لرها در گذشته هم ثروتمند بودند، هم نيرومند و هم مغرور، اما امروزه براي آنها فقط غرورشان باقي مانده است[1] ويليام داگلاس، سرزمين شگفتانگيز، ص159،
بادي به غبغب انداخته و (در باب علت اعدام سران لرستان)ميفرمايد: لرها حق علفچر از ماشينهايي كه قصد عبور از خاكشان را داشته ميگرفتهاند و ماليات نميدادهاند!حال آنكهرضاخان جاده سراسري لرستان را در سال 1308 افتتاح نمود و اعدام مورد اشاره آقاي معتضد در سال 1304 صورت گرفته است!بايد از جناب معضد پرسيد لرها از كدام اتوموبيلها حق علف چر گرفته اند؟ |
يكشنبه 30 آبان 1386، ساعت 21 : شبكهي دوم سيما را به تماشا نشستهايم. در برنامهاي با مضمون تاريخ ايران، خسرو معتضد به اظهار فضل ميپردازد! خدا ميداند چه اراجيفي به هم ميبافد و تمام هدفش اين است كه رضاخان را يك قلدر و لات معرفي نمايد. در اين بين، چرت و پرتهايي كه در مورد تاريخ لرستان نقل ميكند نيز شنيدني است. بادي به غبغب انداخته و ميفرمايد: لرها در گذشته از ماشينهايي كه قصد عبور از خاكشان را داشتهاند حق علفچر ميگرفتهاند و به حكام قاجاريه ماليات نميدادهاند! جالب اين كه از هر ماشين به صرف اين كه 4 چرخ دارد، 4 برابر ماليات ميستانيدهاند. جناب دكتر در اين لحظه از برنامه سگرمههايش را در هم ميكند و با قيافهاي حق به جانب ميافزايد: قرار شده تاريخ ايران را بيغل و غش براي شما نقل كنم، لذا از گفتههاي من ناراحت نشويد و به كسي برنخورد! بعد ادامه ميدهد: اميراحمدي در كتاب خاطراتش همهي اين چيزها را گفته و آورده كه: چون سران قبايل و طوايف لرستان از ماشينها باج گرفته، راهزني ميكردند و به دولت مركزي ماليات نميدادند و در حقيقت ارزشي براي حكومت قائل نبودند، لذا نظاميان به بهانهاي 14 نفر از سران آنها را فريب داده و فكر كنم در خرمآباد توسط حسينآقا خزايي كه بعد از اميراحمدي اميرلشكر غرب بوده، آنها را اعدام ميكنند. در مملكتي كه معتضد ادعاي تاريخداني دارد و چنين از تاريخ نادانسته با آب و تاب سخن ميراند چه انتظاري بايد از مسوؤلين صدا و سيما داشت كه چنين كسي را كارشناس ميكنند؟! هر ننه قمري ميداند همان رضاخاني كه معتضد او را پالاني ميداند در 16 آبان 1308 جادهي سراسري لرستان به خوزستان را افتتاح نمود و واقعهي اعدام 13 نفر (و نه 14 نفر) سران عشاير لرستان كه در تاريخ 4 شهريور 1304 يعني 4 سال قبل و آنهم در بروجرد نه خرمآباد به وقوع پيوسته است، يعني زماني كه اتومبيلي در لرستان وجود نداشته كه غارت شده باشد و ماليات علفچر بدهد، چون اصولاً در آن دوران جادهاي نبوده كه اتومبيلي در آن به تردد بپردازد. چند اتومبيلي هم كه در حدود سال 1302 وارد لرستان شدند به نظاميان و حكام دولتي اختصاص داشتند و احدي را ياراي تعدي و تعرض به سرنشينان آنها نبود. در ثاني اصلاً اعدام اين افراد ربطي به ماليات علفچر نداشت و به دلايل ديگر صورت پذيرفت و معتضد سنگنوشتهي خرمآباد مربوط به قرن پنجم هجري را كه در آن به ماليات علفچر اهالي شاپورخواست(خرمآباد) اشاره نموده با خوانين 800 سال بعد تركيب نموده و آشي پخت كه براي برخي يك وجب روغن داشت!. بايد به اين بابا گفت: جناب معتضد! وقتي كتاب خاطرات اميراحمدي را ملاك قرار ميدهي و به آن استناد ميكني كه لرها چنين بودند و چنان كردند، چرا از قسمتهايي كه در مورد خدمات رضاخان تعريف و تمجيد شده و چيزي به ميان نميآوري؟ آيا تاريخ ايران فقط آن چيزي است كه شما ذكر ميكني و آن فقط قسمتي است كه خودتان مايل هستيد؟ ما هم تاريخ ميدانيم! بخصوص تاريخ آباء واجدامان ... هزاران نفر در لرستان چون من ميدانند كه همواره چه خيانتها و كوتاهيهايي در حق لرستان و مردمانش شده و با شهامت ميگويم اين كملطفي از 950 سال پيش كه نام لر در تاريخ وجود دارد تا امروز ادامه داشته و هميشه به طرق مختلف در حق آنها اجحاف شده است. اگر ديروز صفويه و افشاريه اجداد ما را در صف اول ميدانهاي جنگ سپر ايران و ايراني ميكردند، اگر قاجاريه ما را به جان هم انداخته و بيسواد نگه ميداشتند تا براي كتابهاي شما دزد سرگردنه شويم و اگر امثال اميراحمدي و رضاخان در نوشتهها و گفتههايشان، خود را فرشتهي نجات ما از ضلالت دانستند، به اين دليل بود كه از سادگي و نجابت قوم من سوء استفاده كردند. امروزه ما لرها را حتا به گدايي حق خود نيز قبول نداريد! من به جاي واژهي نجابت براي قومم از لفظ بيعرضه و بيلياقت استفاده ميكنم و گر نه در مقابل اين همه توهين، طور ديگري بايد برخوردد ميكردند. سريال تلويزيوني ميسازيد، ديواري كوتاهتر از مردم اين خطه پيدا نميكنيد و لهجهي آنها را به سخره ميگيريد، تبليغ تلويزيوني ميسازيد، به همين گونه رفتار ميكنيد. كاريكاتور و جدولهاي نشرياتتان را با متلك به قوم هميشه مظلوم و محروم لر آذين ميبنديد. امروز نيز كه تاريخ ميسازيد، از لرها با آن چه كه خودتان ساختهايد ياد ميكنيد. من نميگويم دوران قاجار در لرستان ياغي و گردنهگير وجود نداشته است بلكه ميگويم لرستان در آن دوران اگر 700 هزار جمعيت داشته است، حداكثر 1000 نفر آنها اين كاره بودهاند كه لرستانيان از همان عدهي قليل به تنگ آمده بودند، اما از اين قماش در سراسر ايران هم يافت ميشد و اختصاص به لر ستان نداشتند. چطور شما مو را از ماست بيرون ميكشي اما نيمهي پر ليوان را هيچ گاه نميبيني؟ مگر بختياريها در جريان مشروطه كم مايه نهادند كه از امثال ستارخان و باقرخان ياد ميشود ولي از لرها نه؟
نه جان من! شايسته نيست بر امثال چون شما خودفروختهاي كه به بهاي اندك وجدان خويش و تاريخ ايران را حراج كردهاي تا شايد شهرتي از اين راه به دست آوري، نام محقق و مورخ نهند... در اين قحطالرجال، چه كسي كارشناس تاريخ ايران شده است.... آقاي علفچر! از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
تصاویری از اعدام شهریور 1304 در بروجرد