نگارنده این سطور که خود در سال 54 در ارتباط با
سازمان چریکهای فدایی قرار داشته است ؛مباحث ان روزها
را بخاطر می اورد که نحوه تغییر ایدئولوژی و تصاحب
سازمان مجاهدین از سوی رهبران مارکسیست شده آن سازمان
مورد تائید چریک ها ی فدایی نبوده است و حمید اشرف در این نوار
به صراحت به تقی شهرام می گویئد که شما بهتر بود ، سازمان
جداگانه ای تشکیل می دادید که با مخالفت جدی تقی شهرام مواجه شد .
در این نوارها از مسایل بسیاری صحبت می شود هر چند که محتوای آن به لحاظ تئوریک _ سیاسی از سطح بسیار نازل برخوردار است اما نکته بسیار مهم در این نوارها ، واکنش منفی چریک های فدایی با نحوه و شکل تغییر ایئولوژی رهبری سازمان مجاهدین است . نگارنده این سطور که خود در سال 54 در ارتباط با سازمان چریکهای فدایی قرار داشته است ؛مباحث ان روزها را بخاطر می اورد که نحوه تغییر ایدئولوژی و تصاحب سازمان مجاهدین از سوی رهبران مارکسیست شده آن سازمان مورد تائید چریک ها ی فدایی نبوده است و حمید اشرف در این نوار به صراحت به تقی شهرام می گویئد که شما بهتر بود ، سازمان جداگانه ای تشکیل می دادید که با مخالفت جدی تقی شهرام مواجه شد . واقیعت این است تغییر ایدئولوژی مجاهدین پیامدهای بسیار منفی در جنبش سیاسی ایران بدنبال داشت . بنظر کارشناسان سیاسی یکی از دلایل قدرت گیری خمینی همین تغییری که توسط باند تقی شهرام در سازمان مجاهدین اعمال شد _ بوده است .
حاشیه ای بر گفتگوهای فدائیان و مجاهدین در سال ۵۴
برای شنیدن نوار مذاکرات اینجا
را کلیک کنید
وب سایت «انتشارات اندیشه و پیکار» ، نوارهای صوتی گفتگوهای نمایندگان سازمان چریک های فدائی خلق و سازمان مجاهدین (بخش مارکسیست شده) را پس از 35 سال منتشر کرده است که در آن بحث های دو سازمان در مورد تغییر ایدئولوژی مجاهدین، وحدت دو سازمان و سایر مسائل دوجانبه مطرح شده است.
در این گفتگوها حمید اشرف و بهروز ارمغانی از چریک های فدائی و تقی شهرام و جواد قائدی از مجاهدین مارکسیست شرکت داشته اند.
در این نوارها از مسایل بسیاری صحبت می شود هر چند که محتوای آن به لحاظ تئوریک _ سیاسی از سطح بسیار نازل برخوردار است اما نکته بسیار مهم در این نوارها ، واکنش منفی چریک های فدایی با نحوه و شکل تغییر ایئولوژی رهبری سازمان مجاهدین است .
نگارنده این سطور که خود در سال 54 در ارتباط با سازمان چریکهای فدایی قرار داشته است ؛مباحث ان روزها را بخاطر می اورد که نحوه تغییر ایدئولوژی و تصاحب سازمان مجاهدین از سوی رهبران مارکسیست شده آن سازمان مورد تائید چریک ها ی فدایی نبوده است و حمید اشرف در این نوار به صراحت به تقی شهرام می گویئد که شما بهتر بود ، سازمان جداگانه ای تشکیل می دادید که با مخالفت جدی تقی شهرام مواجه شد .
واقیعت این است تغییر ایدئولوژی مجاهدین پیامدهای بسیار منفی در جنبش سیاسی ایران بدنبال داشت .
بنظر کارشناسان سیاسی یکی از دلایل قدرت گیری خمینی همین تغییری که توسط باند تقی شهرام در سازمان مجاهدین اعمال شد _ بوده است .
بخشی از این نوار که پیاده شده ملاحظه نمائید(1): «نخستین گوینده بسیار متین و فروتن سخن میگفت. با خودم گفتم او نمیتواند تقی شهرام باشد.
کمکم معلوم شد حمید اشرف است.... سپس متن نواره اول را پیاده می کند:«میگفت ما (در سازمان فدایی)، بیانیه اعلام مواضع (ایدئولوژیک) [۲] را به بحث سازمانی گذاشتیم و برنامه مطالعاتی رفقا را متوقف کردیم که این موضوع را مورد بحث قرار بدهند و نقطه نطراتشان را جمعبندی کنند...
جان کلام آنچه رفقا مطرح کردند این بود که آیا این حرکت جدید یک حرکت بنیاداً اصولی هست یا نه؟
شهرام میپرسد حرکت بنیاداً اصولی یعنی چی؟
حمید میگوید یعنی آیا شکل برخورد عملیشان با این مسئله درست بوده یا نه؟...
