به طور سنتی لری تحت عنوان یک زبان واحد طبقه بندی شده است، گرچه از جهتی هم نظرات مختلف است و برخی پژوهشگران با نگرشی محافظه کارانه در قیاس با اکثریت فارس زبان ایران بیان داشته اند که لری فقط یک «لهجه» از فارسی است، از جهتی دیگر نیز شمار فزاینده ای از پژوهشگران می کوشند لری را بیش از یک زبان معرفی کنند، (در این نوشته) لکی نیز به عنوان زبانی که لرها در بخشی از سرزمین خویش بدان صحبت می کنند مقداری مورد توجه قرار داده شده است.
نویسنده :Erik John Anonby
ترجمه :ابراهیم خدایی
پیشگفتار
لری یکی از زبانهای شاخه هندواروپایی است که
[1] گویشور دارد. گستره نژادی لران در مناطق جنوب غربی ایران
و جنوب شرقی عراق می باشد، هرچند شمار اندکی از گویشوران لر به جاهای دیگری در آسیا و نیز به برخی از شهرهای غربی (آمریکا و اروپا) مهاجرت نموده اند.من جستار زبان شناختی را با چکیده ای از خاستگاه تاریخی لران آغازیده ام، چراکه روشن شده است این کار نقش کلیدی در فهم مرزهای زبانی دارد، به ویژه در دو سوی پیوستار که با انواعی از زبانهای کردی و فارسی شانه به شانه است.پس از آماده کردن این برداشت تاریخی، یک گزارش از پژوهشهایی که پیشتر درباره لری انجام شده ارائه خواهم داد، به ویژه آنچه مربوط است به دوره انقلاب اسلامی ایران. نخستین مساله این بررسی پاسخ به این پرسش است که پیوستار زبان لری شامل چند زبان است؟به طور سنتی لری تحت عنوان یک زبان واحد طبقه بندی شده است، گرچه از جهتی هم نظرات مختلف است و برخی پژوهشگران با نگرشی محافظه کارانه در قیاس با اکثریت فارس زبان ایران بیان داشته اند که لری فقط یک «لهجه» از فارسی است، از جهتی دیگر نیز شمار فزاینده ای از پژوهشگران می کوشند لری را بیش از یک زبان معرفی کنند، (در این نوشته) لکی نیز به عنوان زبانی که لرها در بخشی از سرزمین خویش بدان صحبت می کنند مقداری مورد توجه قرار داده شده است.
بخش اعظم منابع فارسی (در زمینه لرشناسی) برای پژوهشگران غربی ناشناخته است و به عکس پژوهشگران ایرانی هم از تحقیقات منتشر شده در غرب ناآگاه هستند. |
پس از بازبینی این نظرات مختلف من پرسش محوری مقاله را با به کارگیری اطلاعات زبان شناختی و زبان شناسی اجتماعی دنبال می کنم، مشاهده گویشوران، بررسی های زبان شناسی زبان شناسان اجتماعی و فهرست واژگانی از مناطق مختلف لرنشین به کار گرفته شده است.با تقسیم بندی لری به سه منطقه زبانی (لرستانی، بختیاری و جنوبی) مطرح گردیده یک نقشه از گروههای زبانی نتیجه مقاله را شرح داده است.زمینه تحقیقاین مقاله یک ترکیب و برداشت است از متون مربوط به موضوع و همچنین تحقیق اصلی زبان شناسی، این بخش پراکندگی ها و دشو.اری های تحقیق تطبیقی که درباره لری در دسترس است را خلاصه می کند و برخی شکافها، تناقضها و ستیزه هایی که در این متون وجود دارد را نشان می دهد، بسیاری از این چالشها به خاطر عدم دسترس و بی سر و سامانی مناطق لرنشین و فقدان شواهد در تحقیقات قبلی است.