• صفحه اصلی
  • مقالات
  • بیانیەها
  • اخبار
  • تماس با ما

اخبار سایتهای دیگر

  • اخبار صدای آمریکا
  • اخبار رادیو فردا
  • اخبار بی بی سی فارسی

لینک به سایتهای دیگر

  • بی بی سی فارسی
  • صدای آمریکا
  • خدمات وب هاستینگ و دامنه
  • فیلتر شکنها
املاک ٢٤
  • شما اینجا هستید:  
  • خانه

آخوند های دروغ گو و شارلاتان، ضد ایران و ایرانی

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
21 دی 1392
بازدید: 3184
خرداد 1391,ساعت 09:01:35

همانگونه که همواره جنبش رهائی بخش لرستان اعلام کرده

مقابله با یک سیستم مافیائی هیتلری نمیشود گاندی وار مبارزه کرد

جنایت کاران و فاشیست های اجتماع تصور می کنند

که همیشه زنده و برسر قدرتند. این اشتباهی است که

همواره می کنند، ولی خیلی زود بر خلاف انتظارشان کله

پا شده، و به سزای جنایات خود می رسند. صدام حسین در

آخرین سال حکومت خود، و در اوج قدرت، ادعا می کرد

که از سوی ۹۸٪ مردم برای چندمین بار به ریاست جمهوری

برگزیده شده است. مزدورا ن و حقوق بگیران گرداگرد او

نیز بادی به غبغب می انداختند، و همان ادعای بی خردانه او

را تکرار می کردند. سرانجام دیدیم که او را مانند موشی گندیده و پلاسیده

از درون غاری بیرون کشیدند، و با خفت و خواری به دار زدند.

همین موضوع در مورد قذافی نیز صورت گرفت. این دیکتاتور که خدای را هم بنده نبود، با خفت و درماندگی مانند یک روباه شل و ناتوان به دست مردم لیبی کشته شد. هیتلر هم با همه رجز خوانی و قدرت بی همتایش، سرانجام مانند موش فراری در زیر زمینی خزید و به زندگی نکبت بار خود پایان داد.، همکاران جنایت کار او نیز در دادگاه نورنبرک محاکمه شدند، و به سزای جنایت های خود رسیدند. نیکولای چائوشسکو رئیس جمهور معدوم رومانی و هم آخور رژیم خمینی هم فاشیستی بود که در سال ۱۹۸۹ خود و همسرش به دست مردم نابود شدند. دیگر جنایت کاران و فاشیست های جهان نیز سرنوشت بهتری نداشتند. یا به دست میهن پرستان نابود گشتند، و یا روانه تیمارستان شدند.

چند روز دیگر ۱۴ خرداد سالروز مرگ دیکتاتور فاشیست ایران خمینی فرا می رسد. سالگردی که یادآوری آن چندش آور است و بر فکر و اندیشه هر ایرانی شرافتمند سنگینی می کند و موجب رنج روانی میهن دوستان و نیک اندیشان جامعه است. بی تردید جنایت های خمینی، این عقب مانده تاریخ و خونخوار و در حقیقت راسپوتین ایران، در فکر و اندیشه بیشتر ایرانیان خواهد ماند و در آینده موضوع کتاب، فیلم، نمایشنامه و برنامه های گوناگون خواهد بود.

از روزی که این آخوند روضه خوان هیچی ندار به کمک بنی صدر و بی بی سی قدم نحسش را از فرانسه به ایران گذاشت، خوشی، آسایش، آرامش، آزادی، انسانیت و شرافت از آسمان ایران زمین پر کشیده و ملت به جان یکدیگر افتادند. به راستی که بارگاه وی در جماران باید تبدیل به موزه جنایات تاریخ ایران شود.

از روزی که این آخوند روضه خوان هیچی ندار به کمک بنی صدر و بی بی سی قدم نحسش را از فرانسه به ایران گذاشت، خوشی، آسایش، آرامش، آزادی، انسانیت و شرافت از آسمان ایران زمین پر کشیده و ملت به جان یکدیگر افتادند. به راستی که بارگاه وی در جماران باید تبدیل به موزه جنایات تاریخ ایران شود.

