فروردين 1389,ساعت 05:34:06 | |
درد این دختران و پسرانم را به کجا ببرم؟شرمام میآید در زمانهای زندگی میکنم که ، دختران و پسران وزنان و مردان این جامعه را به جرم حقگویی و حقخواهی زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روحی میگیرند، وقیحانهترین کلمات را برای بانوان به کار میبرند و اعترافات دروغ از آنها میخواهند. وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ میگویند و خیالات واهی داخلی و بینالمللیشان را صبح و شب با تکرار و تکرار میخواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. مردمی که دیگر گول این دروغها را نمیخورند (و در قم مراجع مذهبی مردم نیز از چهرههای دروغپرداز روی برمیگردانند). اما متأسفانه در زندانها میخواهند زندانیان زن و مرد را به دروغگویی وادارند والا یا تبعید میشوند و یا زیر فشارهای مضاعف میروند. خدایا این دردها را باید به چه کسی گفت و پیش چه کسی برد؟ www.lorabad.comتحمل حوادث و دردهایی که در این نه ماهه بر این سرزمین وفرزندانش رفته است برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار بوده است. از توانملی این کشور که به سان قالبی یخ در دست دولتی بی کفایت به سرعت در حال ذوب شدن استتا آنچه در خیابانها و زندانها بر فرزندان حقگو و حقطلب این آب و خاک گذشته است. اما در روزهای اخیر شنیدههایم غم جانکاه دیگری بر این تن رنجور ریخته است کهنمیدانم شکایت این درد را به کجا ببرم و چه کاری از دستم ساخته است.در این روزها مرتب میشنوم که برخی دختران زندانیام همچون خانم بدرالساداتمفیدی، هنگامه شهیدی، شیوا نظرآهاری و… را باز زیر فشارهای بازجویی مضاعف و مکرر وبرخوردهای مملو از توهین و افترا گرفتهاند تا روحیهشان را بشکنند و پشت سرشانجهنمی بسازند که دیگر هیچ وقت هوس بازگشت به آن را نکنند. این برخوردها تا آن حدبوده است که برخی از این بانوان از خدا طلب مرگ کردهاند.در گذشته هم حتی برخی هیئتهای رسمی که از زندانها دیدن میکردند مکرر اظهارمیداشتند برخی زندانیان از توهینها و فحاشیهای تند و رکیک بیشتر از ضرب و شتمشدید در خیابان یا زندان، شکوه و شکایت میکردند.هم چنین باز در هفتههای اخیر مکرر میشنوم که فرزندان دیگرم همچون احمدزیدآبادی، منصور اصانلو، مسعود باستانی و … که مسلم است زندانیان عقیدتی، سیاسی وصنفی هستند، برخلاف همه عرفهای اخلاقی و قانونی مبتنی بر طبقهبندی زندانیان بهزندانهای دیگری مملو از مجرمانی با جرایم سنگین جنایی (که البته خود قربانیان همینجامعه و همین حاکمیت هستند) تبعید شدهاند، دچار چه فشارها وشداید هدایت شدهایهستند و بعضا جان و سلامت جسمی و روحیشان در خطر افتاده است.برای بنده که فضای بازجویی و زندان در حاکمیت قبل و بعد از انقلاب را تجربهکردهام، انقلابی که به سهم خود نقش ناچیزی در آن داشتهام؛ بسیار غمبار است کهاذعان کنم برخوردهای غیراخلاقی با زندانیان و تهدید جان و سلامت آنان باتبعیدکردنشان میان برخی متهمان به قتل و آدمکشی و زیر اعدام و یا اعمال فشار وفحاشی به زنان و آوردن فشار بر برخی از آنان برای اعترافات شرمآور و نظایر آن دررژیم قبل نیز کمسابقه یا بیسابقه بوده است.من نمیدانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طورقید هرگونه اخلاق و مذهب را زدهاند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خوداستفاده میکنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقدمیکردیم که هدف، وسیله را توجیه نمیکند.من به عنوان یک فرد مذهبی که اخلاق را ستون فقرات و هدف اصلی مذهب میدانم وپیامبرمان هم برای تعالی اخلاق مبعوث شده است (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) شرمام میآید در زمانهای زندگی میکنم که به نام خدا و دین، دختران و پسران وزنان و مردان این جامعه را به جرم حقگویی و حقخواهی زیر شدیدترین فشارهای جسمی وروحی میگیرند، وقیحانهترین کلمات را برای بانوان به کار میبرند و اعترافات دروغاز آنها میخواهند.وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگترین گناه است، امروزه به سنتغالب زمانه تبدیل شده، دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ میگویند وخیالات واهی داخلی و بینالمللیشان را صبح و شب با تکرار و تکرار میخواهند بهخورد مردم فهیم این مملکت بدهند. مردمی که دیگر گول این دروغها را نمیخورند (و درقم مراجع مذهبی مردم نیز از چهرههای دروغپرداز روی برمیگردانند). اما متأسفانههمچنان در زندانها میخواهند زندانیان زن و مرد را به دروغگویی وادارند والا یاتبعید میشوند و یا زیر فشارهای مضاعف میروند. خدایا این دردها را باید به چه کسیگفت و پیش چه کسی برد؟امیدوارم اگر گوش شنوا و ترس از خدا و آخرت در بین هر یک از مسئولان سیاسی وقضایی هنوز وجود داشته باشد، ناله بنده را بشنوند و تغییری در وضعیت زندانیانی کهاسم بردهام یا دیگرانی که در همین وضعیت هستند و بنده نمیشناسم، به وجود بیاورندو خانوادههای زجرکشیدهشان را از این اضطراب جانکاه نجات دهند.خدایا تو شاهدی وعدهای که انقلاب به ملت ما میداد حکومت عدل علیوار بود،حکومتی که سختگیری عدالتش نزدیکترین افراد به علی را هم در برمیگرفت و رحم ومروتاش دورترین و دشمنترین افراد نسبت به او را.در حالی که آنچه حاکمیت ما به نام دین علی انجام میدهد آسانگیری و گذشت از هرفساد و تباهی سیاسی و اقتصادی و قتل و غارتی است که بعضی از خودیها در بانک و شرکتو بازار و یا کوی دانشگاه و زندان اوین و کهریزک انجام میدهند و سختگیری و فشار،آن هم با به کارگیری انواع فشارها علیه زنان و مردان دستبسته و چشمبسته وبیگناهی است که اهداف و آمال و وعدههای همان انقلاب را مطالبه میکنند. ای خدایبزرگ، ای تغییر دهنده قلبها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرابرسان.ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا منلدنک نصیرا (نساء، ۷۵)عزت الله سحابی۲۱فروردین ۱۳۸۹ یاران ما در جنبش رهایی بخش لرستان وظیفه رساندن این رهنمود را بر عهده گرفته و همگی نیروهای مبارز می توانند از آن با ذکر ویا بدون ذکر منبع استفاده کنند زیر ما به عنوان جنبش رهایی بخش لرستان همانگونه که در اطلاعیه های خود از سال 2005 به بعد یعنی اعلام موجودیت این جنبش اعلام نموده ایم . بالاترین وظیفه اطلاع رسانی و آگاهی همه فرزندان لر بوده و هست و تا رسیدن به یک جامعه آزاد و برابر ادامه خواهیم دادجنبش رهایی بخش لرستان 7+4 |
|
تاريخ بروز رساني ( 22 فروردين 1389,ساعت 21:39:04 ) |