تير 1391,ساعت 05:35:17

 جامعه‌ای که«اعتماد» روزبه‌روز نحیف‌تر شده و

«بدبینی» به سکه رایج مُلک تبدیل می‌شود. «صداقت» همچون

گوهری نایاب می‌شود، «دروغ» همه سطوح زندگی آدم‌ها

را در می‌نوردد«خیانت» بنیان بسیاری از روابط را برباد می‌دهد

همانطور که جنبش رهائی بخش لرستان در تحلیلهایش مطرح نموده .

اوضاع نابسامان اقتصادی ، فقط معیشت و دخل و خرج های

مردم را تحت الشعاع قرار نمی دهد ، بلکه فراتر از آن ،

نظام اخلاقی و اصول زیست اجتماعی را متلاشی می سازد و از منظر اخلاقی

 لقمه های دزدیده شده و شبهه دار را به امری متداول تبدیل می کند.

با این اوصاف ، اگر همین فردا ، اوضاع اقتصاد سر و سامان بگیرد ، آثار سوء

سونامی اقتصاد مریض کنونی ، تا سالیان دراز بر پیکره اجتماع و اخلاقیات آن باقی می ماند

و به قول عرفا ، اثرات لقمه های حرامی که حاصل وضعیت

"دست در جیب همدیگر" است ، به این سادگی ها زائل نمی شود.

چشمان خود را ببندید و روزی را تصور کنید که هر آنچه در مورد اطرافیانتان به دیگران گفته‌اید به گوش‌شان برسد، یا هر آنچه که در مورد آنها از ذهنتان گذشته، برایشان برملا شود، روزی که پرده‌ها برافتد ...و رنگ رخسار و سرِّ درون همه آدم‌ها یکی شود...حق دارید که وحشت‌زده چشمانتان را باز کنید و از مرور چنین کابوسی صرف نظر کنید! باید وحشتناک باشد، حتی تصورش هم رعشه بر اندام آدمی می‌اندازد، بعید است در هیچ کجای دنیا این همه تفاوت میان رفتار ظاهری آدم‌ها و منویات درونی‌شان، وجود داشته باشد.

در چنین جامعه‌ای «اعتماد» روزبه‌روز نحیف‌تر شده و «بدبینی» به سکه رایج مُلک تبدیل می‌شود. «صداقت» همچون گوهری نایاب می‌شود، «دروغ» همه سطوح زندگی آدم‌ها را در می‌نوردد و «خیانت» بنیان بسیاری از روابط را برباد می‌دهد. همیشه چیزی برای پنهان کردن وجود دارد، حتی در صمیمانه‌ترین روابط. صراحت حلقه مفقوده روابط انسانی است و خاله‌زنک‌بازی، دوبه‌هم‌زنی و این دست رفتارهای تهوع‌آور بخش مهمی از مناسبات میان آدم‌ها را تشکیل می‌دهد.

درجامعه‌ای كه رابطه‌اش با اعتماد، چیزی در حد رابطه «جن و بسم‌الله» باشد، بنیان بسیاری از خانواده‌ها از حیث سستی به لانه عنكبوت پهلو می‌زند،

اینجا ویروس مُسری «انكار» گریبان خیلی‌ها را گرفته و انرژی آدم‌ها بیش از آنكه صرف حل مشكلات و رفع نارسایی‌ها شود، در مسیر انكار آنها هزینه می‌شود، همین روحیه است كه به بسیاری از سطوح كلان مدیریتی كشور نیز سرایت كرده و خیلی از مسئولان، در مواجهه با انتقادات و كاستی‌ها، آنها را از اساس انكار و تكذیب می‌كنند، از همین رو، از آنجا نقد معمولاً «درد» دارد و فراتر از آن همه ما به نقد دیگران عادت كرده‌ایم و میانه‌ای با خودانتقادی نداریم، ممكن است انتقاد از روحیه دورویی و تزویر ما نیز مثل خیلی از نقدهایی كه به خلقیاتمان وارد است، با دیوار بلند حاشا مواجه و انكار شود.

اما متاسفانه وجوه غم‌انگیز و سیاهی‌های ناشی از دورویی آدم‌ها، به قدری در سطح جامعه ما فراگیر شده كه انكار دردی از هیچ كس دوا نمی‌كند، بپذیریم یا نپذیریم، این روزها دیوار بی‌اعتمادی میان آدم‌ها، بلندتر از همیشه است و جامعه پر است از آدم‌هایی هر روز تنهاتر می‌شوند و چه چیزی دردناك‌تر از اینكه آدم‌ها تنها باشند، آنهم در میان انبوهی از خلق كه همه ادعای دوستی می‌كنند اما آداب آن را به جای نمی‌آورند.See More