هاشمی رفسنجانی نیز پس از دزدی و غارتگری ها ی خود و خانواده اش، اکنون که از سوی خامنه ای و هم مزدورانش در رژیم مانند تفاله به دور انداخته شده، در نشستی با مسئولین روزنامه همشهری در مورد دانشمند بزرگ عالم اسلام خمینی کبیر، و هوش و دانش بی پایان آن روضه خوان شکرافشانی فرمودند. هم میهنان ما باید همیشه در گوش داشته باشند که آخوند، آخوند است. بدین معنا که آخوند از دیدگاه بی سوادی، دروغ گویی و شارلاتانی، ضد ایران و ایرانی بودن، مانند و همتا ندارد. اعتماد به آخوند، بزرگترین اشتباه و عقب گرد زندگی انسان است. بنا به یادواره ایرانی؛ آخوند خوب آنست که مرده باشد».

بنا بر گزارش روزنامه رسالت ۱۱خرداد ۱۳۹۱ آیت الله مهدوری کنی رییس مجلس خبرگان نیز اظهار فضل و دانش فرمودند که: « آرمانهای امام با اطاعت از رهبری محقق می شود ». به راستی بی شرمی و گستاخی تا کجا؟ ، و پررویی و بی حیایی تا چه اندازه؟!. باید از این مفتخور سربار جامعه پرسید به چه قانونی، و به چه دستوری مردم وظیفه دارند برای خوشنودی جنایتکاری چون خمینی از یک آخوند ۵ تو مانی اطاعت و فرمانبرداری کنند؟. این آخوند پیر و بی وجدان نمی خواهد و یا نمی فهمد که انسان، آزاد آفریده شده، و نیازی به اطاعت از هیچ فردی حتی از آفریدگار خود نیز نخواهد داشت.

بدبختانه خامنه ای هم که به دنبال خمینی دست در خون گروه بیشماری از مردم سرزمین ما داشته است، هنوز مانند دیکتاتورهای دیگر آنچنان درون خودکامگی و جاه طلبی خود غرق شده است که نمی تواند واقعیت اجتماع و آینده خود را پیش بینی کند. در فردای آزادی ایران خامنه ای و فرزند جنایت کارش مجتبی که دستش در خون جوانان ایران آلوده است، همانند صدام و فرزند قذافی به سزای خیانت های خود می رسند. جای اندوه و شرمساری است که این رژیم خودکامه ضد مردمی، هرساله میلیون ها دلار از بودجه کودکان محروم و زحمت کشان ایران می گیرد و خرج یادواره خمینی جنایت کار می کند.

روزنامه کیهان ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ به ستایش و شخصیت خمینی بنا به گفته شارلاتان ترین آدم نماهای جهان پرداخته است. نمونه این مزدوران که سه دهه است با چاخان و چاپلوسی، رژیم و در حقیقت مردم کشورمان را غارت می کنند. آنان یا کسانی دور از سیاستند و با جنایت های خمینی آشنایی ندارند، و یا مزدورانی دزد وغارتگر که از این بازار آشفته سود می برند. یکی از نمونه های دزدان خوش خط و خال، غیاث الدین صدیقی است که از سالیانی پیش تا کنون، از این رژیم بهره کشی و مفتخوری می کند.

از این انسان نماها که شرافت و درستی را فدای دریافت پول و امکانات دیگر از این رژیم آدم خوار کرده اند باید پرسید؛ آیا از جنایات خمینی در دوران چند ساله زنده بودن او آگاهی ندارند؟. کشتارسال های ۶۷- ۶۸ چندین هزار جوانان برومند ایران درون زندان ها در را نشنیده اند؟. جنایت خمینی در اعدام امرای ارتش، نخست وزیر، وزیران، و کارشناسان را فراموش کرده اند؟.کشتن مهندس ریاضی فرد دانشمند و فرهیخته ایران دوست، و بانوی گرانمایه و فرهمند ایران دکتر فرخ رو پارسا را نشنیده و نخوانده اید؟، کشتار مردم شجاع و سلحشور کردستان، و بسیاری دیگر چطور؟!.

یاد و خاطره دکتر فرخ رو پارسا، بانوی ادب و فرهنگ ایران زمین که به دست خمینی خونخوار و یارانش به قتل رسید هیچگاه از ذهن ملت ایران پاک نخواهد شد. در طی سه دهه ننگین گذشته هزاران هزار تن انسان فرهیخته و با سواد و با استعداد، تنها به دلیل نخالفت با رژیم اسلامی به دار کشیده شده و یا به قتل رسیده اند.

