• صفحه اصلی
  • مقالات
  • بیانیەها
  • اخبار
  • تماس با ما

اخبار سایتهای دیگر

  • اخبار صدای آمریکا
  • اخبار رادیو فردا
  • اخبار بی بی سی فارسی

لینک به سایتهای دیگر

  • بی بی سی فارسی
  • صدای آمریکا
  • خدمات وب هاستینگ و دامنه
  • فیلتر شکنها
املاک ٢٤
  • شما اینجا هستید:  
  • خانه

يه روز يه تركه يه لره يه رشتيه

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1391
مهر 1389,ساعت 09:47:46

یه روز یه لره بود،

کریم خان زند
ساده زیست ، نیك سیرت و

 عدالت پرور بود و تا ممكن می شد

از شدت عمل احتراز می كرد.

 

یه روز یه ترکه،
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،
فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو.. ،
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.. .

یه روز یه رشتیه.. ! -
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد...

یه روز یه لره بود،

کریم خان زند
ساده زیست ، نیك سیرت و عدالت پرور بود و تا ممكن می شد از شدت عمل احتراز می كرد.


یه روز ما همه با هم بودیم.. ،
ترک و رشتی و لر و اصفهانی و... !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و قفل دوستی ما رو شکستند .. ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم،
به همدیگه می خندیم،
و اینجوری شادیم .. ؛
خیلی خوش می گذره

 

تاريخ بروز رساني ( 19 مهر 1389,ساعت 17:48:18 )

 

آیا احمدی نژاد یک احمق است یا زیرک؟

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
20 دی 1392
بازدید: 2962

تير 1390,ساعت 08:00:00

روزی جنبش رهائی بخش لرستان با عنوان بالا مطلبی را منتشر کرد

حال بعد از گذشت 2سال و اندی ار آن تاریخ ، آیا ملیجک بودن او بر شما

فرزندان عزیز لر روشن و روشنتر شده ؟ ما در آن زمان گفتیم که >

گنده گوییها و سخنان بی ربط  جناب رئیس جمهور خیالباف

 جمهوری اسلامی که زبانزد خاص و عام میباشد تاکنون

باعث خنده بسیاری شده و در بسیاری از محافل سیاسی و

 مطبوعاتی جهان موجبات تمسخر این موجود ماقبل تاریخ را

 فراهم ساخته است. حال ببینیم که از چه روست که این جناب

 رئیس جمهور به چنین فرمایشات سفیهانه ای

مبادرت میکند که 

 چنین خود را مستوجب ریشخند و تمسخر

جهانیان  قرار میدهد.

