در حالی که چشمانداز ژئوپلیتیکی جهان با سرعتی بیسابقه در حال تغییر است، جمهوری اسلامی ایران بار دیگر به نقطهٔ کانونی نگرانیهای امنیتی بینالمللی تبدیل شده است. گزارش اخیر وال استریت ژورنال پرده از واقعیتی نگرانکننده برای نتانیاهو برداشته است: هیچ سامانه پدافندی در جهان، حتی سامانه پیشرفته و پرآوازهٔ "گنبد آهنین" اسرائیل، مصون از نفوذ نیست. بهویژه زمانی که حریف، رژیمی باشد که در تلاش بیوقفه برای آزمون و خطا، بهتدریج موفق به شناسایی نقاط ضعف این سپر دفاعی شده است.
بررسیهای نظامی نشان میدهد که در جریان جنگ دوازدهروزهای که بهصورت غیررسمی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل رخ داد، میزان موفقیت موشکهای پرتابشده از ایران از ۸ درصد در آغاز نبرد، به حدود ۱۶ درصد در پایان آن رسید. این آمار هرچند ممکن است در نگاه اول محدود به نظر آید، اما در دنیای نظامی مدرن، جهشی نگرانکننده و تهدیدی مستقیم برای امنیت زیرساختهای حیاتی اسرائیل محسوب میشود. اکنون تلآویو بهدرستی بیم دارد که در مواجهههای احتمالی آینده، مراکز حساس دولتی و نظامی این کشور، هدف موشکهایی قرار گیرند که با دقت بیشتر و موفقیت بالاتر عمل میکنند.
در سطح دیپلماتیک نیز، نشانههایی از تحرکهای جدی علیه جمهوری اسلامی دیده میشود. قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت، که در قالب توافق برجام به تصویب رسیده بود، به اروپا این امکان را میدهد که مکانیسم موسوم به «ماشه» را فعال کند. این مکانیسم، بهعنوان ابزاری قانونی، میتواند تمامی تحریمهای اقتصادی، بانکی، تجاری و بهویژه نظامی را به شرایط قبل از سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ بازگرداند. این در حالی است که اعتبار قطعنامه تا مهرماه ۱۴۰۴ (اکتبر ۲۰۲۵) ادامه دارد، و اروپا تنها فرصت محدودی برای بهرهبرداری از آن دارد.
بر اساس تحلیلهای دیپلماتیک منتشرشده، اروپا که همیشه نگران تقویت ائتلاف نظامی میان روسیه و جمهوری اسلامی در زمینه جنگ با اوکراین بوده است، قصد جدی دارد ، که در هفته نخست شهریور، پیش از آنکه روسیه ریاست دورهای شورای امنیت را در دست گیرد، مکانیسم ماشه را فعال کند. چنین اقدامی بیسابقه در سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواهد بود، اما در پرتو رفتارهای غیرقابلپیشبینی ، افسارگسیخته و وقتکُشیهای مزمن جمهوری اسلامی، اکنون بیش از هر زمان دیگری محتمل است.
در آمریکا نیز تحولات نگرانکنندهای در حال شکلگیری است. دونالد ترامپ، که در ابتدا به گفتوگو با مقامات جمهوری اسلامی امیدوار بود و تصور میکرد بتواند در تعامل با پوتین راهی برای پایان جنگ اوکراین بیابد، اکنون آشکارا دلسرد شده و سیاست هایش با نتانیاهو بیشتر هم راستا است. او بهطور تلویحی اروپا را تشویق به استفاده از مکانیسم ماشه کرده است تا بهعنوان اهرمی جدید، جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار دهد و شاید راه را برای یک ائتلاف نظامی گسترده علیه این رژیم باز کند.
اگر اروپا گام نهایی را بردارد و ماشه را بچکاند و آمریکا و اسرائیل هم موشک های دوربرد رژیم را به نکته قابل منازع جدیی تبدیل کنند ، جمهوری اسلامی، بنا بر سابقه و منش ایدئولوژیک خود، بهاحتمال زیاد از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج خواهد شد. این اقدام، همان خط قرمزی است که غرب تاکنون از آن عبور نکرده بود، اما اینبار ممکن است با ائتلافی چندجانبه به رهبری آمریکا، اسرائیل و اروپا، آتش یک جنگ تمامعیار علیه جمهوری اسلامی برافروخته شود — جنگی که ممکن است آغاز پایان این حکومت باشد.
نتیجهگیری:
شرایط بهشدت حساس است. ما، بهعنوان اپوزیسیونِ آگاه، مسئولیت داریم که پیش از آنکه فاجعهای بزرگتر از جنگ دوازدهروزه رخ دهد، از فرصت تاریخی برای سازماندهی، اتحاد و بسیج مردمی بهرهبرداری کنیم. آنچه در افق دیده میشود، یا سرنگونی قطعی این رژیم فاسد است — یا نابودی کامل ایران در گرداب جنگی که هیچ برندهای نخواهد داشت.
بیعملی، بهمنزلهٔ همدستی با دشمن است. وقت برخاستن است، پیش از آنکه «نه از تاک نشان ماند، و نه از تاکنشان».
نویسنده: دکتر مسعود کاشفی
تاریخ: ۲۵ تیر ۱۴۰۴