ممیرا جامعه پیرامونش را دلبسته به هویت لری و اصالت بختیاری می خواهد و در کنار آن آزادی عنصر دیگری است که در میان مردم لر تا رسیدن به شکوفایی آنها تجسم می کند و در کنار آن ممیرا انسان آزاده را در شعر خود تجسم می کند انسانی که ممیرا در شعر برای مخاطب ترسیم می کند انسانی پویا است که با نوعی از نگرش در وادی اطراف خود سیر می کند آن هم تضاد با آنچه که به نام نگرش های دگر اندیشانه با هویت وزیبایی درون و عشق مخالفت می کند و او در شعر خود انسان را به حرکتی در مبارزه با این موارد فرا می خواند.

 

فریده چراغی که با نام شعری ممیرا به آفرینش می پردازد بانویی است که در سه وادی پرورش یافته است

 1) شهر الیگودرز و ایل بختیاری

2) دانش آموخته ادبیات

 3) ارتباط با روشنفکران وشاعران نوپرداز

برایندی از این سه وادی را در برخورد او با آفرینش اثر می توان دید که وی را صاحب نگاهی فولکولور پیشرو نموده است که با تاثیر پذیری از دید روشنفکرانه وهمچنین شاعران وادبای دیگرنوعی نقد اجتماعی نیز درنگاه او به طبیعت بومی دیده می شود که بن مایه آفرینش او را تشکیل می دهد ودر سالیان کاری او تنها در وادی لری وبختیاری به سرایش پرداخته است ودر این بین علاوه بر حضور در محافل مختلف شعری مختلف مجموعه گل باوینه را نیز منتشر نموده است

زبان در شعر ممیرا لری است ووی با زبان لری می نویسد ولی در قالبهای شعر او از انواع شعر فارسی را می توان دید غزل ، مثنوی، دوبیتی وحتی شعر سپید نیز در آثار اودیده می شود که همان تاثیر اواز زبان آکادمیک ودانش اموختگی فارسی است که وی را به تبحرادبی در شعر رسانده است ودر بیان روان چشم خودرا به سوی جهان لر باز نموده وبدوم هیچ گونه سختی در هر اثر تصویر زیبایی را به مخاطب نشان می دهد

به هچل وندیه ایمان وخت بی خوری

توبه حق دلمون هیچ نکردی پدری

جهان ممیرا لر است ومردم لر ونگرش خودرا در آثا ر با توجه به این جهان وابزارهای موجود در آن ترسیم کرده است وتاثیر پذیری از عوالم اطراف را کمتر می توان در شعر ممیرا دید مگر در مواردی که قصد تطاتطابق یا قیاس وجودداشته است وگرنه وی هر آنچه را که میواهد از بختیاری ولر می گیرد ودر این وادی خودبه سازندگی واصلاح وآفرینش با توجه به آثار خود می پردازد واز همه ظرفیتهای آن در شعر خود استفاده می کند وهنگامی که در وادی شعر او قدم برمی داری گویی قدم بر خانه مییرا گذارده ای واین نیست که شاعر در ولایت دیگری غیر از بختیاری باشد

موزنسل آسمونم لچکم ستاره دوزی

مو گلین سوز دشتم پرزافتو روزی

برای هر شاعر حسب وادی شعری که قدم می گذارد استفاده استعاری از تاریخ، فرهنگ عامه ، نگرش عرفی و....وجودداشته وممیرا نیزاگر چه به نقل داستان وروایت صرف نپرداخته از این مواد برای آنچه که روایت ونگاه خوداز جامعه بوده استفاده نموده است

طبیعت لر وبختیاری:

همه سون زه ویر بردن که یه روزی عهد بستن

زکهی چی اشترونکه دیدی عاقوت ورستن

همه ایلاق انشستن من یه بهون افتو

گله مون برده غارت شون غافل بدل خو

**

 

چی که کوگیم وخش آواز خواخو برویم

ار بنیم روزی بدوزن ای کلایل لومون

**

دی بهار وگل نسرین وچمن سی چنمه

موکه سرمست چویلای میاتم نفسم

فرهنگ مردم:

چه بگم زاو خدابس وزعشق عبده محمد

که سی عشق یارمردن به دلاهوا نمنده

***

په بیو که اونریزیم زی یواپشت به چاله

تون به وشیردات وتون احمد فداله

اسطوره های لری:

ممیرا برای مسعود بختیاری اسطوره لر اعتباری ویژه در شعر خود قائل است وغزلی با نام او آورده:

ای عشق مردم زخمی برافتوت

هی جار کن که صداته دوای ایل

آنچه که ممیرا با سه عنصر زبان وفرهنگ وتاریخ در میان آورده است و از اجزا ء بینش فکری او به شمار می روند همه وهمه در خدمت سیستم فکری او هستند که نوعی از ادبیات انتقادی با نگاه نقد اصلاح گرایانه در فضای قوم لر وایل بختیاری را در خوددارد این شاعره لر ازهمه اجزای فکرخود استفاده می کند تا نوعی جهان وطنی را در شعر خود بیاورد بااین تفاوت که همه جهان برای ممیرا ایل بختیاری است.