گنده گوییها و سخنان بی ربط  جناب رئیس جمهور خیالباف جمهوری اسلامی که زبانزد خاص و عام میباشد تاکنون باعث خنده بسیاری شده و در بسیاری از محافل سیاسی و مطبوعاتی جهان موجبات تمسخر این موجود ماقبل تاریخ را فراهم ساخته است. حال ببینیم که از چه روست که این جناب رئیس جمهور به چنین فرمایشات سفیهانه ای مبادرت میکند که  چنین خود را مستوجب ریشخند و تمسخر جهانیان  قرار میدهد. از نامه نگاری این جناب دکتر!!! به سران سیاسی کشورها شروع میکنیم که ظاهرا این رویه را از امام و مرشد خویش خمینی جنایتکار به ارث برده است. ا.ن در نامه های خود به سران سایر کشورها با آنچنان لحنی آنها را مورد خطاب قرار میدهد که انگار جهان از وجود نابغه ای بنام ا.ن  تاکنون بی اطلاع بوده است و ایشان به همین تازگی در نظام نابغه پرور !!! جمهوری اسلامی کشف شده است. نظامی که  یکشبه برای اداره امور حکومت قداره کشان، هرچه لات ، لمپن و چاقو کش و باجگیر سر چهار راهها را به درجات سر لشکری، سرداری و درجات علمی دکترا و پروفسوری از دانشگاههای تحت کنترل آخوند ها و پاسداران بی سواد مفتخر نموده است که جناب ا.ن نیز یکی از این محصولات تولیدی چنین دانشگاههایی میباشد.  ا.ن مینویسد که حاضر است بر سر اداره و مدیریت جهانی با قدرتهای اقتصادی و نظامی جهانی چون آمریکا، فرانسه، آلمان و ... مذاکره و مشورت کند . و چنین ادعا دارد که: ... جمهوری اسلامی ایران برای تغییر نظام جهانی و رسیدن به دنیای عادلانه اندیشه ها و نقشه ها در سر دارد و معتقدیم شورای امنیت سازمان ملل متحد بر محور استکبار می چرخد، ناعادلانه تصمیم می گیرد و شورایی استکباری است و باید تغییر کند". این جناب رئیس جمهور آنچنان خود را به نفهمی میزند که هیچیک از مسائل و معضلات سیاسی ایران را حتی به زبان هم نمیاورد چه برسد به اینکه بخواهد طرحی از نوع همان طرحهای خیالی اداره و مدیریت جهانی برا ی حل آنان ارائه دهد. در واقع یکی از تاکتیکهای ا.ن انکار اصل و اساس مسئله هست تا از پاسخگویی در باره آن خود را خلاص نماید. به عنوان مثال در پاسخ خبرنگاری که از وی در دانشگاه کلمبیای آمریکا از شرائط همو سکسوالها در ایران سئوال میکند، جناب ا.ن در کمال وقاحت ، منکر وجود چنین افرادی در ایران میشود که این جواب آنقدر احمقانه و در عین حال وقحیانه بود که فقط تنها واکنش آنی به این پاسخ همان خنده و تمسخر حضار میتوانست باشد. از اینکه  در ایران منابع مستقل آمارگیری وجود ندارد  جای تعجب نیست.  در کشورهایی که اساس نظام سیاسی آن بر فشار، اختناق، ترور و سرکوب مغزها بنا شده باشد وجود هر گونه موسسه و مرکز تحقیقاتی مستقل تهدیدی هست برای موجودیت و قدرت رژِم حاکم. یکی از این موسسات مستقل که میتوانند چشم مردم را به آنچه که در پیرامونشان و در کشورشان میگذرد باز کنند همین موسسات و مراکز مستقل آمار گیری میباشند.  و جناب ا. ن نیز از این وضعیت کمال استفاده را میکند و هر چه میخواهد سر هم بندی میکند و بخورد دور و بری هایش و همان جمعیت قلیل بسیجی های آماده به جنگ خود میدهد.  جناب ا.ن آنقدر بی پروا و ناشیانه دروغ میگوید که دیگر در نزد همگان به دروغگویی بزرگ تبدیل شده است. ظاهرا این جناب رئیس جمهور تقلبی از این ضرب و المثل  را الگوی دروغگوییهای خودش قرار داد که" دروغ هر چقدر بزرگتر باشد باورش آسانتر هست" .احمدی نژاد در مقابل سوالات مکرر کریستین امانپور خبرنگار شبکه ای بی سی مبنی بر اینکه دادگاه حکم به سنگسار شدن خانم آشتیانی داد و این حکومت بود که مدتی بعد آن را لغو کرد گفت: "من نماینده حکومت ایران هستم و چگونه است که من از آنچه شما می گویید اطلاعی ندارم؟"غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل، صدور حکم برای اجرای حد سنگسار علیه خانم آشتیانی را تلویحا مورد تایید قرار داده اما گفته است "این خانم بر اساس حکم دادگاه، ابتدا به قصاص قتل محکوم است و حکم قصاص وی مقدم بر حد اوست."  بر طبق دروغ بافیهای رئیس جمهور متقلب نرخ تورم در ایران بسیار پایین هست و یا بالکل تورمی در ایران وجود ندارد. در واکنش به تحریمهای ویرانگر غرب علیه ایران که واقعا عرصه زندگی را بر مردم عادی  روز بروز تنگتر میکند چنین میگوید:"آنقدر تحریم کنید که زیر پایتان علف سبز شود."ولی خود را به آ«چنان نفهمی میزند که نمیبیند  بر اقتصاد متلاشی شده  کشور تحت حکومتش چه میگذرد!