به همین ترتیب من هنوز نومیدم که بگویم لری نتوانسته آن گونه که سزاوار است توجهات را جلب کند، به خاطر زبانش که بیش از چهار ملیون نفر بدان تکلم می کنند با یک فرهنگ غنی و همچنین ویژگی های زبان شناسی و اجتماعی پیچیده، شاید این ابهام ناعادلانه به خاطر پژوهش بر همسایگانش فارسی و کردی باشد، چرا که سخنگویان این زبانها به صورت گسترده ای در دانشگاهها هستند، همچنین است در غرب، تحقیقات دانشگاهی درباره لری یک مانع مضاعف دارد، بخش اعظم منابع در دسترس فارسی برای پژوهشگران غربی ناشناس است و به عکس پژوهشگران ایرانی که در مورد لری کار می کنند هم از تحقیقات منتشر شده در غرب ناآگاه هستند.منابع فارسی درباره زبان لری چشم پوشیدنی نیستند و من کوشیده ام که از همه آنچه در دسترس است بهره ببرم، گرچه پر شمار نیستند، و با وجود اینکه دانسته های ما پس از بازبینی متون نارسا باقی می ماند، این بازبینی را برای بررسی مستقیم زبان شناختی لازم دیدم. این بدین خاطر است که داده های زبان شناسی اجتماعی و تحلیل فرهنگ لغتی را به کار گرفته ام تا به پرسش محوری این مقاله بپردازم: حقیقتا گروه لری شامل چند زبان است؟داده های اصلی این مقاله اغلب در طول یک دوره نه ماهه در سال 2000 تا 2001 در ایران به دست آمده است، محدودیتی که وجود داشت آن بود که من فقط می توانستم در بخشی از مناطق لرنشین به گردآوری اطلاعات بپردازم و آنهم منطقه ممسنی (لری جنوبی) بوده است، گرچه می توانستم اطلاعات دست اولی هم از گویشوران بخشهای دیگر لرنشین که در شیراز –جائی که من و همسرم سکونت داشتیم- ملاقات می کردم به دست آوردم، سرانجام پرسشهای باقیمانده از طریق انجمن لری شمال آمریکا مرتفع شدند.
در عراق وضعیت برای لرها کمتر خوشایند است از 1975 عوامل سیاسی موجب مهاجرت دسته جمعی لران عراق به ایران شده است چرا که بیشترین اشتراک مذهبی و قومی را با ایران دارند. |
لرها شماری از خانواده اقوام ایرانی (هندو اروپایی) هستند که به ایلهای لر گروه قومی لرها منسوب میباشند، به عبارت دقیقتر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زير گروه پیوسته از ایلات یا قبایل و طوایف و.. است، شناخته شده ترین این گروهها عبارتند از فِیلی(feyli) یا لرکوچک، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه و ممسنی (چهار گروه اخیر لر برزگ را تشکیل میدهند) فیلی بیشتر به پیشکوه و پشت کوه تقسیم میشود، چند گروه کوچکتر دیگر هم هستند، چهارمیلیون نفز عضو «ایل لر» به حساب می آیند که زبان لری را متفاوت از یکدیگر صحبت می کنند.غیر از جمعیت اندک (نزدیک به 80000) در جنوب غربی عراق، لرها در چندین استان ایران پراکنده اند، زاد بوم لران در بخشی از کوهستان زاگرس گسترده است به علاوه چند منطقه دیگر در جنوب شرق که تا قلب بین النهرین کشیده می شود. در ایران بیشترین تمرکز لرها در استان لرستان، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، بویراحمد و کهگیلویه میباشد، جمعیت قابل توجهی از لرها همچنین در استانهای مجاور یعنی ایلام، اصفهان و فارس زندگی می کنند، به علاوه جمعیتهای تبعیدی به استانهای دیگر ایران هم وجود دارد، گرچه آرایش استانهایی که از زاد بوم لران درست شده اند حسایت برانگیز است برخی از مرزهای استانی با تقسیمات قومی منطبق است، تقریبا این گونه به نظر می رسد که طوری طراحی شده است که خانواده قومی لر متمرکز نباشد یک نمونه تقسیم جغرافیایی یک بختیاری قدرتمند میان چهار استان مختلف است که در سه تا از این چهار استان ادارات دولتی به طور مستقیم از مراکز شهری و به وسیله فرهنگ اکثریت فارسی کنترل میشوند.