اخبار شنیدنی از سیمای اسلامی
رادیو و تلویزیون حکومت دینی در ایران ، پس از سی سال فعالیت و هزینه نمودن میلیاردها دلار نفتی ، به طور طبیعی باید توانسته باشد مانند بسیاری از رسانه های ملی در دیگر کشورها در دل مردم جای باز کند و اعتمادشان را جلب نماید . اعتمادی که می تواند به عنوان ابزاری مهم دولتمردان را در رسیدن به اهداف خود یاری برساند . ولی صدای ناموزون و سیمای نازیبای جمهوری اسلامی نه تنها نتوانسته به این امر مهم دست یابد ، که بسیاری از مخاطبان ساده دل خود را هم از دست داده است . به گونه ای که این روزها روییدن دیش های ماهواره بر پشت بام ها به امری روزمره و عادی بدل شده و کمتر خانه و کاشانه ای است که از داشتن گیرنده ماهواره بی نصیب مانده باشد . از این روست که سرانجام نیروی سرکوبگر و بگیر و ببند رژیم هم درباره توان خود نسبت به یورش به خانه ها و مصادره دیشهای ماهواره ابراز ناتوانی نمود و به ناکارآمد بودن این روشها اذعان داشت . بماند که خود سرکردگان و عوامل رژیم دینی نیز از همین فرصت بهره جسته اند برای انتشار یاوه هایشان ، که جای بحث آن در این مقاله نیست . این رسانه عظیم چنان کارایی اش را از کف داده که اگر بسیاری از برنامه هایش را برای بوزینه ها هم به نمایش بگذارند ، آن زبان بسته ها فریادکشان از مقابلش خواهند گریخت . با این همه ، نکته سنجان ریزبین گاهی دندان بر جگر نهاده و به دلایلی روشن بیننده و شنونده آن می شوند . بر این مدعا چند تیتر خبر بخش نیمروزی تلویزیون را در روز سه شنبه پانزدهم فروردین 1388 با هم مرور می کنیم تا دریابیم اهل خرد چه می یابند در آن . خبر سیاسی : پخش نظریات مشعشع رییس جمهور احمدی نژاد مهمترین خبر این بخش بود . وی در گفت و گو با خبرنگار واحد مرکزی خبر در خصوص تبلیغات انتخابات گفت : « انتخابات تجلی اقتدار و همبستگی ملی است و مردم با شرکت در انتخابات به جهانیان نشان خواهند داد که ... » که لابد از یک من ماست می توان یک دریا فاضلاب گرفت ! ولی خودمانیم هیچ شنونده هشیاری بی لبخند از کنار این سخن پرمغز ( ! ) نمی گذرد . چرا لبخند ؟ خب پیداست . نشان دادن " همبستگی ملی " که فقط با بیرون آمدن از خانه و شرکت در انتخاباتی فرمایشی نمایانگر نمی شود . می توان در خانه نشست و مخالفت یک ملت را با حکومتی سراپا فریب نشان داد . این خود بزرگترین نمایش " اقتدار و همبستگی ملی " است ؛ نمایش بیزاری از یک حکومت اسلامی ! خبر فرهنگی : خبر دوم باز می گردد به سخنان " پرویز " معاون فرهنگی وزارت ارشاد که امروز - در روز گشایش نمایشگاه کتاب - گفت : « یکی از برنامه های هفته کتاب ، بررسی الگوی مصرف در زمینه کتاب است » شگفتا ! رعایت الگوی مصرف ؟ یعنی سرانه سه دقیقه مطالعه برای ایرانیان زیاد است ؟ و نیازمند رعایت الگوی مصرف ؟ همان الگویی که موجب شده بهای آب و برق و گاز و مواد خوراکی به عرش اعلا برسد ؟ همان الگویی که می خواهد در آینده نزدیک تحریم بنزین را به گونه ای دیگر توجیه کند ؟ شاید هم بناست سه دقیقه به سی ثانیه برسد که دست کم در یک جا " رکورد شکنی " شده باشد ! امیدوارم در تکذیب این گفته نشنویم که مقصود از رعایت این الگو ، کاهش سهمیه کاغذ است . چون می دانیم اصلی ترین ناشران در این کشور ناشران وابسته به دستگاه دیکتاتوری اسلامی اند ؛ همچون سازمان تبلیغات اسلامی ؛ حوزه علمیه قم و موسسه وابسته به دفتر رهبری و موسسه تاریخ معاصر – که باید تحریف تاریخ معاصر نام گیرد - و امثال این ها . نه ؛ ممکن نیست کسی بخواهد این دکان ها را تخته کند ؟ دل شیر می خواهد و گرز سوپر مدرن رستم . همین مانده که باز سید علی خامنه ای بالای منبر برود که آقا چکار به کار دکان های تبلیغاتی رژیم دارید ؟ بروید پی ورق پاره ها ! یا بگوید : « هرکسی از این حرفها بزند بی غیرت است . » همان سخنی را که به علاقمندان مذاکره با آمریکا نسبت داد و به مردم فهماند که خیلی از مسوولان فعلی رژیم اسلامی بی غیرت اند ! درست مانند همان موضعگیری هم که درباره سازمان حج و زیارت داشت و فهماند که آنجا در تیول روضه خوان هاست و باید " کلاهی " ها پایشان را از گلیم شان درازتر نکنند . این دکانها برای چاپ کتابهای سراپا مهمل دینی – و همچنین تحریف رویدادها در ایران - میلیون ها دلار کاغذ وارداتی را به باد می دهند . سپس کتابهای چاپ شده در تیراژهای میلیونی را به همه مراکز و نهادهای دولتی و غیر دولتی می سپارند تا به صورت رایگان میان " امت همیشه در صحنه " توزیع کنند . همان کتابهایی که به دست دفاتر نمایندگی ایران در دیگر کشورها هم می رسد تا باز هم به صورت رایگان عرضه و اهدا شوند ؛ تا دنیا با مردمسالاری دینی و رافت و سخاوت و فرهنگ حکومت اسلامی آشنا شود و جمهوری اسلامی را الگوی آرمان ها و خواسته های خود قرار دهد . به راستی که چه حسرتی می کشند ملت های دیگر برای داشتن چنین حکومت بی همتایی ! ولی نه ، بی تردید کسی به سهمیه کاغذ این دکان ها دست نمی زند . می ماند همان ماجرای سه ثانیه شدن سرانه مطالعه کتاب در ایران که آن هم گاهی با خواندن بهای برچسب کالاها در بازار پر می شود و گاهی هم با خواندن شعارهای توخالی روی دیوارها ! خبر پزشکی ؛ این یکی از همه جالب تر بود ؛ خبر « همایش بررسی آنفولانزای خوکی » . خوشمزگی این خبر در آنجاست که درست در نخستین روز انتشار خبر این بیماری و اپیدمی جهانی آن در رسانه های بین المللی ، خبرنگار صدا و سیما درنیویورک یعنی مرتضا قرقی با رفتن روی ماهواره ( ! ) چنین گزارش داد : « آنفولانزای خوکی ، جنجال تازه رسانه های غرب . بر اثر بالا گرفتن نارضایتی عمومی در آمریکا و بعضی کشورهای غربی ، رسانه های این کشورها دست به فریب تازه ای زده اند و با شایعه انتشار بیماری تازه ای به نام آنفولانزای خوکی می کوشند تا ذهن جهانیان را از اخبار بحران اقتصادی و شکست نظریه های امپریالیستی و لیبرالی و .. و ... دور نمایند . این در حالی است که فقط سه مورد بیماری در مکزیک گزارش شده است » به راستی که به این می گویند " شم خبرنگاری " ! زیرا در کمتر از سه روز ضریب هشدار به عدد پنج رسید و سازمان بهداشت جهانی ، شیوع گسترده این بیماری را در جهان خبر داد . اکنون در ایران همایشی به این نام و برای این بیماری برگزار می شود . بی آن که دیگر کسی از « جنجال رسانه ای غرب » سخنی بگوید . اگرچه می دانیم همه این همایش ها ( یا به قول ایرانیان درون مرز ، این سمیناهار ها ) همه برای سند سازی است ؛ سند هزینه شدن بودجه های سرسام آور . سندهایی که مجلس رژیم اسلامی به آن ها رسیدگی می کند و می گوید هیچ انحرافی در بودجه فلان سازمان مشاهده نشد ؛ و فقط یک میلیارد دلار – ناقابل - در سال هشتاد و پنج فاقد سند تشخیص داده شد ! خبر حقوقی ؛ و اما واپسین خبر که « جمشیدی » سخنگوی قوه قضاییه از رسیدگی به پرونده دویست متخلف اقتصادی سخن گفت و یادآور شد که : « پس از رسیدگی به این پرونده ها مبلغ دوازده تریلیون تومان جریمه از متخلفان اخذ گردید » آری اخذ گردید ، ولی به کجا واریز شد ؟ متخلفان چه کسانی بودند ؟ در چه زمینه هایی فعالیت داشتند ؟ آیا در آن زمینه ها خساراتی هم متوجه اشخاص حقیقی و مردم بیخبر از همه جا شده است ؟ خلافهایی که می توانسته بیشمار شاکی خصوصی داشته باشد ! در آن میان یکی نبود که بپرسد چگونه است درحالی که شما مسوولان قوه قضاییه عکس یک کیف قاپ را در روزنامه ها چاپ می کنید ، یک زورگیر که از روی فقر به خلاف گرویده با آفتابه ای بر گردن در خیابان ها می گردانید و با دوربین به خانه اش می ریزید و زن و بچه اش را هم در حال گریستن به نمایش تلویزیونی می گذارید و ده ها مورد دیگر ، چرا هیچ نامی از این متخلفان تریلیون تومانی نمی برید ؟ از کسانی که به راستی باید آن ها را تروریست های اقتصادی نامید . آیا جز این است که همه این ها کسانی چون " شهرام جزایری " اند که نه تنها سهم امام و سهم رهبری و خمس شان را به بیوت آیات عظام داده اند ، بلکه چشم و دل آقازاده ها را هم سیر کرده و برای شادی روح امام راحل و خشنودی " مقام معظم " و پایکوبی علمای اعلام ، آن ها را در فعالیت های خود سهیم گردانده اند ؟ همان هایی که مافیاها را گسترده اند و نمی توان نامشان را برد ! که اگر نام برده شوند نه تنها رابطه های برون و درون پرده هویدا می شود که مهر بر می دارد از رازهای ناگفتنی و مکتوم . همان رازهایی که هر کدام ضربتی سنگین است بر سر باورمندان به اسلام و رژیم اسلامی ! ضرباتی که می تواند ریشه حکومت دینی را از خاک ایران برکند و حکومتی لائیک یا سکولار را در کشور بنیاد نهد . منبع:ایران ب ب
|