اگر آنگونه سرکوب نمیشدیم و اگر آنگونه به فقر و فلاکت کشیده نمیشدیم !!! آیا اکنون اینگونه پراکنده و در سکوتی مرگبار بسر میبریم و آیا اکنون ما که در منطقه لر کوچک (خرم آباد و بروجرد ) منطقه بیرانوند و سپس سایر مناطق دیگر سرزمینهای لر نشین وحشیانه از نظر اقتصادی و اجتماعی و حتی نسلی ، نابودمان کردند ! نتیجه سرکوب وحشتناک آن دوران نیست ؟ اما نوید ما این است که ما لرها «« اگر از اسب افتاده ایم اما ، هرگز از اصل نمی افتیم »» شغالان شب پرست بر پیکر شیر مرد لٔر گرد آمده اند...
پیکر شادروان عبدالله خان ضرغامپور
ارتش شاهنشاهی ایران ؛لُر ستیز و اما دشمن گریز !؟
٣١ فروردین سال ١٣٤٢ ...
پدر خانواده نیساریان، صدای انفجارهای پیاپی را که از روستا شنید، کارش را نیمه تمام گذاشت و همراه با پسرش با عجله از کوه برگشت. نزدیکتر که شد دود غلیظی که از روستا بلند بود، بیشتر مضطربش کرد. به روستا که رسید؛ تمام روستا خاک و خون بود. خودش را به خانه که رساند با پیکر غرقه به خون همسرش «کبری» و فرزندان خردسالش «بی گل» 2 ساله و «فتاح» 8 ساله و دخترش «همه گل» و پسرش «بزرگ» و مادر پیرش «نورالنساء» مواجه گشت. شش نفر از خانواده نیساریان بر اثر حمله هوایی هواپیماهای جنگی پایگاه «وحدتی» دزفول و پایگاه هوایی شیراز کشته شده بودند.
همان روزی که نیساریان از کوه سرازیر شد تا به خانه اش برسد، «محمد بهمن بیگی» خودش را به کاخ سعدآباد رسانده بود تا اعتراض خود را به محمدرضا شاه پهلوی برساند. بهمن بیگی از شاه خواسته بود، دستور دهد، هواپیماهای نظامی چادرهای سفید را در مناطق عشایری بویراحمد بمباران نکنند چرا که چادرهای سفید نشان مدارس عشایری بود. بعدها بهمن بیگی نوشت «هر چه تلاش کردم نتوانستم جلوی بمباران هوایی مدارس عشایری در بویراحمد را بگیرم».
آنگونه که ارتشبد «آریانا» از قول محمد رضا شاه گفته بود: «به فرمان جهان مطاع ملوکانه از تاریخ 16/12/41 مناطق کوه مره سرخی، فراشبند، قیر و کارزین، بویراحمد علیا و سفلا، ممسنی و کهگیلویه منطقه جنگی اعلام گردید».
از روز 31 فروردین 42 و آغاز نبرد گجستان، در طول قریب به دو ماه، بر اثر بمباران هوایی روستاهای بویراحمد، صدها زن و کودک کشته شدند و هزاران رأس گاو و گوسفند و بز از بین رفت. سرهنگ ستاد «غلام رضا مصور رحمانی» در کتاب خاطراتش با ذکر آن جنایات نوشته است:«حتی انجمن حمایت از حقوق حیوانات هم برای دلسوزی جهت گوسفندان قطعه قطعه شده، یک قلم روی کاغذ نگذاشت».
این اولین بار نبود که ارتش شاهنشاهی ایران ,شهروندان لر غیر نظامی خود را بمباران می کرد .پیش از این ها , لرها ی لرستان و بختیاری نیز آماج بمباران کور ارتش شاهنشاهی قرار گرفته بودند .
