چاپ
مقالات
بازدید: 89
در سالگرد خیزش شهریور ۱۴۰۱ و در آستانه‌ی دگرگونی‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی، بار دیگر ملت ما بر لبه‌ی تاریخ ایستاده است. خیزش «زن، زندگی، آزادی» به دنیا نشان داد که مردم ایران، فارغ از قومیت، جنسیت یا مذهب، با آگاهی و شهامت خواهان پایان دادن به عُمرِ نظامی هستند که دیگر حتی در میان حامیان سابق خود مشروعیتی ندارد. هم‌زمان، فضای بین‌المللی ( فعال شدن مکانیسم ماشه )نیز بیش از هر زمان دیگر، بر ضد تمامیت دیکتاتوری دینی حاکم شکل گرفته است. این فرصت تاریخی، نیازمند هوشیاری در برابر دشمنانی‌ست که با چهره‌های گوناگون، در پی انحراف مسیر مبارزه‌اند.
در چنین بزنگاهی، شاهد پدیده‌ای خطرناک هستیم: تحریف آگاهانه‌ی حافظه‌ی جمعی مردم و جعل تاریخ مبارزاتشان. برخی فرصت‌طلبان که دیروز با نام جعلی از زیر عبای ساواک و شکنجه‌گران شاه گریخته بودند، امروز در لباس «مُنجی» به میدان آمده‌اند. اینان، با وقاحت و فریب، نه تنها جنبش‌های مردمی و انقلابی دهه ۵۰ را زیر سؤال می‌برند، بلکه نمادهای هویتی آن نسل و این ملت را نیز هدف گرفته‌اند. سرود «یار دبستانی من»، که از مدرسه تا زندان، از کلاس درس تا میدان مقاومت، همراه نسل‌های آزادی‌خواه ایران بوده، حالا مورد تحریف و تمسخر قرار گرفته است.
سرود «یار دبستانی من» صرفاً یک خاطره‌ نوستالژیک نیست. این سرود، شعر آگاهی نسلی‌ست که از کودکی، رفاقت، عدالت‌خواهی و ایستادگی را آموخت و در برابر شاه ایستاد، و سپس در برابر شیخ. این سرود، صدای زندگان و شهیدان است؛ از دوران خفقان پهلوی تا شکنجه‌گاه‌های دهه ۶۰، از کوی دانشگاه تا خیابان‌های آبان ۹۸ و فریادهای زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱. یار دبستانی من، نه متعلق به جناحی خاص، بلکه دارایی مشترک تمام مردم ایران است.
تحقیر این سرود به شکل «یار دبستانی تو» نه طنز است و نه هنر؛ بلکه پروژه‌ای سازمان‌یافته برای تضعیف اتحاد، کاشتن بذر تفرقه، و بی‌اعتبار کردن ریشه‌های واقعی مبارزه مردم برای یک جمهوری دموکراتیک و سکولار است. این تحریف، زاییده‌ی اتاق فکر مشترک شاه و شیخ است؛ دسیسه‌ای از سوی کسانی که نه از استبداد می‌گریزند، بلکه در پی بازتولید آن با رنگ و لعابی تازه‌اند.
https://www.instagram.com/reel/C29NoA0A1Iu/?igsh=MTl2M2o5dDY1MjltbA%3D%3D 
ما به‌روشنی می‌گوییم: «یار دبستانی من» ، خط قرمز ماست. این سرود، صدای ایرج ماسوری‌هاست که در ۲۲ سالگی، زیر شکنجه جان داد اما به رهایی خلق پشت نکرد. صدای نداست، صدای پویاست، صدای مهسا و نیکاست. صدای نسلی‌ست که نه فراموش می‌کند، نه می‌بخشد.در مسیر سرنگونی دیکتاتوری و برپایی یک جمهوری دموکراتیک، هیچ جعل و تحریفی نمی‌تواند ما را متوقف کند. یار دبستانی ما، هنوز در کلاس‌های درس و میدان‌های آزادی طنین دارد.
و ما، تا آزادی، آن را با صدای بلند خواهیم خواند.
به قلم: دکتر مسعود کاشفی