با واکنش تقی شهرام که پاسخ میدهد «حرفهای شما، حرفهایی است که از عناصر فرصت طلب و اپورتونیست مذهبی میشنویم»، حمید، آرامش و اطمینان خود را از دست نداده و ادامه میدهد:
«مارکسیستها ضرورت حمله به مذهب را هیچوقت حس نمیکردند، چون معتقد بودند بعد از تغئیر زیربنا، روبنا هم تغئیر خواهد کرد. شما به روحیات و اعتقادات مردم حمله کرده و موضعگیری شدیدی را ایجاد کرده اید که در عمل برخلاف وحدت عمل میکند....»
بهروز ارمغانی سئوالی با این مضمون میپرسد که چرا بیانیه اعلام مواضع ، این اواخر (مهر ۵۴) منتشر شده، آیا دلیل خاصی دارد؟
شهرام با بیان اینکه شما در مورد ما ذهنی هستید عنوان میکند از اوائل زمستان ۵۳ به طور قاطع گفتیم مبارزه ایدئولوژیک را به پهنه فلسفی میبریم و موضع مارکسیستی سازمان را از نظر داخلی اعلام نمودیم.
(می خواستیم بیانیه را زودتر بنویسیم اما) «با خونه گردی های ساواک روبرو شدیم...حوالی عید ۵۴ مقدمه دوّم بیانیه نوشته شد...تا جریانات (بعداز کمی مکث) ، عمل نظامی و اینا در اردیبهشت بود دیگه، پیش آمد. [۳] نکته های ظریف در این گفتگو بسیار است....(...)هرکس بنا بر پیشداوریها، ماهیت و شناخت خودش بخش هایی را برجسته میکند. صادقانه میگويم که تنها در روش، هنگام به کارگرفتن شواهد کوشيدهام بی طرفی را رعايت کنم وگرنه بی طرف نيستم، يعنی نمیتوانم بیطرف باشم. يک دليلش اين است که من نيز فريفته ام، فريفته انديشه حاکم بر دوران خويش. فريب دوران مرا هم زندانی کردهاست. سخنان سنجیده تقی شهرام در مورد شوروی و لیبی (نوار شماره 9a) آموزنده بود اما قضاوتش در مورد نقشه ساواک برای بدنام کردن دکتر شریعتی و آنچه امر کرد روزنامه کیهان انتشار دهد، ناسنجیده. ***عوض کردن گاه به گاه مباحث توسط وی، گذاشتن حرف در دهان مخاطب و دویدن در بحثها، پشتهماندازی و از این شاخه به آن شاخه پریدن، روال منطقی گفتگو را بهم میزد. هوشیاری مخاطبین تقی شهرام که پشت طرح به اصطلاح جبهه واحد او را میخوانند و بازی نمیخورند، قابل تأمل بود و آرامش و وقار آنان مرا تحت تأثیر قرار داد. در فايل صوتى شماره ۴b وقتی حمید اشرف از مجید شریف واقفی اسم میبرَد که گویا پیش از آذر ۵۳ به کارگری فرستاده شده، تقی شهرام با شنیدن اسم مجید، با قهقهه ای زشت، واکنشی نشان میدهد که بسیار پُرمعنا است... تصمیم داشتیم بیانیه را در تابستون ۵۴...منتشر کنیم که ضربه به رفقای ما پیش آمد [۴] و این جریان باز کار را عقب انداخت...
حمید میپرسد چه ضرری داشت شما نوشته هایتان را با ماهم در میان بگذارید؟ شهرام از عدم اعتماد به فدائیان حرف میزند و از جمله میگوید شما کتاب نیکتین را به ما ندادید(...)، شما موضع مارکسیستی در مورد ما نمیگیرید...
................................................» برخی اطلاعات در مورد تقی شهرام و نقش او در رهبری سازمان مجاهدین:
تقی شهرام (2)بعد از فرار از زندان ساری، به دنبال کشته شدن رضا رضائی به همراه بهرام آرام و مجید شریف واقفی رهبری سه شاخه ی سازمان مجاهدین خلق را عهده دار شدند. از سال 1352، به دلیل مخالفت شریف واقفی با شهرام و بهرام آرام در نتیجه ی تغییرات ایدئولوژیک، شریف واقفی از کادر رهبری سازمان تصفیه و سپس ترور شد
بهرام آرام ، تقی شهرام را بخاطر تواناییهای فردی، آگاهی و سواد تئوریکش به کادر مرکزی وارد میکند.
پس از کشته شدن رضا رضائی، تقی شهرام عملاً رهبری گروه را در اختیار گرفت و کارها را قبضه کرد. ؛ فردی بسیار جاه طلب بود ... وی کوشش داشت به نحوی با فدائی ها برخورد کند که رهبری آنها را نیز در دست بگیرد و دو گروه در یک پروسه ی طولانی یکی شوند؛ بسیار ضد مذهبی بود.»
تقی شهرام پس از انقلاب در سال 58 در اطراف دانشگاه تهران توسط یکی از اعضای مجاهدین شناسایی و دستگیر می شود و او در دادگاه جمهوری اسلامی به اتهام شرکت در صدور فرمان قتل صمدیه لباف، محمد یقینی، علی میرزا جعفر علاف، جواد سعیدی، فرهاد صبا، فاطمه فرتوک زاده و ... (هر چند سازمان مرگ فاطمه فرتوک زاده را خودکشی و مرگ جواد سعیدی را به دلیل سل استخوانی توجیه می کرد)؛ _ به اعدام محکوم می شود و لی شهرام اتهامات را رد می کند و تنها مسئولیت قتل مجید و صمدیه لباف را می پذیرد.
