صحبت از تبعیض است! بلوطستان زاگرس به مانند مردمانش به مرگِ بی صدا عادت کرده است و چشم به یاری کسی ندارد.اتش سوزی هزاران هکتار از جنگل های زاگرس باعث نابودی حیات جانوران,درختان و بخشی ازهویت ملت لر شده است و کسی دلواپس هلوکاست طبیعت زاگرس نمیشود تنها مردمان وفادار این دیار هستند که دل به وسعت دریایشان را به دل اتش می زنند تا شاید بتوانند مرحمی بر زخم های دیرین سرزمینشان بگذارند.

عکس ‏دنگ لرسو‏

 

گویا بلوطستان زاگرس باید به مانند مردمانش تاوان ایستادگی شان را بدهند.کافی بود مشابه این اتفاق در تهران,اصفهان ویزدی می افتاد که درختانشان با اب سیمره و کشکان و کارون جان میگیرند و کارخانه هایشان با اب لرهایی که با تانکربه روستاهایشان آبرسانی میشود و مزارعشان از فرط بی آبی خشک شده اند به صدا درمی اید. چه ستادهای بحرانی که تشکیل نمیشد!چه نطق هایی که در مجلس ایراد نمیشد!چه نیروهایی که بسیج نمیشدند و چه بالگردهایی که برفراز آسمان مرکزنشینان به صدا در نمی امدند!آری اینست تاوان لر بودن!بلوط از دیرباز نماد ایستادگی مردم لر بوده است مثل اینکه این را خوب فهمیده اند و میخواهند با بی تفاوتی به هلوکاست طبیعت بلوطستان,هلوکاست انسانی دیگر راه بیندازند و نام ونشان مردمان زحمتکش لر را از این سرزمین برچینند,شاید هم ندای حیاتبخش سرزمینم ایرج رحمانپور که از مردمش میخواهد همچون بلوطهایشان استوار باشند انقدر ازار دهنده بود که کمر به نابودی بلوطستانشان بسته اند...

سرزمینم چی بلی

ارسالی یاران جنبش رهایی بخش لر جهت درج در سایت جنبش رهایی بخش لر .