تشدید روزافزون فضای امنیتی و فروپاشی پوشالی‌ترین وعده‌های نظام
در حالی که مسعود پزشکیان با لبخندی تصنعی، دم از "وفاق ملی" و "گفتگو با منتقدان" می‌زند، صدای چکمه‌های امنیتی از هر گوشه ایران به گوش می‌رسد.
آیا هنوز کسی باقی مانده که وعده‌های عوام‌فریبانه این نظام پلشت را باور کند؟ یا باید بپذیریم آنچه امروز در ایران می‌گذرد، نقطه اوج تناقض میان فریب اصلاح‌طلبی و باطن سرکوب‌گر رژیم ضد بشری ولایت‌فقیه است؟
سؤال ساده‌ای پیش می‌آید: اگر قرار است فضای باز سیاسی شکل بگیرد، پس چرا صدها سیم‌کارت بدون حکم قضایی، فقط به خاطر توییت‌های انتقادی قطع شده‌اند؟ بر اساس گزارش صدای آمریکا بخش فارسی، از شهروندان خواسته‌اند پست‌های اعتراضی خود را حذف کنند و حتی مطالبی در حمایت از این حکومت فَشَل جنایتکار منتشر نمایند تا شاید اجازه ارتباط با دنیا را دوباره بیابند! شرم‌آور است، رسوایی‌ است، لکه ننگی که باید در تاریخ حکومت های دیکتاتوری ثبت گردد.
از نگاه ایران‌وایر، این پروژه سرکوب دیجیتال از تابستان ۱۴۰۳ آغاز شد و با هدف مهار اعتراضات آینده، گستره‌ای ملی پیدا کرد: تهران، اصفهان، خوزستان، گیلان، و دیگر استان‌ها. این موج سرکوب دقیقاً در آستانه سالگرد فاجعه تابستان ۱۳۶۷ اتفاق می‌افتد؛ فاجعه‌ای که هزاران زندانی سیاسی در آن شبانه‌روزها به خاک و خون کشیده شدند. امروز نیز همان بوی خفقان، اعدام و حذف، دوباره به مشام می‌رسد.
هم‌زمان با قطع ارتباطات، خبر اعدام دو مجاهد خلق، بهروز احسانی و مهدی حسنی، منتشر می‌شود. بیش از بیست زندانی سیاسی دیگر به مکان‌های نامعلوم منتقل شده‌اند. اگر این نشانه "وفاق ملی" است، لابد چوبه‌های دار هم بخشی از برنامه «وحدت آفرین» جدید جناب پزشکیان‌اند!
گزارش‌های فیلتربان هم نشان می‌دهند که دستور قطع سیم‌کارت‌ها مستقیماً از سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات صادر شده، و با استناد به ماده‌ای مبهم از قانون آیین دادرسی، هیچ نیازی به حکم قضایی احساس نشده است. یعنی بی‌قانونی، به سبک نظام دژخیم آخوندی!
و اما رسوایی تازه‌تر: کاریکاتور پزشکیان سوار بر الاغی با پلاک “وفاق”، به جرم «توهین به مردم» قلمداد می‌شود! کارتونیست هادی حیدری، که خود روزگاری لاف اصلاح طلبی می زد ، اکنون باید در دادگاه حاضر شود و پاسخ دهد که چرا کمدی تلخ سیاست رسمی را به تصویر کشیده است. این همان مصیبت فرهنگ در ایران امروز است؛ وقتی نقد هنری نه‌تنها تحمل نمی‌شود، بلکه جرم انگاشته می‌شود.
حال به سطح زندگی مردم بنگریم:
 
قطع مکرر برق در دمای بالای ۵۰ درجه، قطع یا نبود آب آشامیدنی در ده‌ها شهر،کمبود حدود سیصد قلم داروی اساسی، گرانی افسارگسیخته، تعطیلی کسب‌وکارها، ورشکستگی اقتصادی، و همه این‌ها در حالی رخ می‌دهد که رژیم برای یک جنگ منطقه‌ای دیگر رجزخوانی می‌کند!
راه‌حل ؟

تا زمانی که نظامی مبتنی بر سرکوب، ریا و رانت‌خواری بر کشور حکومت می‌کند، هیچ امیدی به بهبود نیست. راه‌حل نه در کارتونیست ساکت‌شده، نه در توییتر سانسورشده و نه در "وفاق ملی" شعاری است. راه‌حل، براندازی کامل این ساختار فاسد و ضدانسانی و استقرار یک حکومت مردمی، شفاف، دموکراتیک و سکولار است. تنها در چنین نظمی می‌توان به پایان چرخه سرکوب، و آغاز آینده‌ای نو برای ایران اندیشید.

به قلم دکتر مسعود کاشفی – ۹ مرداد ۱۴۰۴