شیو ههای مافیایی مدیریت سازمان توسط تقی شهرام ۱- گفت و گوهاى درونى بين «حمید اشرفـ ـ بهروز ارمغانی» و «تقی شهرام ـ جواد قائدی» ( پائیز ۱۳۵۴) ۲- بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک...(مهرماه 1354) وی با جمعبندی ازبحران سازمان(که بهدنبال ضربات سال ۱۳۵۰ شکل گرفته بود)، به این نتیجه رسید که اندیشه مذهبی سازمان درتناقض با اهداف آن برای بهوجود آوردن یک جامعه بی طبقه توحیدی قرار دارد و اندیشه مارکسیستی را جوابگوی رسیدن به اهداف برابری طلبانه سازمان ارزیابی کرد.
تقی شهرام همچنین افراد شاخه اش را به دو گروه با راندمان و رشد یابنده و بی راندمان و مسئله دار تقسیم میکند، پس از چندی افراد دگم و مسئله دار را به شاخههای دیگر میفرستد، مرتضی صمدیه لباف یکی از این افراد بود که به شاخه شریف واقفی فرستاده شده بود»[۲۳]. پس ازتصمیم نهایی در مرکزیت برای تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان، مجید شریف واقفی که همواره در برابر شهرام بهعنوان طراح تغییر ایدئولوژی سازمان، سکوت میکرده، تنها در پاسخ به مقاله «پرچم مبارزه ایدئولوژیک رابرافراشته سازیم» شهرام را پرچمدار خطاب میکند.
همچنین چندی پس از انتشار مقاله «پرچم...» یک گروه ۴-۵ نفره برای توجیه افراد در مراکز مجاهدین به خارج از کشور فرستاده میشوند. پیش از این بهرام آرام طی نامهای به افراد خارج از کشور و مراکز رادیویی توصیه کرده بود که از مسائل مذهبی پرهیز کنند. تقی شهرام، نواری بهصورت سئوال و جواب و در حدود سه ساعت پر میکند و به تشکیلات خارج از کشور می- فرستد، که در آن مواضع جنبش، مجاهدین و نحوه فرار خود را شرح میدهد که از رادیو «میهن پرستان» در عراق پخش میشود
مجید شریف واقفی چگونه کشته می شود
در جریان گفتگو مجید از تحویل اسلحههای پنهان کرده خودداری میکند و با بهرام آرام درگیر شده و توسط وحید افراخته با شلیک گلوله کشته میشود. در محل، محمدطاهر رحیمی و محسن خاموشی که راننده وسیله نقلیه بوده، تقی شهرام و عده دیگری نیز حضور داشتند. چند ساعت بعد مرتضی صمدیه نیز به محل قرار میآید و بدون اطلاع از آنچه پیش آمده، خواهان قطع رابطه با سازمان میشود، اما او نیز از تحویل سلاحش امتناع کرده و پس از درگیری از ناحیه شکم و دهان بشدت زخمی شده میگریزد. صمدیه سپس برای مداوای زخمهایش به یک پزشک مراجعه میکند که او هم وی را تحویل پلیس میدهد. گروه جسد شریف واقفی را آتش میزنند تا از شناسایی اش توسط ساواک جلوگیری کنند سپس آنرا در محل دفن ذبالهها در خارج از تهران میاندازند؛ اما جسد پس از چندی توسط ساواک کشف و شناسایی میشود. ساواک پس از آن به کشتن چند تن از مخالفین اقدام کرده آنها را میسوزاند و در بیابانهای اطراف تهران میانداخت و وانمود میکرد که آنان در یک اختلاف داخلی همچون مورد شریف واقفی کشته شدهاند. این حربه چندین سال بعد توسط جمهوری اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت.
چرا پس از 35 سال ؟!
براستی چرا این نوارها پس از 35 سال منتشر می شود . واقعیت این است که این نوارها تنها در اختیار سازمان پیکار و یا همان سازمان مجاهدین مارکسیست شده قرار داشت و انها از ترس جنبش سیاسی ایران تا امروز از انتشار آن خودداری نمودند و از انجا که قرار است در «کنفرانس دو روزه به مناسبت چهلمین سالگرد رویداد سیاهکل»
در 11 فوریه در دانشگاه آمستردام مورد بحث قرار گیرد _ نوار ها انتشار علنی یافت.
زیرنویس :
1 - این نوار را بهار همنشین پیاده کرده بود.
2-اطلاعات مربوط به تقی شهرام - از ویکیپدیا و حافظ شخصی کمک گرفته شد
مطلب ارسالی فوق توسط یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان ارسال شده است
با درود بیکران از این عزیز وسایر عزیزانی که ما را در راه آگاهی هر چه بیشتر مردم یاری میکنند
|