مرداد 1389,ساعت 09:31:41 | |
رسانید بر دهر این مژده هاکه ایران به زودی به پتک گرانبکوبد چو بازوی آهنگرانسر افعی شرزه ظلم رابکوبد نماید ز سر تن جدابر این درد درمان بود یک کلامقیام و قیام و قیام و قیام
به خرد و کلان و به پیر و جوانبه مرد و زن و کودک و نوجوانبه استاد و دانشجو و کارگربه دانش پژوهان بیدارگربه ایران زخمی، به ایرانیانفراخوانی از زندگی بازخوانبه صحن خیابان به کوچه به کویبه دار و درخت و به نهر و به جویبه کاسب به عامی به عالم به علمبه عاشق به عارف به زاهد به حلمبه ایران زخمی، به ایرانیانفراخوانی از زندگی بازخوانبه مسجد به عابد به شاعر به فکربه تاجر به کافر به معبد به ذکربه بیمار و تیمار و طب و طبیببه بیکار و بیزار و حُب و حبیببه ایران زخمی، به ایرانیانفراخوانی از زندگی بازخوانبه بازاریان و به بیزاریانبه قاضی، به راضی به ناراضیانبه هر دوره گرد وبه هر دکه داربه آوازخوان سر هر گذاربه ایران زخمی، به ایرانیانفراخوانی از زندگی بازخوانبگو زندگی گفت، درحال مرگمن از شاخه افتاده ام برگ برگبه آخر نفس زیر چنگال مرگپیام من این است در حال مرگز هر کوی و کوچه ز هر سوی و سوبریزید با های و هیهای و هواگر تیر ماه است آرش شویداگر مهر ماه است آتش شویدبه چوب و به تیر و سلاح و کلاهبه شور و فغان و خروش و به آهخیابان خیابان به شورش شویدز میدان به میدان به توفش شویدبگو زندگی داد اینسان پیامفرستاد از بهر ایران سلامپس آنگاه گفت آی ایرانیانبشورید بر خیل ویرانیانمغول وار و تاتار وش شیخ دونتجاوزگرِ پوزه در چرک و خونبه خاک شما یورش آورده استهمه نان و جان زین وطن برده استقیامی نمودید بر پا ز خشمگرفتید از اهرمن زهر چشمجهان چشم روشن ز بانگ شماستکه ایران به رزم پلیدان بپاستمبادا به سردی گراید قیاممخواهید شمشیرها در نیاممبندید راه خروش از گلونه برجا نشینید بی گفتگوچو بیرون نمودید تیر از غلافگشودید این داستان را کلاف،به پایان رسانید این راه رابجویید خون را و خونخواه راعدوی شما پیر فرتوت زاربه سیلی خود سرخ کرده عذارز پای اوفتاده است این اژدهارسانید بر دهر این مژده هاکه ایران به زودی به پتک گرانبکوبد چو بازوی آهنگرانسر افعی شرزه ظلم رابکوبد نماید ز سر تن جدابر این درد درمان بود یک کلامقیام و قیام و قیام و قیامwww.lorabad.comمطلب ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است .قضاوت را به عهده فرزندان سرزمینهای لر نشین می گذاریمhttp://lorabad.com |