- قاعده مبارزه «« اتحاد و مبارزه برای پیروزی است»».
2- ««اعتراضات ایران ؛ مبارزه و مقاومت در شهرکها و محله ها»»اگر در گذشته گروههای سیاسی از محلات برای پنهان شدن و برنامه ریزی لجستیک مبارزات استفاده می کردند، این بار محلات مدرن شهری چون مامنی برای شهروندان عادی برای جریان یافتن و شکوفا شدن فرهنگ و هنر و تعاملات اجتماعی عرفی، ارتقاء حس آشنایی و همسایگی، تعمیق حس تعلق و دلبستگی اجتماعی-محیطی، و تحکیم روح همبستگی شهروندی، ایفای نقش کردند.
شواهد نشان داده است که در بزنگاه های سیاسی و اجتماعی، همین عرصهها مورد استفاده مخالفین نیز قرار گرفته است تا جایی که حد و مرز تعیین شده و عرصههای تعریف شده شکسته و فضاها از همان جنبههای یاد شده به تسخیر معترضان در میآیند.
در این زمینه به لحاظ تاریخی نمونههای فراوانی موجود است که در این نوشته فرصت اشاره به همه آنها نیست. ولی ....
یکی از نمونههای جالب توجه از این دست، مورد شهر پاریس در قرن نوزدهم میلادی و در عصر ناپلئون سوم است. درآن زمان ژرژ اوژن هوسمان، شهردار مشهور شهر، اقدام به اصلاح گسترده بافت شهری و ایجاد فضاها و زیرساختهای جدید شهری با هدف محدود کردن عمل مخالفان و مبارزان مسلح و غیرمسلح سیاسی کرد.
اصلاحات او شامل ایجاد فضاهای کریدوری بازگسترده و قابل نظارت و کنترل چون بلوارها، خیابانها، میادین و ساختمانهای فرهنگی و نمادین چون کلیساها، شهرداریها و اپراها میشد. صاحبنظران این اصلاحات را زمینه ساز آنچه امروز جهانیان از پاریس می شناسند، میدانند.
شگفت آنکه بعدها در قرن بیستم و در مواقعی چون انقلاب دانشجویی می ۱۹۶۸ ، دست تاریخ به گونهای دیگر از آستین بیرون آمد و این فضاهای قرن نوزدهمی که دیگر به فضاهای حضور اجتماعی تبدیل شده بودند، به وسیله گروههای چپ و در راستای برگزاری جلسات فکری، برپایی تریبونها سیاسی و انجام تظاهرات عمومی، به بهترین شکل علیه حاکمیت مورد بهره برداری قرار گرفت.
حال با توجه به اینکه بسیاری از اعتراضات در شهرکها و محلههای شهرهای مختلف ادامه دارد میتوان با نگاهی به شهرسازی مدرن در ایران چگونگی تاثیر آن ها را مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
شهرسازی ایرانی، در خدمت دین و حکومت
پویایی تحولات عرصههای شهری در ایران نیز فارغ از قواعد بالا نبوده است. در ایران پیش از عصر مدرن با شهرهایی روبروییم که فضاهای عمومی مستقل و حضور اجتماعی غیر نظارت شده بسیار اندکی دارد، و در بهترین حالت بازاری است در دست اصناف باج دهنده به حاکمیت، یا فضاهای در اختیار نهاد مذهب رسمی مورد تایید حاکمیت، و یا چون میدان نقش جهان اصفهان، فضای بازی است که به طور مستقیم در کنترل و رصد کامل حاکمیت و در راستای مقاصد آن قرار دارد.
در این دوران هر گونه حضور اجتماعی و تجلی فرهنگی مردمی و نهادهای مستقل در سطح شهرها مورد پایش است و در صورت خروج از دایره مطلوب حاکمیت در نطفه خفه میشد. همانطور که در ادبیات فارسی به آن اشارات فراوان شده بسیاری جلوهها و رویدادهای فرهنگی-اجتماعی نیمه رسمی و غیر رسمی (بخوانید غیر حاکمیتی) در فضاهای بیرون شهری چون دشت و دمن و صحرا، باغ و چمن، و خرابات و خانقاه که اغلب دور از چشم حاکمیت بوده برگزار میشده است.