یاد و خاطره دکتر فرخ رو پارسا، بانوی ادب و فرهنگ ایران زمین که به دست خمینی خونخوار و یارانش به قتل رسید هیچگاه از ذهن ملت ایران پاک نخواهد شد. در طی سه دهه ننگین گذشته هزاران هزار تن انسان فرهیخته و با سواد و با استعداد، تنها به دلیل نخالفت با رژیم اسلامی به دار کشیده شده و یا به قتل رسیده اند.

آیا این نهایت پستی و بیشرمی این جانوران به اصطلاح تحصیل کرده نیست که برای منافع شخصی و باجی که از رژیم ضد بشری اسلامی می گیرند، آنچنان در باره آن دیوانه زنجیری قلمفرسایی کنند؟. هر انسانی که یک جو شرافت و انسانیت داشته باشد به خوبی می داند که خمینی جنایتکاری بسی خطرناکتر و بدتر از هیتلر بود. هیتلر با همه وحشی گری، در دوران خود اثر خوب و سازنده ای در پیشرفت تکنولوژی، و ساخت آلمان داشت. به گفته دیگر، هیتلر با همه خون خواری اش، فردی میهن دوست بود. در حالی که خمینی نه تنها در خونخوار و آدم کش بود، بلکه کمترین هویت و دلبستگی به تاریخ، آیین، زبان، و پیشرفت کشورمان نداشت. بنا براین، مقایسه خمینی با هیتلر از روی خوش باوری و خوش بینی است. زیرا خمینی به مراتب بدتر از هیتلر بود.

از آنچه گفته شد، فرزندان ایران در پی فرصت و موقعیت مناسبند تا این رژیم ناخواسته و غیر قابل تحمل را به کناری زده، همه زندان و بازداشتگاهها و گور خمینی را به موزه های جنایات رژیم تبدیل کنند تا درسی برای نسل های آینده باشد. بی تردید در فردای آزاد ایران آخوند به شکل کنونی که کمترین هویت ایرانی ندارد، وجود نخواهد داشت. همه مسجدها و دیگر مراکز تحمیر و خردزدایی این جانوران به کانون های خانوادگی، سخنرانی، کلینیک، و دیگر نیازهای انسانی تبدیل خواهند شد. آخوندها و دستیاران دزد و جنایت پیشه آنان نیز در دادگاههایی مانند دادگاه نورنبرک محاکمه و به سزای کارهای پلید خود خواهند رسید. انجام این خواست های ملی در آینده ای نه چندان دور، و بلکه بسیار نزدیک عملی خواهد شد. به امید آن روز

درود بر یاران گرامی جنبش رهائی بخش لرستان که ما را یاری میکنند 

www.lorabad.com 

 

تاريخ بروز رساني ( 13 خرداد 1391,ساعت 17:05:51 )

 

ما هم باید در حرکات اعتراضی مانند روز کارگر شرکت کنیم

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
21 دی 1392
بازدید: 2713
ارديبهشت 1391,ساعت 22:38:26

 می بینید؟همراهی و همگامی تلویزیون های بی بی سی و

صدای امریکا و رادیو فردا و شبکه ی من و تو را با

حکومت اسلامی ایران می بینید؟ اگه احمدی نژاد یا خامنه ای

ده دقیقه دیر از توالت بیان بیرون یک هفته جار و جنجال راه میندازن

و این دیر آمدن رو تعبیر و تفسیر می کنند.

( مانند رفتن احمدی نژاد به جلسه ی مجمع تشخیص مصلحت نظام )
اما می بینید که در باره ی اذیت جنسی مأمور عالیرتبه ی

سفارت ایران در برزیل به یک دختر بچه چه سکوتی می کنند؟

حالا هی بگید امریکا و اروپا با ملاها دشمنند! ما

واقعاً نمیدانیم بعضی ها تا کی میخواهند چرندیاتی

  را در مورد دشمنی مافیای پاسداران و غرب را تکرار کنند!

در حال حاضر دولت به دليل عدم ارائه مجوز برخلاف مقاوله نامه‌هاي سازمان بين المللي كار عمل مي كند و در صورتي كه امسال هم نسبت به ارائه مجوز در اين روز اقدام نكند، سازمان بين المللي كار به اين مسئله وارد خواهد شد. عده‌اي از عناصر دولتي از برگزاري راهپيمايي در روز جهاني كارگر ممانعت مي كنند و اين در حاليست كه طبق اصل 27 قانون اساسي وزارت كشور بايد مجوز برگزاري راهپيمايي را به كارگران بدهد».