در عراق وضعیت جمعیت شناختی برای لرها کمتر خوشایند است از 1975 عوامل سیاسی موجب مهاجرت دسته جمعی لران عراق به ایران شده است چرا که این گروه بیشترین اشتراک مذهبی وقومی را با ایران دارند.خاستگاه لرهایک مرد فیلی از خرم اباد یک داستان معروف بازگو می کند که سالها پیش سه برادر بودند که کردان، لران و بختیاریان از نسل ایشانند، این نظر به همین سادگی مقدمه مناسبی است برای بیان جزئیات بیشتری که در این باره در کتابها یافت میشود، پژوهشگران معتقدند که ظاهرا لرها گروهی از طوایف اریایی هستند که از آسیای مرکزی با گذار از شمال دریای خزر از طریق قفقاز آمده اند به آنجا که امروزه ایران می نامیم، گروههای هندو ایرانی دیگر همچون فارسها و کردها نیز حاصل چنین مهاجرتی هستند، لرها نیز همچون دیگر ایرانیان با گروههای دیگر جزئی از یک جامعه بزرگتر هستند، چه ساکنین اولیه ایران مانند ایلامیها و چه مهاجمان هندو اروپایی اخیر.از میان تمام اقوام آریائی لرها از نظر سازمان زبانی رابطه تنگاتنگی با کرد زبانان و فارس زبانان دارند در حالیکه برخی پژوهشگران بیان داشته اند که لرها از کردها منشعب میشوند دیگر پژوهشگران معتقدند که لرها از قدیم الایام گروهی مستقل بوده اند گرچه از دو همسایه فرهنگی خویش تاثیر پذیرفته اند، نفوذ زبانی این دو گروه در مجموعه داده هایی که در ادامه این مقاله ارائه خواهد شد آشکار است.نسب شناسی ژنتیکی زبان لریگرچه لرها از نظر زبانی آشکارا با فارسی مرتبط هستند کارشناسان در این باره اختلاف نظر دارند که لری و فارسی از فارسی باستان منشعب شده اند یا از فارسی میانه –لری همچنین با کردی مرتبط می باشد این ارتباط در گویشهای شمالی لری بیشتر نمودار است- در بخش بعدی من می کوشم که اثبات کنم گویشهای لری یک پیوستار زبانی هستند مابین دو قطب فارسی و کردی.مطابق شماری از منابع لری یک زبان واحد است که به عنوان هندو-اروپایی، هندو-ایرانی، ایرانی، غربی، جنوب غربی، لری شناخته شده است. طبق گفته گریمز[2] لری یک زیر گروه دیگر به نام کومزاری دارد که توسط سه هزار نفر در عمان تکلم میشود هرچند شواهدی که این نظریه را حمایت کند وجود ندارد، دیگر زیر گروههای زبانهای ایرانی جنوب غربی عبارتند از : فارسی، لاری، ایماق، بخاری، دروازی، دهواری، فارسی شرقی، فارسی غربی، هزاره ای، پهلوانی، تاجیکی و تات و شاید بشاکردی در طبقه بندی گریمزلکی به عنوان گونه ای لری ذکر شده است، اما وینفور[3] آنرا دوشادوش کردی به عنوان زبانی ایرانی شمال غربی طبقه بندی کرده است. خلاصه اطلاعات این تحقیقات قبلی طبقه بندی های که درباره لری انجام شده ارائه می دهد اما بازبینی آن چند مساله پیچیده را نشان میدهد که باید پیگیری شود رابطه کومزاری و لکی با لری، وجود لرهایی که فارسی را به عنوان زبان مادری صحبت میکنند و لری واحد.قرار گرفتن گونه های کومزاری و لکی زیر چتر شاخه زبان لری یک مساله دشوار است و من مدارکی فراهم کرده ام که نافی این دیدگاه است در نتیجه این مقاله من مدعی هستم که اگرچه کومزاری هم جزو زبانهای ایرانی جنوب غربی است دلیلی برای آنکه آنرا با لری در یک گروه خاص طبقه بندی کنیم وجود ندارد، در مورد لکی من نظر فتاح را می پذیرم که برای لکی بیشتر نسب کردی قایل است تا لری. گرچه این نظر بیشتر مبنای تیپولوژی دارد تا تاریخی.