پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، واژهای نو وارد ادبیات سیاسی قفقاز شد: کریدور زنگزور. این گذرگاه ترانزیتی که قرار است نخجوان را به جمهوری آذربایجان متصل کند، از میان استان سیونیک در جنوب ارمنستان میگذرد، در نزدیکی مرز ایران، و تنها چند کیلومتر با خاک کشورمان فاصله دارد. در ظاهر، این پروژه یک مسیر حملونقل است، اما در باطن، تحولی استراتژیک است که نقشه ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و فراتر از آن را بازترسیم میکند. کریدوری که برخی آن را «دالان ترامپ» نیز نامیدهاند، نمادی از حضور پررنگ آمریکا در میانجیگریهای اخیر و تلاش برای کاهش نفوذ ایران و روسیه در منطقه است.
چه کسانی سود میبرند؟
ترکیه؛ پیشتاز پانترکیسم نوین
با تحقق کریدور زنگزور، آنکارا برای نخستینبار پیوند زمینی مستقیم با جهان ترک در آسیای مرکزی مییابد، بدون عبور از خاک ایران یا روسیه. این یعنی تقویت نفوذ، ارتقای موقعیت ترانزیتی، و پیشروی در طرح اتحاد ترکزبانان.
جمهوری آذربایجان؛ بازوی شرقی اتحاد ترک
با اتصال زمینی به نخجوان، باکو پیروزی سیاسی خود پس از جنگ قرهباغ را نهادینه میکند و در عمل نفوذ خود را تا جنوب ارمنستان گسترش میدهد. این به معنای موقعیتی ممتاز در طرحهای انرژی و ترانزیت منطقهای است.
کشورهای ترکزبان آسیای مرکزی
قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان با عبور از این دالان، مسیرهای صادراتی متنوعتری به اروپا خواهند داشت. رهایی از وابستگی به مسیرهای شمالی (روسیه) یا جنوبی (ایران)، مزیتی استراتژیک برای این کشورها بهشمار میرود.
غرب؛ ابزار فشار بر شرق
برای آمریکا و اروپا، زنگزور ابزاری برای مهار نفوذ روسیه و ایران است. با شکلگیری این کریدور، غرب جایگزینهایی برای خطوط انرژی و نفوذ منطقهای پیدا میکند و دروازه ورود به قفقاز جنوبی را میگشاید.
چه کسانی زیان میبینند؟
ایران؛ خطر انزوای ژئوپلیتیکی
کریدور زنگزور، ایران را از تنها مرز زمینیاش با ارمنستان و قفقاز محروم میکند. این یعنی حذف از معادلات ترانزیتی، کمرنگ شدن نقش منطقهای، و کاهش دسترسی استراتژیک به شمال. اما شاید تهدید اصلی، در سکوت و انفعال سیاستگذاران داخلی نهفته باشد.
دولت فاشیستی آخوندی ، نهتنها در بازتعریف منافع کشورمان در منطقه ناکام مانده، بلکه با ناتوانی در توسعه زیرساختهای داخلی و غیبت در دیپلماسی فعال، راه را برای تسلط محور ترکیه–آذربایجان–ناتو باز گذاشته است.
ارمنستان؛ واگذاری حاکمیت در برابر بقا
پذیرش این کریدور برای ایروان، بهمثابه واگذاری بخشی از حاکمیت سرزمینی در قبال خروج از انزواست. با عبور این مسیر از خاک ارمنستان، امنیت داخلی و موقعیت منطقهای این کشور بیشازپیش شکننده خواهد شد.
روسیه؛ چالش در حیاط خلوت
با تسلط ترکیه و غرب بر دالان زنگزور، کرملین با تهدیدی تازه در منطقه نفوذ سنتی خود مواجه میشود. تحرکات غرب در قفقاز، نقطه تنشی بالقوه میان روسیه و ناتو خواهد بود.
نتیجهگیری: سکوت در برابر حذف
کریدور زنگزور، پروژهای است فراتر از جغرافیا؛ ابزاری برای تغییر توازن قدرت. آنچه برای ایران در خطر است، نه فقط یک مسیر زمینی، بلکه جایگاه منطقهایاش در معادلات آینده قفقاز و اوراسیاست.
در این بزنگاه تاریخی، انفعال سیاسی، ضعف رسانهای، و بیتوجهی به منافع راهبردی، کشور را به لبهی پرتگاه ژئوپلیتیکی رسانده است. اکنون زمان بازتعریف سیاست خارجی، سرمایهگذاری در مسیرهای جایگزین، و دفاع هوشمندانه از منافع ملی فرارسیده است—پیش از آنکه تاریخ، تصمیمهای نادرست امروز را با بهای سنگینی قضاوت کند.
به قلم: دکتر مسعود کاشفی