او افزوده است: «‌در صورت عدم ارائه مجوز از سوي وزارت كشور، كارگران با استناد به اصل 27 قانون اساسي به صورت خودجوش راهپيمايي مي‌كنند».

عبدالله مختاري، دیگر عضو هيات مديره كانون شوراهاي اسلامي كار استان تهران نیز گفته است: «طبق اصل 27 قانون اساسي دولت موظف است تجمع و راهپيمايي صنفي كارگران را به رسميت بشناسد. كارگران نه تنها در روز كارگر كه در تمامي روزهاي سال در سراسر كشور براي بيان خواسته‌هاي صنفي خود نيازي به مجوز ندارند و ممانعت دولت غير قانوني است».

به نوشته ایلنا، فعالان کارگری در سراسر کشور نیز درباره لزوم «اعتراض آمیز» بودن راهپیمایی روز جهانی کارگر سخن گفته اند.

در همین راستا علی راستگو، یک فعال کارگری در شیراز به خبرگزاری کار گفته است:» بايد صداي كارگراني را كه بر اثر سياست‌هاي اقتصادي دولت جايگاه خود را از دست داده‌اند در راهپيمايي روز جهاني كارگر شنيده شود. وزارت كشور به تقاضای کارگران مبني بر برگزاري راهپیمایی روز کارگر توجه كند و مجوز راهپیمایی را که در آن خواسته‌های صنفی کارگران مطرح می‌شود صادر کنند».

همزمان سایت تابناک نیز در یادداشتی با عنوان «چرا باید به کارگران مجوز راهپیمایی داد؟»، بر لزوم صدور این مجوز تاکید کرده و نوشته است: «با اصلی روبه‌رو هستیم که نه تنها حق قانونی به شمار می‌آید، بلکه لازمه نشاط اجتماعی ـ سیاسی به شمار می‌رود و اگر با دید سیاسی به آن نگاه نکنیم، قدرت خلق فرصتی بی‌نظیر برای بهبود شرایط را هم در خود نهفته دارد؛ اینجاست که اعتراض یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر محسوب شده و جایگاه والای آن در قانون اساسی کشورمان نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. این در حالی است که برخی فارغ از اینکه برگزاری تجمعات و حضور مسئولانه برخی اقشار در صحنه و پذیرش این حق اجتماعی، همواره تلاش دارند که نگاهی سیاسی ـ امنیتی به این مقوله داشته باشند و از اینکه این حضور مردمی را به حرکات مویدانه و در روزهای خاص محدود کنند، هم ابایی ندارند و کار را تا بدانجا پیش می‌برند که برای نمونه، از هم اکنون نسبت به برگزاری تجمعات کارگری در روز کارگر مخالفت می‌کنند. بی‌گمان، راهپیمایی‌های صنفی که مجور قانونی دارند، در حین برگزاری هم در عمل لازم است که مر قانون را عمل کنند؛ آن هم در شرایطی که قطعا هیچ کدامشان راهی بهتر از این برای پیگیری خواسته‌های صنفی اقشار مختلف اجتماع در نظر ندارند و تنها از این رو مخالفت می‌کنند که به این حق نشاط بخش و قانونی به دید امنیتی می‌نگرند و در این راستا، همه چیز را امنیتی تفسیر کرده و طبیعتا به نتیجه‌گیری (!) امنیتی می‌رسند؛ فارغ از اینکه تنها بخش ناخوشایند ماجرا، همین مقابله‌های غیر قانونی و توجیه ناشدنی همین افراد است، وگرنه ساز و کار این امر در قانون اساسی هم دیده شده و مسئولان نیز با صدور مجوزهای لازم، قطعا می‌توانند به قانون رفتار کرده و به پویایی هر چه بیشتر جامعه یاری برسانند؛ درست مثل تجمعات صنفی مختلفی که ‌گاه شاهد برگزاری‌شان هستیم و از این زاویه که توانسته‌ایم بستری برای طرح مشکلات اقشار گوناگون جامعه پدید آوریم، به خود می‌بالیم».
تلاش برای وادار کردن دولت به صدور مجوز راهپیمایی در حالیست که به گفته محمد رضا عمادي، كارشناس مسائل كارگري، دولت تمایلی به صدور مجوز ندارد

