خرداد 1390,ساعت 15:47:19 | |
قهر در برابر خشونت کنونی در ایران نسل کشی تاریخی، نخستینو قانونیترین واکنش قربانیان لر مورد تجاوز است در برابر تجاوزگران، زیراکه پرندگان حتی با چنگ و نوک وپر و بال، آخرین دفاع تا پای جان را در برابر متجاوزین به ناموس مردم لر، در حفظ حرمت حیات و بقا لانه و آشیانه و جوجهگان در آشیانه نشسته خود، امری طبیعی و غریزی در تن و جان دارند و مردم لیبی ، سوریه و ایران نیز. حق اولای بردگان و حکومت شوندگان مافیای پاسداران برای دفاع نیز، با تفنگهای شکاری در برابرموشکهای روسی و آرپیجی , تک تیراندازهای حکومت اسلامی ایران و تیربار زرهپوشها، سرآغازترین حق طبیعی ست. مردم لردر کنار جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 برای دور ساختن متجاوزین حکومت ایران و حزبالله و آدمکشان اجیر شده، برای حفظ جان و هستی و ارزشهای انسانی خویش، در برابر پاسداران فاسد و سران نظامی و امنیتی و سرمایهداران دلال حاکم، مگر تمامی راههای تبلیغاتی اعتراض «سکوت» و خاموش و «مدنی» ووو را تجربه نکردند! پس، پیروز باد مقاومت مناسب طبقات فرودست لر در برابر فرمانروایان و فاسدانی که فرهنگ ملاها را نمایندگی میکنند و مهاجم و تجاوزگر! از موضع انسانی، نگران جایگزینی استبدادی به جای استبداد حاکم هستیم، در نبود سازمانیافتگی و حضور پیشتاز فرزندان لر ، در این نبرد اما، باید بی آنکه توهمآلود نشست و بهجنبش پوپولیستی چشم معجزهای داشت، از موضع ستمدیگان ، در کنار آزادیخواهان، تودههای بهپا خاسته و جان برکف ایستاد. شرایط کنونی و بلوکهای سرمایه اما،فرمانروایی طبقاتی- خودکامه ابدی نیست. فرودستان اینک، حاکمین در سوریه، مبارک و قذافی و بن علی را و شرایط سخت سیدعلی را به تماشا برخاستهاند و سراشیب به سقوط کشانیدن تا زباله دانی تاریخی این انگلها را به همانگونه که قانونمندی مادی تاریخ رقم میزند را در رزمو ستیز خویش به سرانجام میرسانند. شرایط کنونی سوریه، اما با افزون بر بیست و دو ملیون نفر جمعیت، افزون بر ۱۲ درصد کرد( بیش از دوملیون و نیم نفر)، آسوری، ارمنی، عرب، ووو با شراط اقتصادی-اجتماعی، زبان، فرهنگ، سنتها، دین ووو گوناگون، همبستگی اجتماعی را سختتر و حکمرانی طبقه انگل حاکم را آسانتر گردانیده است. بلوک سه گانهی جهانی اکنون در برابر بلوک سازماننایافته حکومت شوندگان، نقشی ضد مردمی و همسو و موازی را به پیش میبرند: آمریکا و همپیمانان، با تجربهی حضور در افغانستان، عراق و لیبی و مصر، تنها با صدور بیانیههای عوامفریبانه، از سویی خواهان حضور آشکار در سوریه نیست، اما دورخیز هرآینه جایگزین دلخواه بهجای حکومتیست که مرگ حتمیاش فرارسیده است. حکومتگران در آمریکا که فروپاشی حکومت اسد در سوریه را همانند آنچه در مصر و یمن و دیگر سرزمینها، بیتردید میداند، خواهان شکلگیری جایگزینی رفرمیسمیاست تا طرح مارشال را با کمک دلارو ناتو عملی سازد تا سهم سود سرشار آیندهی خویش را بیمه کند. بازسازی طرح ترومن،موقعیت استراتژیک سوریه در خاور میانه و خود خاورمیانه در جهان را به نقطه کانونی توجه بلوکهای سرمایهی جهانی و حکومتهای پیرامونی تبدیل کرده است. خاورمیانه جدید، زیر نام «بهار عربی»، آفریقای شمالی، و خاورمیانه را به زون اقتصادی – نظامی نوینی دگرگون میسازد که حکومت سرمایه جهانی را سرخرگ حیاتی خواهد بود.
