نوشته شده توسط atabak | |
28 دي 1388,ساعت 13:07:35 | |
نوشته ای از دختر یک زندانی سیاسی محکوم به مرگ؛ با رويش ناگزير جوانه چه مي كنيد؟ هركس جوابش را ميداند به من بگويدپيام زير اززينب صارمي دختري است كه 23 سال پدر را پشت ميله هاي زندان ديده است / متن پيام : نمي توانم پدرخطابت كنم كه بالاتر ازنامي . نمي توانم پدرخودم خطابت كنم كه درحصار غرورم قرارگيري ودرعين حال حصار را نمي پذيري . پدرجان دربردگي ظلم بودن وچون ماهي برساحل افتادن چه بسا خود طناب داري است برگردن هرآن كه دارد به سختي زندگي ميكند وما , هزاران هزار آنان را درسالن انتظار زندان ها هفته به هفته رودررو مي بينيم . حكم اعدام دادن به كلمه آزادي . اگر آقاي نلسون ماندلا با 20 سال سابقه زندان براي آزادي وطنش را بايد گيوتين مي زدند پس امروز كشورش چه مي شد؟ پدر من را چرا ؟ پدر من را 23 سال است به بهانه هاي مختلف به زندان مي برند كه مخفي باشد. چرا پدر من بايد مخفي بماند وحالا هم اعدامش كنند! مگر پدر من چه كرده كه نبايد ديده شود ونبايد باشد؟ هركس جوابش را ميداند به من بگويد. درضمن مگر تنها پدر من است ! گيرم كه مي زنيد! گيرم كه مي بريد! گيرم كه مي كشيد! با رويش ناگزير جوانه چه مي كنيد؟ زينب صارمي 24 دي ماه 1388 فعالين حقوق بشر ودمكراسي |
|
تاريخ بروز رساني ( 28 دي 1388,ساعت 21:11:35 ) |