بنابر گزارشها، در معاملات  هر دلار به بهای ۱۲۰۰ تومان، هر یورو به بهای ۱۴۷۰ تومان و هر پوند نیز به ۱۷۳۰ تومان در بازار معامله شده است. مشکلی که این افزایش نرخ ارز  پیش روی دولت میگذارد این است  واردات را کاهش می یابد و کاهش واردات به افزایش قیمت کالاها و تورم منجر می شود. دولت ا.ن در سالهای گذشته از طریق واردات گسترده، بخش زیادی از قیمت ها را کنترل کرده ولی افزایش نرخ ارز می تواند این ابزار را از دستش بگیرد. احمدی نژاد در گفتگو با شبکه تلویزیونی ای بی سی، گفت: "چگونه می شود ادعا کرد که در ایران نظامی ها حاکم شده اند در حالی که در انتخابات اخیر حدود ۸۵ درصد واجدان شرایط مشارکت داشتند، آیا همه این افراد نظامی هستند؟" و با استفاده از تریبون سازمان ملل به افشاگری در مورد دخالت آمریکا در واقعه 11 سپتامبر میپردازد و به شعار دادن علیه دخاتهای آمریکا در منطقه مبادرت میکند و چنین بیان میکند که: "اکثریت مردم آمریکا و ملت ها و سیاستمداران بر این باورند" که حملات ۱۱ سپتامبر "توسط بخش هایی از دولت آمریکا" انجام شده است.ا.ن با یک چنین سیاست بظاهر ابلهانه ای که حتی داد نزدیکانش را هم در آورده است نمایندگی یکی از مرتجعترین و افراطی ترین تفکرات دینی اسلامی را نمایندگی میکند که اتفاقا سپاه پاسداران نیز در انحصار این قشر میباشد. سپاهیان حاکم بر ایران میخواهند با استفاده از این سیاستهای بظاهر شجاعانه و با استفاده از ادبیات عامیانه توسط ا.ن در قلب توده های عامی جایی برای خود پیدا کنند. بی جهت نیست که ا.ن به صرحت اعلام میکند که اگر آمریکا به ایران حمله کند دامنه جنگ از مرزهای منطقه نیز فراتر خواهد رفت. این در واقع اشاره ای آشکار به این سیاستی هست که ا.ن به نمایندگی از سپاه پاسداران و با الهام از سیاست امامشان بنا را بر سوء استفاده از مسلمانان  و توده های عامی منطقه نهاده اند. اینا ن به درستی میدانند که از عهده یک جنگ رودررو با ماشین جنگی غرب بر نخواهند آمد  در نتیجه دامنه جنگ لاجرم میباید به بیرون از منطقه جغرافیایی ایران کشیده شود تا بدین ترتیب بشود به اهداف غیر نظامی غرب ضربه وارد نمود تا از این طریق مردم غرب را به واکنش و مخالفت با دولتهایشان بر علیه یک جنگ احتمالی علیه ایران نما یند. باید با توسل به سلاح ارعاب ، ترور و گسترش تهدید ها علیه بیگناها ن ، این حکومت اسلامی را حفظ نمود، سیاستی که بیش از 30 سال در ایران بکار برده میشود. دستگیری ، شکنجه و حتی اعدام اقوام و وابستگان فعالان سیاسی در ایران یکی از این نمونه سیاستهای کثیف و ضد انسانی پاسداران حاکم بر ایران بوده و هست. که جمهوری اسلامی بنا دارد از این حربه در پهنه بین المللی نیز استفاده نماید، کما اینکه در پاره ای از موارد و بطور محدود تراین کار را انجام میدهد. سپاه پاسداران که از ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی تمامی سیاستها و روند حرکتی این رژیم را چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم هدایت میکرد، از پیش از انتخابات قبلی بنا را بر آن گذاشته بود که حکومت را یکپایه کند و شر جناح مافیایی رفسنجانی و همچنین اصلاح طلبان حکومتی را به یکباره از سر جمهور اسلامی کوتاه کند و حکومت را به شکل ایده آل و محبوب امامشان خمینی منفور اداره کند. در این بین چه کسی بهتر از یک پاسدار بدون انیفورم  چون ا. ن میتوانست از عهده این ماموریت بر بیاید؟  سپاه پاسداران  با علم کردن ا.ن در این مسیر سعی میکند آگاهانه مانند امام شان، وی را با سیاستها و سخنان و نامه های جسورانه و به عبارتی گستاخانه ، محبوب و ایده آل همان یک درصد از جمعیتی که حاضرند به خاطر حفظ حکومت و منافع خودشان دست به قتل و کشتار و سرکوب مردم بزنند  و اعراب لبنانی و فلسطینی و مسلمانان نا آگاه پاکستان و افغانستان و سایر مناطق محروم نماید تا بعبارتی بتواند از این توده های عامی بعنوان سیاهی لشکر برای پیشبرد مقاصد ارتجاعی خودشان استفاده کنند.  سپاه پاسداران برای حفظ حکومت اسلامی به هر کاری دست میزند و از هیچ  اقدامی کوتاهی نمیکند.  تهدید جنگ و لشکرکشی آمریکا در منطقه هر لحظه حکومت اسلامی را با کابوس سرنگونی درگیر میکند، از اینرو بهترین استراتژِ ی برای نظامیان حاکم بر ایران استفاده از سیاهی لشکر توده های مسلمان نا آگاه منطقه برای بر هم زدن توازن قوا میباشد.   