نئوعثمانیسم ترکیه، بهسان آکتور جدید در خاور میانه، نوعثمانیسم دگربارهای را پرچمدار شده است تا زیر این درفش اسارت، اسلام مدرّه و ارتجاعی به رهبری «حزب عدالت و توسعه» رجب اردوغان را پیش برد، تا هم با اهود باراک در اسراییل و هم با خالد مشعل حماس نرد دوستی ببازد، هم دلال ایران هستهای و آژانس باشد، هم دلال طالبان، آمریکا و افغانستان، هم با بشار اسد در سوریه و قذافی در لیبی بده بستان کند و هم کشتی صلیب سرخ به بن قاضی بفرستد و هم چند بنیادگرای ماجراجو را به تحریک در کشتی امداد به غزه و حماس راهی دریا کند تا به تحریک اسراییل، در این آب گلآلود ماهی گیرد و هم حکومت اسلامی ایران را با سلاح اتمی و مهدویت و فقاهتش شریک باشد و تریلیهای دلار و طلا را در پی خیزش خرداد ۱۳۸۸ در ایران، از گمرک بازرگان بگذراند. تورگوت اوزال، در دههی ۱۹۸۰پرچمدار این روند بود. بورژوازی و دولتاش در ترکیه، در بحران جهانی سرمایه با چنین رویکردی توانسته است در سرکوب طبقه کارگر و افرایش شدت استثمار و سرکوب میلیونها مردم کرد، بهیاری باندهای حاکم در ایران و ورشکستگی اقتصاد ایران و حاکمیت اوباشسالاران دلال و رانت خوار فقاهتی و مهدویت و جنگ در عراق به رشد اقتصادی بی سابقهای دست یابد. بورژوازی ترکیه به یاری حکومت اسلامیغربپسندش، به عنوان عضو ناتو، در کشاکش خیزش موج خیزش و برآمدهای آزادیخواهانه و شورش علیه بیکاری و بینانی، درمیدان رقابت و ژاندارمی خاورمیانه، رقیب اسلامی و حزبالهیاش را از میدان رقابت دورتر میراند. شبکه سهزاویهای حزبالله در لبنان،عراق و با مرکزیت ایران، به رهبری سپاه و نیروهای امنیتی در بزرگترین حوزهاقتصادی وسیاسی خاورمیانه در ایران، خطریست که نگهبانان چاههای نفت و گاز در منطقه و سرمایه جهانی، با تاریخ مصرف سرآمده را دیگر طالبی نمییابد. امل در لبنان، اخوانالمسلمین نیمه رفرمه و سنیگرایی اردوغانی پرچم دار خاورمیانه جدید میشود. موج سواری سران ترکیه، مردم دوستنمایی در افکار عمومی به ویژه در ترکیه سخت آلوده به پان ترکیسم، حاکمین ترکیه را به نیروی محوری اقتصادی – نظامی و سیاسی منطقه تبدیل کرده است. در پی خیزش تاریخی در منطقه از خرداد ۱۳۸۸، خاورمیانهای باید شکل یابد با رفرمها، بازسازیها و طرح ترومن، تا دمشق دروازه تاریخ جهان، هچنان دروازه بماند و ترکیه، عراق،لبنان، اسراییل،اردن، فلسطین و مصر پایگاههای امن سرمایه در نقشه جدید خاور میانه شمال آفریقا، پایگاهها و بازار سرمایه و استثمار و چپاول باشند.