همین ارتش شاهنشاهی ایران که بی محابا به قلع و قمع شهروندان بی دفاع لر مبادرت می کرد , با فرار رضاشاه ارتش نیز بلا شرط تسلیم قوای خارجی شد و فرمانده هم فرار کرد و در عهد محمدرضاشاه بلاشرط تسلیم انقلابیون گردید !!؟؟
٣١ فروردین سال ١٣٤٢ ...
پدر خانواده نیساریان، صدای انفجارهای پیاپی را که از روستا شنید، کارش را نیمه تمام گذاشت و همراه با پسرش با عجله از کوه برگشت. نزدیکتر که شد دود غلیظی که از روستا بلند بود، بیشتر مضطربش کرد. به روستا که رسید؛ تمام روستا خاک و خون بود. خودش را به خانه که رساند با پیکر غرقه به خون همسرش «کبری» و فرزندان خردسالش «بی گل» 2 ساله و «فتاح» 8 ساله و دخترش «همه گل» و پسرش «بزرگ» و مادر پیرش «نورالنساء» مواجه گشت. شش نفر از خانواده نیساریان بر اثر حمله هوایی هواپیماهای جنگی پایگاه «وحدتی» دزفول و پایگاه هوایی شیراز کشته شده بودند.
همان روزی که نیساریان از کوه سرازیر شد تا به خانه اش برسد، «محمد بهمن بیگی» خودش را به کاخ سعدآباد رسانده بود تا اعتراض خود را به محمدرضا شاه پهلوی برساند. بهمن بیگی از شاه خواسته بود، دستور دهد، هواپیماهای نظامی چادرهای سفید را در مناطق عشایری بویراحمد بمباران نکنند چرا که چادرهای سفید نشان مدارس عشایری بود. بعدها بهمن بیگی نوشت «هر چه تلاش کردم نتوانستم جلوی بمباران هوایی مدارس عشایری در بویراحمد را بگیرم».
آنگونه که ارتشبد «آریانا» از قول محمد رضا شاه گفته بود: «به فرمان جهان مطاع ملوکانه از تاریخ 16/12/41 مناطق کوه مره سرخی، فراشبند، قیر و کارزین، بویراحمد علیا و سفلا، ممسنی و کهگیلویه منطقه جنگی اعلام گردید».
از روز 31 فروردین 42 و آغاز نبرد گجستان، در طول قریب به دو ماه، بر اثر بمباران هوایی روستاهای بویراحمد، صدها زن و کودک کشته شدند و هزاران رأس گاو و گوسفند و بز از بین رفت. سرهنگ ستاد «غلام رضا مصور رحمانی» در کتاب خاطراتش با ذکر آن جنایات نوشته است:«حتی انجمن حمایت از حقوق حیوانات هم برای دلسوزی جهت گوسفندان قطعه قطعه شده، یک قلم روی کاغذ نگذاشت».
این اولین بار نبود که ارتش شاهنشاهی ایران ,شهروندان لر غیر نظامی خود را بمباران می کرد .پیش از این ها , لرها ی لرستان و بختیاری نیز آماج بمباران کور ارتش شاهنشاهی قرار گرفته بودند .
همین ارتش شاهنشاهی ایران که بی محابا به قلع و قمع شهروندان بی دفاع لر مبادرت می کرد , با فرار رضاشاه ارتش نیز بلا شرط تسلیم قوای خارجی شد و فرمانده هم فرار کرد و در عهد محمدرضاشاه بلاشرط تسلیم انقلابیون گردید !!؟؟
سربازان مستقر در منطقه سيسخت
--------------------------
--------------------------
سرتيپ بنياعتماد فرمانده ستونهاي اعزامي به بويراحمدي در حال گفتوگو?! با مادر و عمه ناصر طاهري از مبارزان بويراحمدي
واحد توپخانه
سرتيپ بنياعتماد در يک منزل تخريب شده
.................,,,
ارتش شاهنشاهی ایران ؛لُر ستیز و اما دشمن گریز !؟
.................,,,
ارتش شاهنشاهی ایران ؛لُر ستیز و اما دشمن گریز !؟