط ارتش اسراییل برهبری نتانیاهو در مقطع کنونی منبع مورد استنساخ؛ کمیته پژوهش https://pajohesh.bashariyat.org/?page_id=3369
نگارنده یدی جدیدی لرستانی
فعال سیاسی و حقوق بشر در تبعید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
30 ژولای 2025