با آشنایی ایران با تحولات مدرن در اواخر قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ میلادی، و آغاز شکل گیری مکانهای عمومی مدرن چون خیابانها، پارکها و میدانها، ناخواسته بستری فضایی مناسبی برای تظاهرات اجتماعی فراهم میشود. فضاهایی با مفهوم مدرن که در شالوده خود برای حضور افراد ساکن شهری در زندگی اجتماعی شکل گرفتهاند، به منظور طرح و بیان گرایشات در اختیار نهادها و نیروهای سیاسی-اجتماعی و اقشار روشنفکر مستقل از حاکمیت قرار میگیرد. مکانهایی چون خیابان مولوی، ناصر خسرو، لاله زار، و میدان بهارستان و بعدتر خیابان انقلاب (شاهرضای سابق)، میدان آزادی (شهیاد سابق)، و میدان ۱۷ شهریور (ژاله سابق) در شهر تهران اگرچه کارکردهای روزمره دارند ولی در مواقع خاص چون جنبش ملی شدن صنعت نفت، اعتراضات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، و انقلاب ۵۷ به محل اعتراضات و طرح مطالبات سیاسی تبدیل میشوند.
جدای از فضاهای اصلی شهری، محلات شهری به اصطلاح سنتی، که ساکنین آنها به نسبت همبستگی اجتماعی و هم دلی بیشتری با نیروهای مخالف با حاکمیت دارند، به وسیله این نیروها به گونهای دیگر و اغلب از جنبه سازماندهی مبارزات به لحاظ فکری، تبلیغاتی، و مسلحانه مورد استفاده قرار می گیرد.
این امر به ویژه با تاسیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) و بسته شدن قابل توجه فضای سیاسی و به تبع آن حوزههای عمومی در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی و سرکوب گسترده مخالفین نمود بیشتری مییابد. این محلات از یک سو به دلیل محصوریت فراوان به وسیله گروههای چپ که اغلب مشی مسلحانه دارند برای تشکیل خانههای تیمی، و از سوی دیگر به وسیله گروههای مذهبی و با اتکا به شبکه وسیع مساجد (که تقریبا همگی در درون چنین محلاتی جای دارند)، برای هدایت اعترضات مورد بهرهبرداری قرار می گیرد. نمونه بارز و قابل یادآوری از این دست محله چیذر و مسجد معروف آن است که انقلابیون مذهبی و اغلب رهبران حاکمیت بعدی به آن رفت و آمد فراوان و مستمر داشتند.
مبارزه و مقاومت در فضاهای عمومی
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، و با پایان بهار آزادیهای سیاسی، حاکمیت تثبیت شده جدید به طور گسترده و از روشهای مختلف سعی بر قبض و بسط مشی ایدئولوژیک خود در فضاهای عمومی شهری نمود. اگر پیش از این کنترل عرصه عمومی معطوف به مسایل سیاسی بود، اینبار محدود سازی آزادیها اجتماعی و مناسک فرهنگی نیز در دستور کار قرار گرفت. علاوه بر این موردی که تازگی داشت، استفاده گسترده حاکمیت از فضای عمومی در جهت آمال ایدئولوژیک بود. برگزاری مراسم هدایت شده سیاسی در فضاهای با کارکرد معمول منفعت عمومی شهری، دست بردن و تغییر دائم و یا مقطعی کاربری متعارف این نوع فضاها، استفاده از تبلیغات ایدئولوژیک در فضاهای در دسترس و در معرض دید عمومی، از جمله چنین اقداماتی به حساب میآید.