 می بینید؟... همراهی و همگامی تلویزیون های بی بی سی و صدای امریکا و رادیو فردا و شبکه ی من و تو را با حکومت اسلامی ایران می بینید؟ اگه احمدی نژاد یا خامنه ای ده دقیقه دیر از توالت بیان بیرون یک هفته جار و جنجال راه میندازن و این دیر آمدن رو تعبیر و تفسیر می کنند. ( مانند رفتن احمدی نژاد به جلسه ی مجمع تشخیص مصلحت نظام )
اما می بینید که در باره ی اذیت جنسی مأمور عالیرتبه ی سفارت ایران در برزیل به یک دختر بچه چه سکوتی می کنند؟ حالا هی بگید امریکا و اروپا با ایران دشمنند! من واقعاً نمیدونم بعضی ها تا کی میخواهند چرندیات این تلویزیون ها را در مورد دشمنی ایران و غرب را تکرار کنند!

.www.lorabad.com

تاريخ بروز رساني ( 06 ارديبهشت 1391,ساعت 22:44:37 )

 

به دنبال ایجاد کدام تغییر هستیم؟هر کس خود رهبر است

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
21 دی 1392
بازدید: 2987
اسفند 1390,ساعت 10:39:23
  • یاران گرامی جنبش رهائی بخش لرستان لطفا مطلب زیر را با دقت مطالعه کنیم وبکار بگیریم

  • این احساس را نداشته باشید که شما باید تغییری بزرگ و گسترده را فورا ایجاد کنید؛

  • می توانید کار را با ایجاد تغییرات کوچک در همان جایی که هم اکنون قرار دارید آغاز کنید.

  • حلقه‌ی نفوذ خود را در جامعه‌ی پیرامونتان پیدا کنید.

  •  این امر به شما کمک می کند تا موضع برداشتن اولین گام‌ها به سوی تغییر را پیدا کنید.

  • هدف شما چیست؟ اطمینان حاصل کنید که این هدف با شاخص‌های روشن و برنامه‌ی

  • زمان بندی قابل دسترسی است.

  •  سپس گام‌های کوچکی را که به شما برای رسیدن به آن هدف یاری می رسانند مشخص کنید.

  • موفقیت چه شکل و شمایلی دارد؟

  • اطمینان حاصل کنید که می توانید به روشنی و به اختصار

  • چشم انداز خود را برای تغییر توضیح دهید به گونه‌ای که به سرعت قابل انتقال به مردم باشد.

  • مقدار زیادی انرژی صرف قانع کردن مردم برای حمایت از خود نکنید؛ فقط از

  • مردم بخواهید به شما بپیوندند و اگر نمی خواهند،

  •  بگذارید بروند و افرادی را جذب کنید که به کمک علاقه مند هستند. بقیه خواهند آمد!

  • بیانیه‌ی کوتاهی در مورد بینش و چشم انداز خود بنویسید، آن را به دوستانتان بدهید، و بازخورد آنها را بگیرید.


Welcome

آغاز کار

مشارکت کنندگان در درس هدایت شده توسط مربی:
قبل از اولین جلسه‌ی کلاس، لطفا مواد درسی مربوط به بخش اول را مطالعه کرده و تکلیف را انجام دهید .

نگاه کنید به ویدیوی کَتلین شیفِر از دانشگاه جرج واشینگتن که مواد زیر را ارائه می کند:

مقدمه‌ی کلاس

در این درس، شما

  • تلاش خواهید کرد بفهمید به عنوان رهبر، چگونه فردی هستید.

  • نقاط قوت خود را کشف خواهید کرد.

  • یاد خواهید گرفت چگونه اهداف خود را تعیین کنید و به ایجاد تغییر بپردازید.


بر اینجا تقه بزنید تا طرح درس را بارگذاری کنید
بر اینجا تقه بزنید تا متون و منابع درس را بارگذاری کنید

نگاه کنید به ویدیوی کَتلین شیفِر از دانشگاه جرج واشینگتن که مواد زیر را ارائه می کند:

به جریان انداختن رهبری شما

نکات مهم:

  • رهبری شما باید ریشه در ارزش‌های پایه و هویت شما داشته باشد.