 

 

قیام و قیام و قیام و قیام

www.lorabad.com 

مطلب ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است .

   قضاوت را به عهده فرزندان سرزمینهای لر نشین می گذاریم

 http://lorabad.com

 

سکوتم را مکن باور-گلشیفته فراهانی

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
20 دی 1392
بازدید: 3088

مرداد 1389,ساعت 21:14:15

سکوتم را مکن باور

ترانه: پویان - آهنگ: اسفندیار منفردزاده - آواز: گلشیفته فراهانی

 

http://www.youtube.com/watch?v=f5VssjkPuDE&feature=player_embedded#!

ژان پل سارتر - 1944

جمهوری سكوت

 

ما هیچ وقت به اندازه­ی دوران اشغال توسط آلمان­ها آزاد نبوده­ایم. ما همه­ی حقوق­مان و اولا حق بیان را از دست داده بودیم. هر روز، رو در رو، به ما توهین می­شد و باید سكوت می­كردیم؛ ما را دسته دسته تبعید می­كردند، به نام كارگر، یهودی و زندانی سیاسی؛ هر جایی، روی دیوارها، در روزنامه­ها و بر روی پرده­ی سینما، آن تصویر بی روح و دل به هم زنی را می­دیدیم كه جباران می­خواستند از خودمان به خوردمان بدهند: و به خاطر همه­ی این­ها، ما آزاد بودیم.