  •  
    ‏Photo: اپیدمی ریا و تزویر ؛ مرگ اعتماد! عصرایران ؛ چشمان خود را ببندید و روزی را تصور کنید که هر آنچه در مورد اطرافیانتان به دیگران گفته‌اید به گوش‌شان برسد، یا هر آنچه که در مورد آنها از ذهنتان گذشته، برایشان برملا شود، روزی که پرده‌ها برافتد و رنگ رخسار و سرِّ درون همه آدم‌ها یکی شود...حق دارید که وحشت‌زده چشمانتان را باز کنید و از مرور چنین کابوسی صرف نظر کنید! باید وحشتناک باشد، حتی تصورش هم رعشه بر اندام آدمی می‌اندازد، بعید است در هیچ کجای دنیا این همه تفاوت میان رفتار ظاهری آدم‌ها و منویات درونی‌شان، وجود داشته باشد. در چنین جامعه‌ای «اعتماد» روزبه‌روز نحیف‌تر شده و «بدبینی» به سکه رایج مُلک تبدیل می‌شود. «صداقت» همچون گوهری نایاب می‌شود، «دروغ» همه سطوح زندگی آدم‌ها را در می‌نوردد و «خیانت» بنیان بسیاری از روابط را برباد می‌دهد. همیشه چیزی برای پنهان کردن وجود دارد، حتی در صمیمانه‌ترین روابط. صراحت حلقه مفقوده روابط انسانی است و خاله‌زنک‌بازی، دوبه‌هم‌زنی و این دست رفتارهای تهوع‌آور بخش مهمی از مناسبات میان آدم‌ها را تشکیل می‌دهد. درجامعه‌ای كه رابطه‌اش با اعتماد، چیزی در حد رابطه «جن و بسم‌الله» باشد، بنیان بسیاری از خانواده‌ها از حیث سستی به لانه عنكبوت پهلو می‌زند، اینجا ویروس مُسری «انكار» گریبان خیلی‌ها را گرفته و انرژی آدم‌ها بیش از آنكه صرف حل مشكلات و رفع نارسایی‌ها شود، در مسیر انكار آنها هزینه می‌شود، همین روحیه است كه به بسیاری از سطوح كلان مدیریتی كشور نیز سرایت كرده و خیلی از مسئولان، در مواجهه با انتقادات و كاستی‌ها، آنها را از اساس انكار و تكذیب می‌كنند، از همین رو، از آنجا نقد معمولاً «درد» دارد و فراتر از آن همه ما به نقد دیگران عادت كرده‌ایم و میانه‌ای با خودانتقادی نداریم، ممكن است انتقاد از روحیه دورویی و تزویر ما نیز مثل خیلی از نقدهایی كه به خلقیاتمان وارد است، با دیوار بلند حاشا مواجه و انكار شود. اما متاسفانه وجوه غم‌انگیز و سیاهی‌های ناشی از دورویی آدم‌ها، به قدری در سطح جامعه ما فراگیر شده كه انكار دردی از هیچ كس دوا نمی‌كند، بپذیریم یا نپذیریم، این روزها دیوار بی‌اعتمادی میان آدم‌ها، بلندتر از همیشه است و جامعه پر است از آدم‌هایی هر روز تنهاتر می‌شوند و چه چیزی دردناك‌تر از اینكه آدم‌ها تنها باشند، آنهم در میان انبوهی از خلق كه همه ادعای دوستی می‌كنند اما آداب آن را به جای نمی‌آورند.‏
     به قول رئیس جمهور ، کسی گرسنه نخوابد (آن هم شاید) ولی محصول قهری چنین وضعیتی این می شود که مردم از همدیگر می خورند و دستانشان در جیب همدیگر است. بقال از وزن و زرگر از عیار می زند ،کارمند رشوه می گیرد ، پیمانکار ، قرارداد مصالح درجه یک می بندد و درجه 2 به کار می برد ، پزشک زیر میزی می گیرد ، صاحب چک ، حسابش را پر نمی کند ، صاحبخانه بر اجاره می افزاید و مستاجر، بعد از ظهرها که با ماشینش مسافرکشی می کند ، پس ندادن بقیه پول مسافران را غنیمت می شمارد و مسافر هم از کارش در کارگاه می زند و همین طور الی آخر ، ملت از جیب همدیگر می خورند تا شاید بتوانند شکاف میان هزینه و درآمد را پرکنند!
  • در این میان البته گروهی که همچنان پایبند اخلاق هستند ، در رنجی مضاعف به سر می برند و روز به روز ، فشارها بر ایشان زیاد می شود که تعدادشان هم اندک نیست.
    www.lorabad.comجنبش رهائی بخش لرستان  
  • تاريخ بروز رساني ( 20 تير 1391,ساعت 13:44:14 )

     

    < بعد   قبل >

    مطالب مهم

     

    ورود اعضا





    رمز عبورتان را فراموش كرده ايد؟
    هنوز ثبت نام نكرده ايد? فرم ثبت نام

    خبر خوان

    http://lor-loor.blogspot.com/خبرهای جدید را در این وبلاگ ببینید