با کنترل و اشغال گسترده عرصه عمومی اصلی شهری به وسیله حاکمیت و قطع جریان تنفسی فرهنگ عامه شهری، به ناچار عرصههای خصوصی و نیمه عمومی در سطح محلههای شهری به جایگاه شکلگیری روابط اجتماعی نوین تبدیل شدند. این مورد به ویژه در مجموعههای ساختمانی و محلات با سبک فضایی مدرن و به اصطلاح دروازهای (Gated Communities) که ساختار مفهومی بسیاری از آنها به تاسی از الگوهای مدرن جهانی به تکامل رسیده بود، نمود قابل توجهی پیدا کرد.
اگر در گذشته گروههای سیاسی از محلات برای پنهان شدن و برنامه ریزی لجستیک مبارزات استفاده میکردند، این بار محلات مدرن شهری چون مامنی برای شهروندان عادی برای جریان یافتن و شکوفا شدن فرهنگ و هنر و تعاملات اجتماعی عرفی، ارتقاء حس آشنایی و همسایگی، تعمیق حس تعلق و دلبستگی اجتماعی-محیطی، و تحکیم روح همبستگی شهروندی، ایفای نقش کردند.
به عبارت دیگر در طول زمان شهروندان با اتکاء بر محصوریت فضایی ذاتی، اصلوب مدیریتی مستقل، تعدد عرصههای فضایی باز عمومی کافی و به درستی تعریف شده این دست محلات فرصت تجربه و تمرین مدنی بیشتری را یافتهاند. فرصتی که در نبود عملکرد مناسب نهادهای حاکمیت محلی، با شبکهسازی و نهادسازیهای اجتماعی مستقل از پایین به بالا همراه بوده و به شکل مقدرگونه به یکپارچه شدن آگاهی جمعی و همسو کردن گرایشات مردمی در راستای احقاق حقوق شهروندی مورد استفاده قرار گرفته است.
اعتراضات چند روز اخیر در برخی شهرکها و محلههای از این دست در شهرهای بزرگ ایران، مقاومت پایدار معترضان و واکنش قهری شدید حاکمیت در این شهرک و محلات، موید و شاهد روشنی از واقعیت اشاره شده بالا است.
مورد قابل تامل آنکه که فارغ از سطح کیفی و عملکردی هر یک از این مجموعههای ساختمانی، تقریبا توسعه همه آنها با نظارت و هدایت و سرمایهگذاری حاکمیتهای اقتدارطلب پیش و پس از انقلاب با اهداف کسب سود بیشتر در ازای فضای اختصاص یافته متراکم و رفتن به ارتفاع بوده است. توسعه هایی که حتی در برخی از موارد به ویژه در سالهای اخیر بطور آشکار و عیان با استفاده غیر قابل توجیه از ذخایر محیطی، متضاد با اصلوب استاندارد و علمی توسعه شهرها، و متعارض به منافع عمومی بوده است.
رویای همیشه نظریه پردازان و تجربهگران شهری به وجود آوردن عرصههای شهری نوینی بوده است که با دارا بودن عملکرد و زیرساخت کارآمد، به طور همزمان بتوانند حس تعلق و عزت نفس جمعی بالایی را برای شهروندان ایجاد نمایند. حس تعلقی که میتواند زمینه ساز، پشتیبان، و ضامن بسیاری از ارزشهای انسانی و تمدنی والا باشد.
روند مستمر طرح مطالبات اجتماعی و سیاسی اخیر در این شهرک ها و محلات مورد بحث نشان میدهد که با وجود گسترش نامتوازن کالبدی، کنترل شدید حاکمیت بر فضاهای شهری، وجود مرزبندی های متعدد و امنیتیسازی فضاها عمومی، شاهد به واقعیت رسیدن رویای پیش گفته بالا در بخشی از شهرنشینی معاصر ایران هستیم.
ارسالی یاران جنبش رهایی بخش لر جهت درج در سایت www.lorabad,com