وجود گروههای قومی لر که فارسی را به عنوان زبان مادری صحبت می کنند یک مساله است که عنوان شده است اما بدون مدارک کامل.چند زبان پیوستار لری را تشکیل می دهد؟پژوهشهایی که بر روی زبان لری انجام شده است بیشتر توصیفی است تا تطبیقی. به همین خاطر ارتباط انواع مختلف لری بسیار نامشخص است. تعداد اندکی از نویسندگان به حوزه زبان لری پرداخته اند. من چند منبع را که تاثیر بیشتری داشته اند برگزیده ام.لری به عنوان یک لهجه فارسیپژوهشگران غربی و برخی دانشگاهیان جدید ایرانی در قرنهای اخیر سخن از گونه های «زبان» لری برده اند، اما هنوز یک نگرش گسترده در میان ایرانیان فارس زبان هست که لری فقط یک لهجه و گویش از فارسی است. گرچه تحقیقات زبان شناسان و زبانشناسان اجتماعی اثبات کرده است که لری به راستی یک زبان به شمار می رود. به عبارت دیگر، لری نشان از جزئیات فراوانی از تفاوتها با فارسی دارد چه در زمینه های فونولوژی، مورفولوژی، گرامر و جمله بندی و چه در زمینه واژگان. گویشوران از این تفاوتها آگاهند. گویشوران این دو گونه زبانی ذاتا زبان همدیگر را نمی فهمند، یک واقعیت که البته به خاطر درجه بالای دو زبانگی مردم لر مورد تشکیک واقع میشود. به خاطر این عوامل، متون دانشگاهی کمی وجود دارد که این نظر که لری یک زبان باشد را مورد حمایت قرار می دهد.لری یک زبان منفرد استThe Ethnologue دیدگاه غالب را چنین ارائه می دهد که لری یک زبان منفرد است، و همه انواع لری لهجه های آن زبان هستند. این دیدگاه به وسیله اسناد حمایت نشده است اما یک نظریه است و اخیرا توسط چند پژوهشگر به چالش کشیده شده است. همانطور که شرح داده خواهد شد و امان اللهی و Peoples Of Iran هر دو تشخیص داده اند چندین زبان متمایز در شاخه لری وجود دارند.Peoples of Iran: لری و بختیاریپژوهشگران اولیه قرن بیستم یاد آوری می کنند که لری و بختیاری کاملا از یکدیگر متفاوتند. این تشخیص به طور مختصر در یک نقشه بسیار جزیی از Peoples of Iran (Ethnilinguistic Groups) شرح داده شده است. در آن نقشه زبان لری در دو قسمت دیده میشود، بین آن دو منطقه بختیاری وجود دارد.این نقشه به درستی منطقه بختیاری را ترسیم کرده است، اما روی یک نکته تاکید دارد؛ بختیاریها خود را جدا تصور می کنند: آنها اول بختیاری هستند (یک زیر گروه از مجموعه مردم لر) و سپس لرزبان. همچنین بختیاری تنها گونه لری است که گویشوران آن گاهی تصور میکنند یک «زون» یا زبان جداست (ظهراب مددی 1996). به هر حال گویشوران زبان بختیاری هنوز زبان خود را به عنوان یک گونه لری می شناسند (همان طور که ایتالیایی یک نوع از رومی[4] است). داده های زبانشناسی که در بخش بعدی ارائه شده مشخص می کند که بختیاری در حقیقت یک زبان مشخص است که به هرحال بین دو منطقه لری شمالی (لرستانی) و جنوبی (بویراحمدی، کهگیلویه ای، ممسنی و.. ) در نقشه Peoples of Iran نمایانده شده است. به سخن دیگر دو منطقه زبانی لری هر کدام با بختیاری بیشتر نزدیکند تا با یکدیگر، در نتیجه، تقسیم شاخه زبانی به دو بخش مرتبط و متعادل لری و یک منطقه بختیاری جدا نکته نادرستی است که در این نقشه ارائه شده است.