نوشته شده توسط Administrator | |
19 مهر 1387,ساعت 19:26:56 | |
قلعه ي سرداراسعد در چهارمحال و بختياري (جونقان)كه بنابراطلاع،آشيانه ي كلاغ ها شده است.وياد رنگ ها وتفنگهاي خاك خورده ي بختياري، درجبين آجرهاي بي رنگ آن بنا ،همه ي ما را به تمنا،فرياد مي زند. درحالي كه يك قرن ازجنبش مشروطه مي گذرد ، كم و بيش ـ ونه شايسته و بايسته ـ به ابعاد همه جانبه ی اين بخش از تاريخ كشور پرداخته مي شود . والبته درطول سال هاي اخير، بسياري از مورخان،اساتيد وگروه هاي سياسي از زواياي گوناگون به واقعه ي مشروطه نگريسته، غوررسي كردند وقلم زدند. مشروطه ، با تمام جوانب خرد و كلانش به نقد كشيده شده ، كه اين ، گوياي اهميت آن جريان ، در تاريخ نزديك كشور است. نگارنده قصد ندارد ـ وچنين بضاعتي هم ندارد ـ دراين يادداشت كوتاه جوانب تاريخي حضور بختياري ها را در جريان مشروطه واگويد.اما قرن گشت مشروطه ، بهانه اي شد تا ازآن نهضت و نقش آفرينان آن ، از جمله بختياري ها و سردارانش يادي دوباره شود.وقتي قوم بختياري با حضورتأثير گذاروپررنگش در جنبش مشروطه، وفتح تهران، يكي ديگر از مبارزات سياسي و مردمي ونيز همايش انقلابي خود را رقم زد، در پيشاپيش خود سرداران قبيله اش، از جمله، حاج عليقلي خان سردار اسعد، (مشهور به سردار اسعد دوم بختياري) را مي ديد.سرداراسعد كه حيات سياسي خود را با حبس يك ساله در زندان ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه آغاز كرده بود ، پس از مسافرت هاي متعدد به سرزمين هاي غرب وشرق ، بنا به مقتضيات روز و به هواي فرونشاندن آتش تيز استبداد محمد علي شاه ، درسال 1327 هـجري قـمري( 6 مه 1909 ميلادي) به وطن باز گشت وپس ازپيوستن به سپاه بختياري كه اصفهان رافتح كرده بودند، به دوكارعمده همت گماشت. اول: ايجاد اتحاد ايلي و برطرف نمودن معضلات قوم بختياري و ايجاد فضاي همدلي بين سرداران وسربازان بختياري.يادآوري اين نكته ضروري است كه سرداراسعد،همواره براي اتحاد و پيشرفت ايل بختياري تلاش مي كرده وحتي آن سردار ، مدرسه اي را براي فرزندان ايل بنا كرده بود و با اعزام معلماني از تهران به آموزش هم تبارانش همت گماشت. به طوری که امروزه ، اورا بنیان گذارو پیش قراول تاسیس و رونق مدارس در استان چهارمحال و بختیاری می شناسند.دوم: به عنوان فرمانده مجاهدين بختياري در راه فتح تهران وبه ثمرنشاندن جنبش مشروطه وپايان دادن به سلطه ي سنگين وسال خورده ي استبداد وخاموش كردن قائله هاي پراكنده پس از فتح تهران ،نقش غير قابل انكارخود و بختياري را در جريان مشروطه ثبت كرد. حاج عليقلي خان سردار اسعد، در جريان مشروطه دانست ، البته تا بدين جا،راهي بسيارطولاني را پشت سر نهاد.تلاش در ايجاد همدلي و هماهنگي با سران ايل قشقايي ، باوجود اختلافات ميان آن دو قوم وازهمه مهم تر ايجاد همدلي بين ايل بختياري و حل مشكلات درون ايلي به منظور ايجاد جبهه اي متحد ويك دل ،از عمده اقدام سردار اسعد در اين برهه ي حساس بود. سواي تلاش ها ومبارزات مجاهدين استبداد ستيز،ازسراسرايران زمين،از گروه ها وجريان هاي سياسي و نيز شاعران و نويسندگان وغيره ، سربازان و سرداران بختياري ، سوار بر اسب آزادي، رفته بودند تا سواران سال خورده ي توسن نا آرام استبداد را ، از زين به زمين بكشند و براي كاشتن درخت مشروطه جان فشاني ها كردند.همه مي دانندكه كتاب ها وكتيبه هاي تاريخي ،كم خبر ندادند از حوادثي كه براي تكيه دادن بر تختِ نامحكم حكومت، وسريرِ سستْ پايه ي سلطه ، چه جنايت ها كه در اندروني خاندان سلطه طلب، اتفاق افتاده وچه بسا پدري به دست فرزند و برادري به دست برادر ،كشته شده و حال آنكه سردار اسعد ، در پايان مبارزات خود و با نگاهی فرهنگی به مهم ترین اتفاقات و مناصب سیاسی، براي آن كه بين برادران و هم تبارانش خوني ريخته نشود از پذيرش هرسمتي جز در مدتي كوتاه چشم مي پوشد و بدين اتفاق ، حتي منصب شاهي را بر دار برادري ، حلق آويز مي كند.به هر حال موضوع حضور بختيار ي ها نيز همچون ساير مباحث تاريخي مشروطه به درستي واكاوي نشده ومتأسفانه هراز چندگاه ، كساني كه در اين حوزه مطالعه مي كنند و قلم مي زنند سردرچهار توي افراط و تفريط كرده و غبار تيرگي بر چهره ي حقيقت اين اتفاق نه چندان دور تاريخي پاشاندند.بر اين اساس، جا دارد دانشگاهيان و كارشناسان دلسوز ودانشمند تاريخ در اين حوزه قلم زنند و با تحقيق و تحليل همه جانبه ي مشروطه، مجموعه اي از سرگذشت و حضور و نقش بختياري را براي تمام علاقه مندان به تاريخ ودانشجويان و محققين تاريخ و ايل بختياري ،ارمغان دهند. در پايان بر فرزندان لر است که در استان هاي بختياري نشين كشور بويژه چهارمحال و بختياري، خوزستان ، لرستان واصفهان ، در آستانه ی يكصدمين سال مشروطه ی دوم و در قرنْ گشتِ آن حماسه ی ماندگار و براي پاسداشت مشروطه خواهانِ زنده ياد بختياري چند پيشنهاد را طرح مي كند:اول : برپايي همايش هايي ملي و محلي با محوريت مراكز دانشگاهي براي واكاوي جريان مشروطه وبه منظور سامان دهي مطالعات پراكنده مشروطيت وتبيين جايگاه بختياري هادرنهضت مشروطه.كه ازقضاموضوع حضورونقش بختياري ها بيشتر دست خوش حب و بغض ها شده و هم از اين رو، تحقيق در اين باره را دچار خدشه و بلاتكليفي كرده است. دوم: نام گذاري يكي ازاماكن عمومي (ميدان ، خيابان) شهرها به منظور يادمانيِ مشروطه و سرداران و سربازان دلير بختياري در اين جنبش، درشهرها يا مراكز استان هاي ياد شده. سوم:مرمت قلعه ي سرداراسعد در چهارمحال و بختياري (جونقان)كه بنابراطلاع،آشيانه ي كلاغ ها شده است.وياد رنگ ها وتفنگهاي خاك خورده ي بختياري، درجبين آجرهاي بي رنگ آن بنا ،همه ي ما را به تمنا،فرياد مي زند.ارسال مطلب توسط یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان |