برادران کرد ما ، کردستان عراق ، ترکیه و سوریه را دارند که به علت خویشاوندی کامل و تمام عیار ، همه محصولات فرهنگی آن سوی مرز برایشان قابل مصرف است و اخیرا هم سیماهای متعدد کردی زبان حال کردهای ایران هم شده است .برادران آذربایجانی ، برادران ترکمن ، برادران عرب ما و مردم سیستان و بلوچستان ما دارای محصولات فرهنگی آن سوی مرزها هستند. عزیزان همتبار ، این تنها ما و قسمتی از نواحی مرکزی و برخی شهرهای ساحلی که آن ها هم خود را لر می دانند هستیم که ، بی هیچ حمایت و پشتوانه و تریبونی فقطو فقط چشم امید به دست های دلسوز و فرزانه دوخته ایم و باید با توانی چند برابر آن چه داریم ، دست به کار شناخت و ارتقاء خود شویم .
در شرایط حاضر اگر شعر هر شاعری را قرار باشد کسی غیر از خودش قرائت نماید ، یا غیر ممکن است یا به سختی و جان کندن امکان پذیر خواهد شد .
ظهور توفانی شبکه جهانی الجزیره (آن هم از طرف کشوری نه چندان قدرتمند) ، افسانه ی غول های رسانه ای را در هم شکست و ضربه ای جانانه بر پیکر این باور فرود آورد که بخشی از جهان را در مقابل بخش دیگر آن برای مدیریت اطلاعات و توزیع آن ناتوان می پنداشت. وجود بالیوود که در مقابل هیمنه ی هالیوود سربرآورده و رشد روزافزون آن واقعیت دیگری است موید این نظریه که انحصار را می توان شکست . ما تصمیم گرفته ایم از انقراض خود جلوگیری به عمل آوریم . استحکامات و تجهیزات ما در این راه نمادهای فرهنگی سترگی است که نه تنها ما را در رسیدن به اهداف خود کمک خواهند کرد بلکه ظرفیت آن را دارند که تکامل یابند. ما بر آن هستیم که حیات فرهنگی خود را مدیریت نماییم ، پذیرفته ایم که انقراض و نابودی ، سرنوشت فرهنگ های هدایت نشده و منفعل است. این تنها ما نیستیم که سعی در کشف دوباره خود و ممانعت از فراموشی دست آوردهای فرهنگی خود داریم . آموزه همه ی ادیان دین رسمی کشور ، قانون اساسی ، همه ی کنوانسیون های بین المللی ، مجوزهایی هستند که از بشر از حقوق اساسی خود و ابتدائی ترین آن یعنی برخورداری از هویت و پاسداری از آن محروم نماند. دست آوردهای سرشار از زیبائی خیرخواهانه و نوع دوستانه ، نحله های گران بهای صیقل یافته که از کوران هزاران سال تاریخ پرفراز و نشیب ، چون در و گوهر جلا یافته و انسان مدرن و پسامدرن معاصر نیازمند استفاده از آنها است، رسم و رسومات که آفرینندگان و حافظان ژرف اندیش و خردمند چنانشان سامان داده اند که تا اعماق جان آدمی رخنه می کند و تکانش می دهند ، زیبائی حیرت انگیزی که بی وجود آن زیبایی جهان چیزی کم خواهد داشت . لحظاتی در خلوت خویش ، نغمه ای ، سروده ای ، افسانه ای ، داستان و حماسه ای غم نامه ای لری یا لکی را در ذهن مرور کنید ، رسم و رسومات تعامل با یکدیگر حتی ان جا که بانوئی در ازای خون ، به شوی ناخواسته تن در می دهد ، که نه از سر نادانی که از سر فرهیختگی و اعتقاد به ادامه ی نسل و بهروزی آیندگان است ، همه و همه در خور آنند که بازبینی شوند ، بمانند و ببالند. این حق ماست که سهم آورده خود را در سبد بشریت بگذاریم و عضو مصرفی صرف محصولات فرهنگی دیگران نباشیم. در سینه و کوله بار آن چوپان دوره گرد و در اعماق جان انسان زاگرسی ، تاریخی سرشار از مدنیت و دانستن و دانائی پروری موج می زد، هرگز علی رغم توان بی حدو حصر حکام محلی ، خاطره ای از سیاه چال و بگیر و ببند به یاد نمی آورد...در حافظه مردمان این سامان فردگرائی مقتدر مردم کش به یاد کسی نمی آید ، تنها نقطه ضعف این فرهنگ ، شفاهی بودن آن بوده و بس. ما باتعصب ایستاده ایم که به پشتوانه هزاران سال تاریخ و تجربه در تولید و توزیع فرهنگ ، در جهان نقش داشته باشیم و این نقش را به دیگران بقبولانیم .چیزی که تنها وتنها در سایه فداکاری بی چشم داشت فرهیختگان بومی قابل دست یابی است . چرا که در این مصاف نابرابر جهانی ما نتها هستیم و بدبختانه یا خوشبختانه از نوع ویژگی که سایر اقوام ایرانی از آن بهره می بردند ، محروم هستیم. اقوام ایرانی دیگر به دلایل تاریخی و جغرافیائی ، نیمه و همزادی در آن سوی مرزها دارند که اگر برای همیشه تولید فرهنگ در ایران تعطیل شود ، محصولات همزاد آن سوی مرز برای نیمه ی داخل آن قابل مصرف است. برادران کرد ما ، کردستان عراق ، ترکیه و سوریه را دارند که به علت خویشاوندی کامل و تمام عیار ، همه محصولات فرهنگی آن سوی مرز برایشان قابل مصرف است و اخیرا هم سیماهای متعدد کردی زبان حال کردهای ایران هم شده است .