از آن جایی كه به نظر می­رسید زهر نازی در ذهن ما رخنه كرده است، هر اندیشه­ی صحیحی یك پیروزی به شمار می­آمد؛ از آن جایی كه یك پلیس تمام عیار در پی آن بود كه ساكت­مان نگه دارد، هر سخنی اعلام دوباره­ی اصول­مان محسوب می­شد؛ از آن جایی كه ما را به دام انداخته بودند، هر حركت ما ارزش یك تعهد را می­یافت. اوضاع و احوال غالبا دهشت­ناك مبارزه­ی ما، نهایتا این امكان را برایمان فراهم می­آورد كه بدون نقاب و بدون حجاب آن وضعیت بی قرار كننده و تحمل ناپذیری را زندگی كنیم كه شرایط انسانی می­خوانندش. تبعید، اسارت و علی­الخصوص مرگ (كه از مواجهه با آن در دوران­های خوش­تر شانه خالی می­كنیم) دغدغه­ی دائمی ما می­شد. می­آموختیم كه این­ها نه اتفاقات قابل اجتنابند و نه حتی تهدیدات همیشگی و ظاهری: این­ها سهم ما، سرنوشت ما و اساسا واقعیت ما به مثابه انسان است؛ هر لحظه از زندگی­مان تعبیر كامل این عبارت پیش پا افتاده بود: "انسان فانی است". و هر تصمیمی كه هر یك از ما برای خود می­گرفت، تصمیمی معتبر به حساب می­آمد؛ چرا كه رو در روی مرگ گرفته می­شد؛ چرا كه هر بار می­توانست به صورت "مرگ بهتر است تا..." بیان شود. و من در این جا روی سخنم با آن دسته سرآمد از ما نیست كه در نهضت مقاومت بودند، بلكه همه­ی آن فرانسویانی است كه در هر ساعت شبانه روز در این چهار سال گفتند نه! اما سبعیت دشمن، هر یك از ما را به منتهی الیه این طیف سوق داد و از خودمان سئوالاتی را پرسیدیم كه كسی از خود در زمان صلح نمی­پرسد: هر یك از آن­هایی بین ما كه از جزئیات مقاومت اطلاع داشتند - و كدام فرانسوی دست كم یك بار در این موقعیت قرار نگرفته بود؟- با اضطراب از خود می­پرسیدند: "آیا اگر شكنجه شوم، تاب می­آورم؟"

به این ترتیب، پایه­ای­ترین پرسش آزادی مطرح می­شد و ما مشرف به ژ‍رف­ترین معرفتی بودیم كه انسان می­تواند از خودش داشته باشد؛ چرا كه راز انسان، عقده­ی اودیپ یا عقده­ی حقارت نیست، بلكه حد آزادی خویش است، توانایی وی در مقاومت در مقابل مصیبت و مرگ است.

شرایط كوشش كسانی كه درگیر فعالیت­های زیرزمینی بودند، برایشان تجربه­ی جدیدی فراهم آورد: آن­ها مانند سربازان در روز روشن نمی­جنگیدند. آن­ها تنها به دام می­افتادند و در تنهایی در بند می­شدند. بی یار و یاور و بی دوست و رفیق مقاومت می­كردند، تنها و برهنه پیش روی جلادانی قرار می­گرفتند كه صورتشان تراشیده بود، خوب خورده و خوب پوشیده بودند و بر جسم بی نوای آن­ها می­خندیدند؛ شكنجه گرانی كه وجدان بی مشكل و قدرت اجتماعی­شان، ایشان را محق جلوه می­داد. تنها. بدون دستی محبت آمیز یا كلامی تشویق كننده. علی ایحال، در بن تنهای­شان، داشتند از دیگران حمایت می­كردند؛ همه­ی دیگران، همه­ی رفقای آن­ها در نهضت مقاومت. یك كلمه كافی بود كه ده­ها و صدها دستگیری دیگر رخ دهد. مسئولیت تمام عیار در تنهایی تمام عیار – آیا این همان تعریف آزادی ما نیست؟ این محرومیت، این تنهایی، این مخاطره­ی عظیم برای همه یك سان بود. برای رهبران و افراد آن­ها؛ مجازات برای كسانی كه پیغام­ها را می­رساندند، بی آن كه بدانند محتوای آن­ها چیست و برای كسانی كه كل نهضت مقاومت را فرماندهی می­كردند یك سان بود: اسارت، تبعید و مرگ. هیچ ارتشی در جهان وجود ندارد كه خطر برای فرمانده­ی كل آن با یك سرجوخه چنین یك سان باشد. و برای همین نهضت مقاومت یك جمهوری راستین بود: سرباز و فرمانده در معرض همان خطر، همان طردشدگی، همان مسئولیت تمام عیار و همان آزادی مطلق درون این نظام بودند. به این ترتیب، در خون و تیرگی قوی­ترین جمهوری­ها بنا شد. هر یك از شهروندان این جمهوری می­دانست كه مدیون همه­ی دیگر است و فقط می­تواند بر خودش تكیه كند؛ هر كدام از آن­ها در تنهایی­اش به نقش تاریخی خود واقف بود. هر یك از آن­ها، در مقابله با جباران، پای قراردادی آزادانه و غیرقابل فسخ با خود ایستاده بود. و با انتخاب آزادانه­ی خود، آزادی را برای همه انتخاب می­كرد. این جمهوری بدون نهادها، بدون ارتش و بدون پلیس چیزی بود كه هر فرانسوی می­بایست در هر لحظه به دست می­آورد و بر آن علیه نازیسم شهادت می­داد. كسی در وظیفه­اش در نماند.

