« بخش چهارم»

با درود به تمام عزیزان ، از  محقق توانمند عرصه ادبیات آقای « جهانبش رشیدی » که زحمت کمرشکن این نوشتار  را به عهده داشته اند، تا زحمت ریش گرو گداشتن و معرفی این استاد با کاری که به نظر همه ما ، یک حفره بزرگ در تاریخ زاگرس نشینان را پر کرده ، حقوق دان در تبعید جناب آقای «یدی جدیدی لرستانی » که زحمت ارتباط بصورت مقدور با آقای رشیدی و گرفتن اجازه از ایشان برای نشر در سایت «جنبش رهایی بخش لر »  را بر عهده داشته اند . لذا از طریق این نوشتار از همه دیگر عزیزانی که آقای رشیدی را در این راه یاری کردند و میکنند و ما را در طول راهی که برزگترین هدفمان سربلندی تاریخی« زارگرس نشینان لر» میباشد پیوسته یاری کردند و میکنند، تا بتوانیم علاوه بر کارهای دیگر «این مقدمه ماندگار » و اثرات ماندگار دیگر که مهمترین آن ایجاد اعتماد میان مردم پراکنده این دیارمان که بخاطر ظلم تاریخی بر این مناطق به تاخیر افتاده است را بر شروع یک کار بزرگ،  بعنوان «سنگ بنا» ،که همانا تنظیم و ارائه« الفبای لری بشکل جامع»  خواهد بود را بدست آوریم و  اکنون سومین بخش را در سایت «جنبش رهایی بخش لر »بعنوان اثری ماندگار درج کنیم .

زبان مادري هيجگاه فراموش نخواهد شد .
زبان مادري بخش عظيمي از فرهنگ ، تاريخ ، سنن، و احساسات ،يك ملت را تشكيل مي دهد .
اگر محيط و جغرافيا و طبيعت اطراف زندگى انسانها را جوهر فرض كنيم زبان مادرى عرض اين جوهر است....

 

ژ= حرف چهاردهم از الفباى فارسى

حرف ، ل ، در برابر واژه نشان لكى

حرف ، ب ، دربرابر واژه نشان بختيارى

تذكر : در زبان لرى بختيارى و لرى جنوب بيشتر از حرف ، ز ، به جاى ، ژ ، استفاده مى شود به همين دليل واژه هاى اندكى در لرى جنوبى يافت مى شود كه با حرف ، ژ، شروع شده باشند .

ژَ ، ژه =ل- از

ژا= نشخوار - نشخوار حيوانات حلال گوشت ، در زبان فارسي درى به جاى ژا از معرب آن ، جا ، استفاده مى كنند و به جاى ژاييدن از جاييدن و جويدن استفاده مى كنند

در زبان لرى و لكى ژا-ژوييدن - ژلمه ژا - و تمام افعال مانند - مى ژائم ، مى ژايى ، مى ژائه ، مى ژايم ، مى ژاييد ........وجود دارد

ژار= فقير- بيچاره - ندار

ژارى = فقيري - ندارى

ژار و خوار= خوار و زار و ذليل ژارلى= نامى براى مردان

ژاژ- خسيس-تنگ نظر

ژاو سر = ل - از آن سر ، طرفهاى صبح ، صبح زود

ژَئن = زنگ - اكسيده شدن

ژئنرو= چيزى كه زنگ زده باشد

ژئنال = زنگبار -زنگ زده - زنگار

ژِئيل = گياهى خودرو شبيه نى ولى كوچك كه در داخل رودخانه ها و مردابها مى رويد از ساقه هاى تركه مانند آن وسيله ي آشپزخانه مانند سبد ، انواع جاى ميوه ، تك و .... مى سازند .چون مدام ريشه اش در داخل آب مى باشد و نياز به آبيارى ندارد در زبان لرىى شعرى تمثيل گونه گويند :