ممیرا بانویی است که عاری از هرگونه تعصب وهرگونه تفکراتی که مانع از نگاه روشن او به پدیده های اجتماعی شود به آفرینش می پردازد ویک نگاه روشنگرانه با توجه به مولفه هایی که برای یک انسان آزاد واگاه در همه جهان تعریف شده است را در شعر خود ترسیم می کند

ممیرا انسان آرمانی را به خوبی می شناسد و در شعر خود جامعه انسانی را با توجه به همین عنصر انسان آرمانی را به خوبی ترسیم می کند واز همه ظرفیتهابرای نشان دان آن استفاده می کند

مفاهیم ارزشی برای انسان دغدغه اصلی ممیرا است وهمچنین انسانی آزاد برای او مفهومی است که می خواهد تا رسیدن به آن شعر بسرایدو در دوشعر بصورت مانیفست ودر حالتی دقیق این مورد را به خوبی نشان داده است ودر بقیه آثار خودهم در کنار درجمع مفاهیم دیگر به بینش های جامعه گرایانه وانسان گرایانه با دید انتقادی پرداخته است لچک ستاره دوزی که در صفحه 19گل باوینه آورده شده وهمچنین هلهف در صفحه 66 دواثر متوالی است که در انها ممیرا ذیل عنوانی تذکراتی به انسانی که از وجه آرمانی خود دور شده است می پردازد

توزنسل طوبی من عرش ریشه داردی

سیچه به هوای کندن من دست ریشه داری

**

موبغیر شیرمهتو بخدا که نی نهم لو

موز طلفه افتو وتو زنس آسمونی

**

تو بیو سی خاطر دل همو شیراولی بو

نومت عوض مکن گو تو بیو وصحنعلی بو

**

وامووری ای شیر تو پ.زارته ورکش

تا لپ به رگامون زنه خین سیاوش

**

ممیرا جامعه پیرامونش را دلبسته به هویت لری واصالت بختیاری می خواهد ودر کنار آن آزادی عنصر دیگری است که در میان قوم تارسیدن به شکوفایی آنها تجسم می کند ودر کنار آن ممیرا انسان آزاده را در شعر خود تجسم می کند

انسانی که ممیرا در شعر برای مخاطب ترسیم می کند انسانی پویا است که بانوعی از نگرش در وادی اطراف خود سیر می کند آن هم تضاد با آنچه که به نام نگرش های دگر اندیشانه با هویت وزیبایی درون وعشق مخالفت می کند واودر شعر خود انسان را به حرکتی در مبارزه با این موارد فرامی خواند

مو خ دونم که تو پابسته ای ای سرو بلند

خته بی عاری بزن ،ساز بکن آزادی

**

قحط بارونه بیو هل هل موسه بکنیم

پیش که جون زمین حشک بسوسه بکنیم

عاشق درشعر ممیرا انسانی عاصی است که برای رهایی از جنون عاشقی از یاد می برد همه محدودیت ها را برای رسیدن به هدف خود همه چیز را جز معشوقی را که به یقین به آن دل بسته است کنار می زند و از رسوایی هم نمی هراسد که با این عنوان بر آن است تا به دیگران عاشقی را بیاموزد.

مبتلایم موبه شوگار تیات

عاشق دردم وبیمار تیات

همه آبادی وشهر واخورن

که منم زخمی ناکار تیات

وهاشق زا به اینسو می خواند که:

واتنم وام بترک تا که بگروسیم سحر

پیش که تیغش افتو بکنه مال خور

وحرکت برای رهایی را از او می خواهد در شعر فریده چراغی همه عناصر طبیعی وفرهنگی در خدمت انسانی است که باید آرمانی زندگی کند آزادانه در طبیعت زیبای اشترونکه دل به گل باوینه بسپارد و او را تا یک رهایی به سوی عاشقانه ترین الفاظ رهنمون کند.

موکه رسوای تونم باک چه دارم که بگن

دهدر آبیده کلو عقل نداره هنی هم

مقاله ای از هوشنگ پرتو:جهان بینی شعر یک شاعر لر بنام ممیرا

www.lorabad.com