ما امروز در آستانه­ی جمهوری دیگری هستیم: باشد كه این جمهوری كه در روشنی روز بر پا می­شود، فضایل تلخ آن جمهوری شب و سكوت را حفظ كند.

 

فراخوانی از زندگی بازخوان

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
20 دی 1392
بازدید: 2860
مرداد 1389,ساعت 09:31:41

رسانید بر دهر این مژده ها

که ایران به زودی به پتک گران        

بکوبد چو بازوی آهنگران

سر افعی شرزه ظلم را             

بکوبد نماید ز سر تن جدا

بر این درد درمان بود یک کلام    

قیام و قیام و قیام و قیام

 

به خرد و کلان و به پیر و جوان            

به مرد و زن و کودک و نوجوان

به استاد و دانشجو و کارگر                

به دانش پژوهان بیدارگر

به ایران زخمی، به ایرانیان                

فراخوانی از زندگی بازخوان

به صحن خیابان به کوچه به کوی 

به دار و درخت و به نهر و به جوی

به کاسب به عامی به عالم به علم           

به عاشق به عارف به زاهد به حلم      

به ایران زخمی، به ایرانیان              

فراخوانی از زندگی بازخوان

به مسجد به عابد به شاعر به فکر      

به تاجر به کافر  به معبد به ذکر

به بیمار و تیمار و طب و طبیب        

به بیکار و بیزار و حُب و حبیب

به ایران زخمی، به ایرانیان              

فراخوانی از زندگی بازخوان

به بازاریان و به بیزاریان                

به قاضی، به راضی به ناراضیان  

به هر دوره گرد وبه هر دکه دار        

به  آوازخوان سر هر گذار

به ایران زخمی، به ایرانیان              

فراخوانی از زندگی بازخوان

بگو زندگی گفت، درحال مرگ          

من از شاخه افتاده ام برگ برگ

به آخر نفس زیر چنگال مرگ           

پیام من این است در حال مرگ

ز هر کوی و کوچه ز هر سوی و سو    

بریزید با های و هیهای و هو

اگر تیر ماه است آرش شوید             

اگر مهر ماه است آتش شوید

به چوب و به تیر و سلاح و کلاه        

به شور و فغان و خروش و به آه

خیابان خیابان به شورش شوید           

ز میدان به میدان به توفش شوید

بگو زندگی داد اینسان پیام                

فرستاد از بهر ایران سلام

پس آنگاه گفت آی ایرانیان               

بشورید بر خیل ویرانیان

مغول وار و تاتار وش شیخ دون         

تجاوزگرِ پوزه در چرک و خون

به خاک شما یورش آورده است          

همه نان و جان زین وطن برده است

قیامی نمودید بر پا ز خشم           

گرفتید از اهرمن زهر چشم

جهان چشم روشن ز بانگ شماست    

که ایران به رزم پلیدان بپاست

مبادا به سردی گراید قیام              

مخواهید شمشیرها در نیام 

مبندید راه خروش از گلو              

نه برجا نشینید بی گفتگو

چو بیرون نمودید تیر از غلاف      

گشودید این داستان را کلاف،

به پایان رسانید این راه را            

بجویید خون را و خونخواه را

عدوی شما پیر فرتوت زار         

به سیلی خود سرخ کرده عذار    

ز پای اوفتاده است این اژدها         

رسانید بر دهر این مژده ها

که ایران به زودی به پتک گران        

بکوبد چو بازوی آهنگران

سر افعی شرزه ظلم را             

بکوبد نماید ز سر تن جدا

بر این درد درمان بود یک کلام    

قیام و قیام و قیام و قیام

www.lorabad.com 

مطلب ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است .

