«این مطلب به جهت دشمنی با هیچ مردمی نیست بلکه تنها نشانگر یک نگرش و بررسی همتبار ساکن خوزستان میباشد که بابت آگاهی همتباران لر در این سایت منتشر میگردد » سیاستمداران لر در توسعه منطقه خود و همچنین معرفی و رشد همتباران شایسته خویش در بدنه ی دولت مرکزی اقدام مناسبی انجام نداده اند.نخبگان حکومتی لر همواره برخلاف رجال سیاسی دیگر اقوام، بدون در نظر گرفتن منافع قومی و محلی، فقط منافع ملی را در نظر گرفته اند.
این در صورتی است که سیاست ورزان دیگر قومیت ها، همزمان با منافع ملی، منافع محلی و قومی خویش را هم از حاکمیت مطالبه نموده و توسعه مناطق خود را باجدیت پیگیر بوده اند.
اگردردر حکومت کنونی ایران به بررسی مناطقی به غیر از مناطق لرنشین بپردازیم خواهیم فهمید که استان های سمنان، کرمان، یزد، اصفهان، توسعه ی اقتصادی و فرهنگی خود را مرهون تلاش و غیرت شخصیت های ملی خود که در بدنه ی نظام حضور دارند می باشند.
اگر برادران ترک زبان شمال ایران را در نظر بگیرید آنها هم به همین طریق مطالبات قومی و منطقه ای خود را از بخش حکومت دریافت نموده اند.
نشریه فرهنگی و اجتماعی لور، ابوالفضل بابادی شوراب، فعال لر اهواز: در رویدادهای سیاسی ایران بخصوص بعد ازانقلاب اسلامی که رجال سیاسی مطرحی از اقوام و ولایات مختلف این کهن دیار پا به عرصه ی سیاست گذاشته اند، چرا سیاست ورزان لرهیچگاه نه در بعد ملی و نه در بعد محلی موفق نبوده اند، در حالی که تقریبا بقیه قومیتهای تجارب موفقی دارند؟
شاید در پاسخ باید گفت که سیاستمداران لر در توسعه منطقه خود و همچنین معرفی و رشد همتباران شایسته خویش در بدنه ی دولت مرکزی اقدام مناسبی انجام نداده اند.
نخبگان حکومتی لر همواره برخلاف رجال سیاسی دیگر اقوام، بدون در نظر گرفتن منافع قومی و محلی، فقط منافع ملی را در نظر گرفته اند.
این در صورتی است که سیاست ورزان دیگر قومیت ها، همزمان با منافع ملی، منافع محلی و قومی خویش را هم از حاکمیت مطالبه نموده و توسعه مناطق خود را باجدیت پیگیر بوده اند.
اگردر همین چند سال بعد از انقلاب اسلامی به بررسی مناطقی به غیر از مناطق لرنشین بپردازیم خواهیم فهمید که استان های سمنان، کرمان، یزد، اصفهان، توسعه ی اقتصادی و فرهنگی خود را مرهون تلاش و غیرت شخصیت های ملی خود که در بدنه ی نظام حضور دارند می باشند.
اگر برادران ترک زبان شمال ایران را در نظر بگیرید آنها هم به همین طریق مطالبات قومی و منطقه ای خود را از بخش حکومت دریافت نموده اند.
توسعه اقتصادی در استان های شمالی مانند گیلان، مازندران و سمنان نیز مدیون دولتهای نهم و دهم می باشد که نشان از توجه ویژه شخصیت های خاص دولت وقت به خاستگاه محلی و منطقه ای خود می باشند.
اما متاسفانه استان های لرنشین حداقل توسعه اقتصادی و صنعتی بعد از انقلاب را داشته اند و حتی سرمایه های خدادادی آن ها به استانهای دیگر انتقال پیدا کرده است و سیاسیون لر موجود در ساختار حاکمیت هم هیچ واکنش قابل توجهی نسبت به این موضوع و یا گرفتن خسارت های جبرانی در قبال آن از خود نشان نداده اند. آن ها در مقابل انتقال آّب مناطق لرنشین سکوت کردند و حاضر به چانه زنی برای اختصاص درصدی از صنعت های موجود در کشور به صورت شرکت های صنعتی و کارخانجات برای مناطق خود نشده اند.
حتی با وجود نفت و گاز که در مناطق لرنشین موجود است و به راحتی می توان کارخانجات صنعت پتروشیمی و دیگر صنایع جانبی را در آن احداث کرد هیچ تلاش، پیگیری و پیشنهادی توسط آنها صورت نگرفته است.
سیاست ورزان لر که تنها برای جلب احساسات قومی در همایش های محلی حضور پیدا می کنند و در تصمیم گیری ها مصلحت شخصی یا جناحی خود را بر منافع مردم لر ترجیح می دهند، هیچ امتیاز مثبت و قابل دفاعی برای مردم خود به ارمغان نیاورده اند.