امان اللهی: لری باختری و لری خاوریهمچون Peoples of Iran، امان اللهی از تشخیص دو زبان لری جدا سخن می گوید. گرچه تقسیم وی با آنچه در نقشه مذکور آمده است متفاوت می باشد. او در طبقه بندی لری به عنوان یک زبان ایرانی جنوب غربی تابع ارانسکی (oranskij) است، اما گرچه در مورد تقسیم بندی نوآورانه اش از زیرگروههای لری خودش مسوول است: لری باختری –که نباید این لفظ را با بختیاری اشتباه گرفت- و لری خاوری، از آنجا که او خودش یک لر است این تقسیم بندی قابل توجه می باشد. لری باختری گویشهای خرم آبادی، بروجردی، نهاوندی و دیگران را شامل می شود. لری باختری یا غربی امان اللهی در نقشه Peoples of Iran با منطقه لری در شمال منطقه بختیاری مطابقت می کند، لری خاوری یا شرقی شامل منطقه بختیاری و همچنین گویشهای متفاوتی که در دزفول و شوشتر صحیت می شوند می گردد. گرچه او خود اشاره ای مستقیم نکرده است اما به نظر امان اللهی انواع گویشهای لر بزرگ در بویر احمد، کهگیلویه و ممسنی به لری خاوری متعلق هستند.سه زبان لری؟داده هایی که در ادامه ارائه می شوند از تقسیم بندی امان اللهی به لری شرقی و غربی (باختری و خاوری) حمایت می کنند. گرچه این اطلاعات پیشنهاد می کنند که لری شرقی نیز خودش به دو زبان جدا تقسیم می شود: بختیاری و لری جنوبی. لری جنوبی همان منطقه لری است که در نقشه peoples of iran در جنوب منطقه بختیاری است.در طول زندگی در منطقه ممسنی استان فارس، من متوجه شدم که ممسنی ها برای ارتباط با لرهای مناطق دیگر از فارسی استفاده کنند نه لری، مثلا با لرهای بختیاری یا لرهای غربی. به همین خاطر من تصمیم گرفتم تا تحقیق کنم، و ارقام و اسناد متعددی فراهم کنم.متون موجود به فارسی نشان می دهد که لری جنوبی از دیگر انواع لری متمایز است. لری جنوبی اساسا از سه گروه تشکیل میشود: بویراحمدی، کهگیلویه و ممسنیبازبینی مرزهای زبانیطبق آزمون فرضیه های زبانی مطرح شده در بخش پیشین، من چند ابزار را به کار گرفته ام: مشاهده تفاهم متقابل بین گونه های مختلف، نظر گویشوران درباره امکان تفاهم متقابل با گونه های مختلف و «تحلیل واژه نامه ای».به عنوان تعریفی از آنچه یک زبان را می سازد، من تفاهم دو طرفه را به عنوان یک کلید می پسندم. در مواردی که پیوستگی فرهنگی خیلی بالاست اما مفاهمه بین گونه ها پایین است همین کافیست تا ارتباط دشوار شود (به عنوان مثال گونه های زبان چینی). من بسیار سختگیر بوده ام که تفاوتهای زبان شناختی را بسازم. این به خاطر این خط فکری است که من نتایج جمع آوری شده ام را تفسیر کرده ام.هیچ کدام از ابزارهای شرح داده شده به خودی خود یک معیار قطعی برای تعریف مرزهای زبانی نیست؛ هرچند با آمیختن آنها و با توجه به تحقیقات قبلی یک نشانه سرراست مطلوب که وضعیت زبانی را می رساند فراهم می آید.تفاهم متقابل مشهود (قابل مشاهده)مشاهده تفاهم متقابل ممکن است یک معیار دقیق و مطلوب باشد؛ تقریبا نمونه های کمی وجود داشت که در آن گویشورانی از مناطق لرنشین مختلف با همدیگر در وضعیت طبیعی روبرو می شدند و من می توانستم آنها را مشاهده و مطالعه کنم. در چنین وضعیتهایی که من مشاهده کردم، گویشوران لری جنوبی و بختیاری برای ارتباط با یکدیگر از فارسی بهره می بردند و از به کار بردن گونه زبانی خودشان عاجز بودند؛ به همین ترتیب گویشوران لرستانی و لری جنوبی هم برای ارتباط با یکدیگر از فارسی بهره می بردند. ارتباط گویشوران لرستانی و بختیاری را مشاهده نکردم. در میان مناطق زبانی که منظور من است، گویشوران یک لهجه مرتبط برای ارتباط از فارسی یا زبان دیگری بهره نمی برند.تفاهم متقابل محسوس (احساس و نظر گویشوران)دقت و صحت درک و نظر یک گویشور درباره تفاهم متقابل میان گونه های زبانی ممکن است زیر سوال برود، اما یک مطالعه فراگیر و مقطعی در مناطق مختلف زبانی می تواند در کنار اسناد دیگر یک سند باشد.در بسیاری از مصاحبه ها ، من بیش از 200 مدخل (لغت) درباره تفاهم متقابل محسوس با دیگر انواع پرسیدم. گویشوران منطقه زبانی لرستانی استدلال می کردند که انواع لرستانی قابل درک است. فقط مقداری از مدخلها (لغتها)ی موجود در منطقه زبانی لرستانی در منطقه جنوبی شنیده می شود. همه این موارد می گفتند که آنها نمی توانند زبانی که آنجا صحبت می شود را بفهمند.بسیاری از گویشوران بختیاری گفتند که انواع گفته های بختیاری در چلگرد و کهرنگ به سختی قابل فهم است وگرنه تمام انواع بختیاری به آسانی قابل فهم است. آنها که با گویشورانی از لرستانی و لری جنوبی برخورد داشتند، می گفتند این انواع به سختی قابل فهم هستند.تعداد خیلی کمی از گویشوران لری جنوبی، در فهم سخن گویشوران کهگیلویه مشکل داشتند به این خاطر که گویشوران کهگیلویه در میان گونه های دیگر لری دو گویشی هستند. تحلیل واژه شماریتحلیل واژه شماری (مقایسه فهرست واژگان) تنها معیار عینی است که در مطالعه برای سنجش خویشاوندی انواع زبانی به کار می اید. گرچه چند ضعف دارد، یکی اینکه این روش فقط یک بخش کوچک از زبان (واژگان) را می آزماید و بنابراین ممکن است مستقیما به تفاهم دوطرفه مربوط نباشد. دیگر اینکه یک نقطه دقیقی وجود ندارد که یک گویش بتواند به عنوان یک زبان تعریف گردد، یا برعکس. به طور تقریبی، انواعی که بین 70-90 درصد تشابه واژگانی دارند ممکن است به یک زبان واحد تعلق داشته باشند یا نه. زبانهای با بیش از 90 درصد تشابه واژگانی معمولا گویشهای یک زبان هستند.برای این مطالعه من دوازده واژه نامه از 225 سرمشق (در صورت دسترسی) از بزرگترین گویشهای سه منطقه فرضی لری گرد آورده ام. به عنوان کنترل و کمک به مشخص کردن مرزهای شاخه لری من چهار واژه نامه مکمل نیز آماده کرده ام (دو نوع فارسی و دو نوع لکی). انواعی که برگزیده شده اند بر مبنای مرکزیت فرهنگی و زبانی موجود در متون و اظهار شده توسط گویشوران در مصاحبه زبان شناختی بوده است. مواردی که در جدول با ستاره مشخص شده اند دارای درجه اعتبار پایینی هستند زیرا تعداد واژگانی برای سنجش زبان شناختی نداشته ام. واژه نامه ها در بخش ضمیمه دو آمده اند.در حدول شماره دو ، برخی از الگوها بدیهی هستند، برجسته ترین الگو وضعیت یک پیوستار است که از فارسی آغاز می شود و از طریق لری به لکی می رسد. انواع زبانی به طور جغرافیایی از جنوب شرقی تا شمال غربی ارنج شده اند. این پیوستار بدیهی است، به عنوان مثال شباهت واژگانی بین لری ممسنی و دیگر انواع لری اینگونه است که هرچه فاصله جغرافیایی بیشتر می شود شباهت واژگانی نیز کمتر میگردد.تعدادی از سرمشقها نیز انصافا اعتبار چنین پیوستاری را زیر سوال می برد. در ضمیمه دو یک تسلسل منطقی جالب (و نه کامل) در مورد سرمشق انگشت وجود دارد:
فارسی |
angušt |
لری جنوبی؛ ممسنی |
tiyluw |
لری جنوبی؛ کهگیلویه |
liyjč |
لری جنوبی؛ بویراحمدی |
kiliyč |
بختیاری هفت لنگ |
kiliyj |
بختیاری چهارلنگ |
anguliy |
لرستانی مخلوط |
kiliiyk |
لرستانی، خرم آبادی و لکی |
kilik |
موارد دیگری هم هستند که تسلسلشان در وهله اول چشم نواز است، مانند سرمشق شماره 24 “bone” ، 148 “run” و 212 “near” در صد بالای تشابه گونه ها مختلف با فارسی یک الگوی دیگر مطرح می کند:وام گیری گسترده از زبان فارسییک الگوی دیگر تقسیم لری به سه زبان است: لرستانی، بختیاری و لری جنوبی. این گروههای زبانی به خطوط سیاه در جدول مشخص شده اند؛ نزدیکی تقریبی 80 درصد سرآغاز تقسیم زبانی است. برای پژوهشگرانی که با تحلیل واژه نامه آشنایند، دقت و صراحت مرزهای زبانی قابل توجه است، غیر از لری لرستانی که تنوع درونی در آن بالاست.نزدیکی جغرافیایی گونه های همسایه (مانند لرستانی با لکی یا فارسی بوشهری و لری جنوبی) با بیشترین شباهت واژگان نشان داده شده است چه بتوانیم آنها را جز یک زبان قرار دهیم و چه نه. این طبقه بندی پررنگ زبانی نسبت به مرزهای قومی نیز مطابق است.یک لیست از زبانهای لری و گویشهای وابسته شان مبتنی بر این مقاله و آمارهای بالا در ضمیمه دو به دست داده شده است.نتیجه: لری به عنوان یک پیوستار از سه زبانبر اساس متون موجود و همین طور اطلاعاتی که در بخشهای قبلی ارائه شد، به نظر من بهترین طبقه بندی برای لری اینست که یک پیوستار باشد بین گونه های کردی و فارسی، و خودش از سه زبان جدا متشکل باشد: لرستانی، بختیاری و لری جنوبی (مطابق نقشه زیر).
1- مترجم:در باره جمعیت لرزبان اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، علاوه بر آنکه سرشماری قابل استنادی در این زمینه صورت نگرفته است، هنوز زبان لری و مناطق لرنشین به درستی تعریف نشده اند، نویسنده مقاله (آقای آنونبی) نیز در ادامه به همین مساله اشاره کرده است، عجالتا در باره رقم چهار میلیون این توضیح لازم است عنوان شود که به تصریح خود آنونبی فقط آمار لرزبانان است و نه همه ی «اقوام لر» چرا که به عنوان مثال آنونبی از لرهای فارس زبان سخن به میان آورده است که قومیتشان لر اما زبانشان فارسی است، همچنین گروه زبانی لک از نظر تاریخی، فرهنگی و قومی بخشی از مردم لر هستند اما زبانشان با دیگر لران متفاوت است، در همین مقاله و نیز مقاله دیگری (عنوان: هویت مورد مناقشه لک زبانان لرستان؛ به زودی ترجمه فارسی این مقاله نیز در نشریه لور انتشار خواهد یافت) تاکید کرده است اگر چه هویت قومی لک زبانان بخشی از لرستان است لکی خود زبانی مستقل و جدای از شاخه زبانی لر و کرد می باشد.[2]- Grimes[3]- Winfuhr[4]- Romance وبلاگ کرانه گمنام http://www.denaboy.persianblog.ir وبلاگ آموزش های کاربردی http://www.et4ir.blogfa.com وبسایت فرزند دنا http://denaboy.parsaspace.com
برگرفته از سایت http://www.parsaspace.com/denaboy/karaneh/books1.htm
|