باغبون كيكمم آويارِ ژئيلم

بنشين دوزقم بيا وِ سيلم

ژريژه =نوعى گياه با پوشش انبوه كه روى گياهان ديگر چتر مى زند

ژريژ= يا ژونه = برداشتن يك بيل مَرغ براى بستن آب جويبار

ژريژه=ل - ژريژ

ژژو = نوعى جوجه تيغى با جثه ى كوچك كه هنگام خطر خود را در ميان تيغه هاى بدنش پنهان مى كند و خود را به صورت گولوله اى در مى آورد گاه انسانهاى داراى جثه ى ريز و كم حميت را به ژژو تشبيه كنند .در بعضى زبانهاى اروپايى اين جانور را همان ژژو و يا ژوژى گويند

ژقلته = تلخ ، زهر مار ،هر چيز بسيار تلخ

ژقوم = ل - نماد تلخى

ژِك = كال ،. نارس

ژِك = مايه ى سفيد مترشحه در گوشه ى چشم

ژِك = شير حيوانات كه تازه زايمان كرده باشند

ژك ژكو= كسى كه مدام گوشه ى چشمش مايه ى سفيد ترشح كند

ژلم = كسل ، سست ، بى حال ،

ژلم = ميوه ى پلاسيده

ژلمو = پلاسيده ، آدم شل و ول

ژلمه ژا = بد جويدن ، شل جويدن ، بى حال غذا را جويدن

ژلمه ژلم = كسل وار ، شل و ول ، بى حال ، نااميد ،سلانه سلانه

ژُلَت =ل - جولت يا جوله ، جولاه - عنكبوت ، تار تنيده شده ي عنكبوت - همچنين اختاپوس را نيز گويند

ژليق = ل - جليق ، نرم و لزج

ژَن = ل - زن

ژن و زا = ل - اهل خانه

ژِنئل = ل - جمع زن ، زنان

ژَنيل = جمع زن ، زنان

ژَنِنjanen = ل - زدن

ژنه ژن= ل - معامله ى پاياپاى مثلا كسى خواهرش را به كسي مى دهد و خواهر او را مى گيرد

ژو = درد زايمان

ژونِ ژو= درد زايمان داشتن -درد رماتيسم ، درد مفاصل

ژُو يا ژاو = ل - از او -

ژويي = سمغ درختان ، سمغ درخت بادام تلخ و ارجن

ژودارى=ل - جودارى- گياهي وحشي و مسكن كه در ارتفاعات مي رويد

ژون = ل - ژو- درد زايمان

ژيان = ل - زنده بودن - زندگى كردن ، زيستن

ژيائن = ل - زيستن

ژِيت = ل - از طرف تو

ژيت = سوت، سوت زدن

ژير = ل - زير

ژير آوى = ل - زيرآبى ، كلك زدن

ژير بر= ل زيربُر ، كلك زن ، نامر

ژيرتكى = ل - متكا، پشتى

ژير جِل = ل - زير جُل ، پوششى نرم كه زير جل بر پشت حيوانات مى اندازند

ژير = فقير ، بى عرضه ، كم توان ، ضعيف

ژيره = زيره

ژيله = تگرگ ريز

ژي سر = ل - از اين سر ، طرفهاى شب ، سر شب

ژير خو = ل - قسمت زيرين آسياب ، بره هاى آسياب

ژير دس = ل - مردم فقير ، رؤايا ، زير دستان

ژير دسه = ل - نوكران ، زير دستان ، گماشتگان

ژير رئى = ل - زير ِ راه ، پايين راه

ژير سر نائن = ل - در نظر داشتن ، زير سر گذاشتن ، پشتوانه داشتن ، به ديگران قول مساعد دادن

ژير سُلى = ل - زير سبيلى ، بى اهميت ، حرف غير معتبر

ژير طاق = روستايي در دو آب الشتر

ژير كيش = ل - مخفيانه كار كردن

ژير كَفت= ل - زير رگه هاى صخره

ژيره = ل - زير كفش

ژيره ژير = ل - پنهانى كار كردن

ژيه ئر = ل - زهر

ژيه له = ل - زهره ، كيسه ى صفرا

با تشكر از حميد مالزيرى

جهانبخش رشيدى