روزنامه رژیم مافیائی جمهوری اسلامی بجهت «مصلحت نظام» و حفظ روحيه سانديس خورهای ولی وقیح، ابعاد توفانی که در راه است نوشته است «طغيان غيرقابل پيش بينی لشکر فقر». در حالی که در درون رژيم صحبت از «ارتش فقرا و بيکاران» است. و می گويند «سونامی» در راه است. شرمساری پدران خانواده های فقير در برابر زن و فرزندان را نمی توان با وعده های پرزرق و برق برطرف کرد. به سؤالات بی شمار مردم درباره نابرابريها، اشرافيتهای جديد و بی عملی هايی که در برابر اين روند خطرناک مشاهده می شود، نمی توان با شعارهای بی پشتوانه پاسخ داد. و مسئولان اين نظام بايد در صورت کوتاهی از انجام اين وظيفه از طغيان غيرقابل پيش بينی لشکر فقر بترسند».
هشدار! طغيان ارتش گرسنگان!
ابعاد فساد اقتصادی برملا شده در رأس نظام، موجی از وحشت در کارگزاران نظام برانگيخته است. وحشت از انفجار خشم خلق. روزنامه مردم سالاری (8دی) به نقل از يک نمايندهٴ رژيم در مجلس ارتجاع به نام تابش نوشت: «دولت ترکيه نسبت به دستگيری تعدادی از وابستگان حکومتی خود اقدام کرده و اين افراد در فساد مالی، پولشويی، قاچاق، صادرات و واردات طلا نقش داشتند... يک سر اين قضيه در ايران است، ولی متأسفانه در کشور ما هيچ اقدامی درباره اين موضوع صورت نگرفته... در حالی که مردم کشورمان درباره تأمين هزينه تحصيل فرزند و هزينه اساسی درمان در تنگنای شديد معيشتی هستند، چطور می توان در نظام اسلامی افرادی باشند که سرمايه آنها به اندازه بودجه عمرانی يک ساله کل کشور باشد؛ يعنی حدود 50هزار ميليارد تومان، آن هم با سن و سال، سواد و تخصص بسيار کم و پايين به اين سرمايه دست پيدا کنند... موضوعی که در ترکيه اتفاق افتاده، سر اصلی آن در ايران است... من مطمئنم انتهای اين ماجرا به يک فرد ختم نخواهد شد و به شبکه يی خواهيم رسيد که از امکانات و تحريمها... در موقعيت حساسی که مردم زير بار فشارهای اقتصادی در حال له شدن هستند، برای خودشان موقعيتی فراهم کرده و به ثروتهای بادآورده ای دست يافتند». (مردم سالاری 8 دی 92)
اين اولين واکنش محافل درونی رژيم نبود.
نزديک به يک ماه قبل روز 13آذر روزنامه حکومتی ابتکار از باند کارگزاران وابسته به رفسنجانی اين گونه اعتراف و ابراز وحشت کرد: «اقتصاد دولتی ايران همواره با حاشيه ای به نام رانت، مفسد اقتصادی، ميلياردرهای يکشبه، دست به گريبان بوده است. اين حاشيه به مرور به متن اقتصاد ايران تبديل شده است. کارکرد اصلی اقتصاد در ايران زايش ميلياردرهای يک شبه و فقر و گرسنگی توده مردم می باشد».
همين گزارش، با ذکر اسامی برخی از چپاولگران لو رفته می نويسد: «پرونده هر کدام که باز شد افکار عمومی را از پرونده ديگران منصرف کرد» ابتکار سپس اعتراف کرد امثال بابک زنجاني در مقابل کسانی که هنوز دستشان برای مردم رو نشده عددی نيستند. ابتکار نوشت: «فقط همين چند نفر نام آور نيستند قرعه فال به نام اين چند نفر افتاده چنان چه پرده کنار رود آنگاه همه متوجه می شوند که اينان در مقابل خيل کثيری که نام شان مکتوم مانده و اخلاصشان اجازه نمايش نمی دهد؛ عددی بحساب نمی آيند»
اما ابعاد فساد مالی نظام در اين فاصله به جايی رسيد که ضمن آلودن کشورهای همسايه دست داشتن بالاترين سران نظام را در اين فساد مسجل کرد، . روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی، سرمقاله روز 8ديماه خود را با هشدار نسبت به حساس نبودن نظام در امر فساد اختصاص داد و از جمله نوشت: «آنچه اين روزها در ترکيه می گذرد، قطعاً در سرنوشت دولت اردوغان و آينده حاکميت حزب وی تأثيرگذار خواهد بود... اين تحولات سريع، نشانه حساسيت اين ساختار است … متأسفانه، طی يک دهه اخير فسادهای مالی متعددی در بدنه اجرايی کشور رخ داد که در طول تاريخ ايران بی سابقه بود».