   قضاوت را به عهده فرزندان سرزمینهای لر نشین می گذاریم

 http://lorabad.com

 

سروده فارس لری یک کر لر بی دا برای رضاسقائی

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1199
ير 1389,ساعت 00:23:25

کدامین پیراهن«دِوارکُت»را

برایت«دِه وَر» کنیم ؟

باور کن "هالو جو" این کوه و دشت

ما-خوهر زایات- در این غربت و بی کسی

/ فریادترا / اندوه ترا/ تا همیشه

 /زمزمه خواهیم کرد

امروز آسمان لرستان ابریست
در فقدان حنجره ی داودی ات
آنهم در اوج گرمای تابستان
چشمهای تو تا همیشه جاریست
"سقه او چشیایت "که سر چشمه تمام چشمه های زلال این دیار است
ای حماسی ترین شعر
 
نگو،نگو:
"چشیامه نَووَنیت افتو قشنگه"

نامت را چگونه بر سنگ بنویسیم؟
وقتی که نامت "ثبت است بر جریده عالم"
آی
" کُر لر"
"برار نازارم"
کدامین مادیان وحشی را برایت زین کنیم؟
سوار کوچ ابدی؟
 آی
"هالوجو "
چه سخت است شنیدن خبر رفتنت!
برای"خوهر زایات"
"خبر مه بیریتو سی هالو یونم"

حال که  ازقلعه بیرون زده ای
حال که طنین سم اسبت در دشت پیچیده است.
 قبیله تا ابد در حسرت حنجره تو در سکوت فرو خواهد رفت
آی سوار بر کمانچه و سرنا
"دِ قلا کِرده وِ در شمشیر ودسش"
"چی طلا برق میزنه لِغُم اسبش"

کدامین پیراهن"دِوارکُت "را برایت"دِ وَر " کنیم ؟
تا درخور سنگینی داغ تو باشد؟
بعد از تو چگونه "اسپی کوه "پیراهن  سفید "دٍ  وَر"  کند؟
تمام ایل داغدار نام توست
شیر نر بیشه ی لرستان
"نازیه تو سی بکو جومه وِرته"
"دُور کردن دُ قیرسو  شیر نرته"

ترا در این همه اندوه چگونه بسراییم؟
ترا
 " دایه دایه ات "را
"هالوی گنم خره ات" را
"موتور چی" و "قدم خیرت" را
تو که فرزند کمانچه ای
تو که  همیشه اندوه در خانه ات  "چِمبِرَک" زده بود
تو که حماسی ترین ترانه های زاگرس
از چشمه ی گلوی تو جاری شد
و در گوش زمان پیچید

باور کن "هالو جو"
این کوه و دشت 
و ما
-خوهر زایات-
دراین غربت و بی کسی
فریادترا
اندوه ترا
تا همیشه
زمزمه خواهیم کرد


www.lorabad.com 

مطلب ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است .

   قضاوت را به عهده فرزندان سرزمینهای لر نشین می گذاریم

 http://lorabad.com

تاريخ بروز رساني ( 29 تير 1389,ساعت 16:51:11 )

 

  1. سروده فارسلری کر لر بی دا برای رضاسقائی
  2. آیا بموقع باید بیدار شد؟(کاسترو)
  3. بموقع باید بیدار شد(کاسترو)
  4. راههای دیگر بجز اسلحه برای سرنگونی ملاها

صفحه60 از79

  • شروع
  • قبلی
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • بعدی
  • پایان