اتحادیه اروپا از سوی دیگر، از زبان وزیر امور خارجهاش خانم «اشتون» در اوج نسل کشی مردم را به «گفتگوی ملی» فرامی خواند. فرانسه و آلمان در اتحادیه اروپا، بشار اسد و تنی چند از همقطارانش را آنگاه نمیخواهند که بلوک تودههای بهپا خاسته در دمشق باشند و بشار در زیر زمینی هم حفره با قذافی،با موشها، همخانه و همدم شود- سرانجامی که در پیش روی سران جمهوری اسلامی در ایران نیز هست و خواهی نخواهی، نوبت سید علی فرا میرسد!
حکومت اسلامی حکومت سوریه با برخوردای از پشتیبانی بیدریغ و مداخله نظامی حکومت اسلامی ایران، این متحد یکی در گرو دیگری، حزبالله لبنان و روسیه پوتینی، توپخانه خود را به سوی شمال گرفته است. این حکومت اسد، نفسهای آخر را می کشد. حکومت اسلامی و تروریسم حزب الله، حماس و کانونفساد در سوریه، آخرین تلاشهای بیهوده خود را در کنام و بیشه امن کفتاران، دیگر امنیتی نمییابند. با سقوط این پایگاه تروریسم جمهوری اسلامی، آخرین خاکریز تروریسم و حاکمیت جمهوری اسلامی فرو میریزد. شعار «نه حزبالله نه ایران!»، و سوزاندن پرچم حکومت اسلامی از سوی مردم در سوریه، نفرت از حضور سرکوبگرانه نیروهای اعزامی از سوی حکومت ایران و حزبالله را آشکار میسازند. اینک که مقاومت مسلحانه مردم به جسرالشغور و کوههای شمال و هم مرز با ترکیه کانون گرفته، حکومت ترکیه با آینده نگری دلالان، این وظیفه را یافته است تا زیر نام اسکان پناهندگان، و گشودن مرز و امکان برگزاری نشست «اپوزیسیون» در ترکیه، «خط سبز» گشوده شده از سوی مردم، همانند بنقاضی در لیبی را مداخلهگر باشد. این جبههی سرنوشت ساز در شمال سوریه در روزهای آینده، اگر دستخوش دسیسه حکومت ترکیه و اتحادیه اروپا و آمریکا نگردد،میتواند توازن نیرو را بهسود مردم دگرگون سازد. حکومت ترکیه وظیفهی کنترل این جبهه، همسو با منافع و جایگزین حکومت دلخواه سرمایهجهانی را دارد. وظیفه دولت ترکیه آن است که از گسترش و فرارویی خیزش مردم تا خط قرمز را جلوگیری کند؛ از همبستگی کردستانهای عراق و ترکیه و سوریه و ایران و لبنان ممانعت ورزد و به روندی که به مبارزه طبقاتی، مداخله جویی جنبش کارگری و سوسیالیستی در سوریه،ترکیه و در خاورمیانه و آفریقای شمالی به ویژه در مصر بیانجامد به هرگونه،خاک پراکندگی بپاشاند. ثبات سیاسی منطقه برای سرمایه، در حال ریزش است، کنترل حکومتگران بر جامعه از دست رفته است، حکومت شوندگان دیگر به حاکمیت فرمانروایان، به شیوه پیشین، سر نمیسپارند، منطقه در حال قیام است. زنده باد انقلاب! از موضع انسانی، نگران جایگزینی استبدادی به جای استبداد حاکم هستیم، در نبود سازمانیافتگی و حضور پیشتاز فرزندان لر ، در این نبرد اما، باید بی آنکه توهمآلود نشست و بهجنبش پوپولیستی چشم معجزهای داشت، از موضع ستمدیگان ، در کنار آزادیخواهان، تودههای بهپا خاسته و جان برکف ایستاد. جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 |
|
تاريخ بروز رساني ( 02 تير 1390,ساعت 08:59:00 ) |