اعتراف به فسادهای مالی زنجيره ای در نظام ولايت فقيه:
روزنامه جمهوری سپس به فسادهای مالی که نقش سران رژيم برای مردم در آن بارز بوده اشاره کرده و می نويسد: «از ماجرای شهرام جزايری تا فساد 3هزار ميلياردی در نظام بانکی، پرونده بيمه، سوءاستفاده در سازمان تأمين اجتماعی، ماجرای بابک زنجانی و... همگی فسادهای بزرگی هستند که نه تنها از رخ دادن آنها جلوگيری نشد، بلکه برملا شدن آنها هيچ تغييری در مديريتهای مرتبط اجرايی کشور پديد نياورد! نه وزير عوض شد، نه رئيس جمهور استعفا داد، نه دولتها تسويه شدند، نه وکلا تکان خوردند و نه تغيير و تحولی در ساز وکارهای موجود برای محکم کاری پيش آمد».
روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه اعترافش به زنجيره يی بودن فساد در مقامات رژيم اضافه می کند: «چرا وقتی وزير اقتصاد توسط نمايندگان مجلس استيضاح می شود، دستهای قدرتمند به کار می افتند تا او از سقوط نجات پيدا کند؟
در ماجرای سازمان تأمين اجتماعی، بعد از آن که اعلام شد تعداد زيادی از نمايندگان مجلس در اين واقعه سهيم بودند، هيچ يک از آنها نه استعفا دادند و نه مؤاخذه شدند، در ماجرای بيمه هنوز دانه درشتها محاکمه نشده اند و در مواقع مختلف به شکل های گوناگون تکريم هم می شوند و پيروزمندانه حضور خود را به رخ هم می کشند. در ماجرای بابک زنجانی، مسائل آن قدر مبهم و مشتبه مطرح می شوند که خود بابک زنجانی به صحنه می آيد و طلبکارانه اعلام می کند من نه تنها کار خلافی نکرده ام بلکه يک قهرمان هستم!»
البته سرمقاله نويس جمهوری اسلامی به روشنی می داند که بابک زنجانی، قبل از ادعای قهرمانی به درستی گفته است: «من سرباز کوچک جسور ولايت هستم». او با اين حرف، دو نشان زده است. هم سرچشمه چپاولهای «مشروع» در نظام ولايت را آدرس داده و هم حامی خودش را در غارت از منابع ملی معرفی کرده است. اما اينها فرع مسأله است اصل مسأله آن است که روزنامه جمهوری با سابقه بيش از سه دهه پاسداری از منافع نظام خوب «بو» کشيده و هشدار می دهد که: «چه کسی می تواند اين واقعيت را انکار کند که در کنار افرادی هم چون شهرام جزايری و بابک زنجانی، هزاران کارتن خواب و ميليونها خانواده زير خط فقر در کشور وجود دارند و کسانی هم هستند که زمستان را در خانه های سرد به پايان می برند و علاوه بر سرما با گرسنگی نيز دست و پنجه نرم می کنند؟ شرمساری پدران خانواده های فقير در برابر زن و فرزندان را نمی توان با وعده های پرزرق و برق برطرف کرد. به سؤالات بی شمار مردم درباره نابرابريها، اشرافيتهای جديد و بی عملی هايی که در برابر اين روند خطرناک مشاهده می شود، نمی توان با شعارهای بی پشتوانه پاسخ داد. و مسئولان اين نظام بايد در صورت کوتاهی از انجام اين وظيفه از طغيان غيرقابل پيش بينی لشکر فقر بترسند».