برادران آذربایجانی ، برادران ترکمن ، برادران عرب ما و مردم سیستان و بلوچستان ما دارای محصولات فرهنگی آن سوی مرزها هستند. عزیزان همتبار ، این تنها ما و قسمتی از نواحی مرکزی و برخی شهرهای ساحلی که آن ها هم خود را لر می دانند هستیم که ، بی هیچ حمایت و پشتوانه و تریبونی فقطو فقط چشم امید به دست های دلسوز و فرزانه دوخته ایم و باید با توانی چند برابر آن چه داریم ، دست به کار شناخت و ارتقاء خود شویم . یکی از مسائل پیش رو که در سایه کم کاری های ما اتفاق افتاده نوع برخورد برادران کرد با مسائل قومی و منطقه ای است. با تمام حرمت و احترامی که برای تلاش وقفه ناپذیر کردی قائلیم که دست آورد های بزرگی برای حوزه ی فرهنگ مادی به شمار می رود ، اما آن نوع گرایشی را که با بی دقتی و ندانم کاری افراطی برخی فرهنگ ها را زیر مجموعه خود می انگارد و گاه بسیاری از سرایندگان و گذشتگان لک زبان را بدون مطالعه در احوال آنها متعلق به کردستان می دانند را پسندیده نمی دانیم . هر چند هیچ قومی را از کردها به خود نزدیکتر نمی دانیم و در هنگامه بحث بررسی حوزه فرهنگ مادی هرگونه هم بستگی اجتناب ناپذیر است ، اما باید پذیرفت که حوزه ی مادی فرهنگ ایرانی در بخش زبان دارای حوزه های کردی ، (آذری که از بین رفته ) لکی و لری است که حوزه لکی ولری تواما در حوزه ی جعرافیایی به نام لرستان ، زنده و پویا در حال آفرینش و بالندگی است. یک قضیه درونی هم وجود دارد که باید برای همیشه از تبدیل آن به مانعی برای تلاش توامان جلوگیری کنیم و آن هم قضیه لر و لک است. نامگذاری یک اقلیم با داشتن نحله های فرهنگی متمایز ، به نام یکی از آن نحله ها چیز کم سابقه ای در دنیا ودر کشور ما نیست ، راه دور نرویم ، ایران (مادی پارسی ، پارتی ) را در متون تاریخی و تعاملات بین المللی سال ۱۳۲۱ پرشیا می نامیدند و هنوز هم می نامند ، تنها وقفه ای توسط رضا شاه با برداشت های شخصی ایشان در آستانه جنگ بین الملل دوم پیش آمد که طی بخشنامه ای به سفارتخانه های ایران و کشورهای خارجی اعلام نمود که از این پس پرشیا را ایران نامند .. انگلیس با نام رسمی بریتانیا ، می دانید که نام یکی از ایالت های خود را برگزیده و گرنه می تونست اسکاتلند ، ولز و یا چیز دیگری باشد. لرستان هم با داشتن سه نحله ی فرهنگی لری و لکی و بختیاری به نام جغرافیائی لرستان معروف شده ، در حالی که می توانست لکستان هم باشد . اما این گونه نام گذاری ها نباید کوچکترین خللی در تلاش هماهنگ ما برای حفظ میراث مشترکمان وارد نماید. لهجه های کردی مثال خوبی است . حدود ۲۶ لهجه ی فرعی و سه لهجه ی اصلی ؛ سورانی ، کرمانجی ، زازائی ، تا جائی که زبان هم را نمی فهمند، اما تلاش مستمر و پیگیر و یکپارچه ی آن ها همراه با هم ادامه دارد. ما برآنیم تا از انقراض خود جلوگیری به عمل آوریم ، در این راه ، وظایف تنها متوجه مردم و بخش خصوصی نیست . اولین و عاجل ترین اقدام ، متوجه مسئولین ، مدیران استان و نمایندگان محترم لرستان در مجلس شورای اسلامی است که شبکه ی استان را در حد شبکه ای فراگیر ارتقاء دهندتا لرستان در سطحی گسترده تر شناسانده شود ، آن هم نه با دیدگاه های فعلی حاکم بر رسانه که لرستان را از آرامگاه تا شقایق می داند ، بلکه دیدگاهی بازتر که لرستان فرهنگی را بشناسد و درک کرده باشد. وظیفه بعدی متوجه بخش مشغول در حوزه ی ادبیات است و پایان دادن به این مشکل همیشگی که ما از آوردن خود به روی کاغذ عاجزیم . لازم است هر چه زودتر به سندی لازم الاجرا که در یک پروسه ی فراگیر آزاد ، توسط همگان به دست می آید ، برسیم ، تا نوشتن لری و لکی یکسان و همه فهم شود .
گله استاد رحمانپور از برادران کرد و تاکید ایشان بر یگانگی لر ولک
http://www.lor-lak.blogfa.com/post-30.aspxبر گرفته از وب لاگ همتبارانمان