  • با خودتان صادق باشید؛ اعمال خود را با ارزش‌ها و هویت خود مرتبط سازید، و از این نقطه با دیگران ارتباط برقرار کنید. این امر باعث جلب احساس پیوستگی و حمایت از هدف شما خواهد شد.

رهبری در عمل
از خود بپرسید:

  • در جامعه‌ی خود چه نیازهایی را احساس می کنید؟

  • شما چه نیروهایی را به عرصه می آورید؟

  • چرا می خواهید رهبری کنید؟

   

به کار گیری اصول رهبری: با ارزش‌ها و هویت خود سر راست باشید
رهبری
سزار چاوز ریشه در وقف خود برای کارگران استثمار شده‌ی مزارع داشت. او فردی خجالتی بود و سخنران بسیار خوبی در برابر مردم نبود، اما نیاز نداشت خودش را تغییر دهد تا حامی پیدا کند؛ او با عزم جزم و قوت ارزش‌هایش حمایت کارگران به دست آورد. او حتی پس از شهرت، به زندگی عادی خود با ایثار شخصی ادامه داد. او در سال 1968 روزه گرفت تا اصول غیر خشونت آمیز خود را بازتایید کند و کارگران از نقاط مختلف کشور آمدند تا او را حمایت و بینش و چشم انداز وی را تایید کنند.

او از یک سخنران عالی برای عموم بسیار فاصله داشت، اما حتی این امر نیز برای او به یک فضیلت تبدیل شد. شنوندگان با فقدان گزافه گویی وی شور و شوق پیدا می کردند. آنها عاشق لباس غیر قابل تغییر کارگری وی بودند: لباس جین لی وایس، پیراهن پنبه‌ای یقه باز، و غذای ذرت سرخ شده. [رسانه‌های ملی او را ستایش کردند] اما این مرد به زندگی سخت خود ادامه داد. او به همکارانش متذکر می شد که قوت ما در کارگران است. هرگز فکر نکنید که ما همان اتحادیه هستیم؛ کارگران مزارع ما را در این موقعیت قرار دادند.1

در مورد سزار چاوز بیشتر بخوانید...

نگاه کنید به ویدیوی کَتلین شیفِر از دانشگاه جرج واشینگتن که مواد زیر را ارائه می کند:

آماده شدن برای رهبری

نکات مهم:

  • شما از حیث ترکیب استعدادها، قوا و احساسات منحصر به فرد هستید.

  • قوای خود را تشخیص دهید. افراد در چه مواردی از شما تعریف می کنند؟

  • شما باید در مورد هویت خود به عنوان یک رهبر احساس راحتی کنید. برای آن که به یک رهبر موفق تبدیل شوید نیازی به تغییر خود ندارید.

  • هنگامی که با خودتان راحت باشید، دیگران نیز با شما راحت خواهند بود.

دوباره کشف کنید که چه کسی هستید.

  • به عنوان یک کودک پنج ساله می خواستید وقتی بزرگ شوید چه جور آدمی باشید؟ چرا؟

  • اگر می توانستید همان کاری را که دوست دارید در طول روز انجام دهید و به ازای آن دستمزد هم بگیرید، چه کار می کردید؟ چرا؟

  • اگر فقط می توانستید یک چیز را در دنیا تغییر دهید، چه تغییری را ایجاد می کردید؟ چرا؟ لطفا این پرسش را با دقت لحاظ کرده و به آن پاسخ دهید چون این پرسش بنیاد و پایه‌ای برای بقیه‌ی کار در این دوره شکل می دهد.

رهبری در عمل

  • به وضوح سه استعداد اصلی خود را بیان کنید.

  • در بافت و سیاق آنچه می خواهید تغییر دهید روش‌های برقراری ارتباط از نظر خود را مشخص سازید.

  • آیا دیگران پیام‌هایی را که شما می خواهید عرضه کنید دریافت می دارند؟

   

به کار گیری اصول رهبری: از قوای منحصر به فرد خود به خوبی استفاده کنید
اسما ماریا آندرائوس در سال 2005 یک مدیر موفق برگزاری مراسم در بیروت لبنان بود. او هرگز به سیاست و فعالیت سیاسی و اجتماعی علاقه مند نبود اما هنگامی که یک اتومبیل بمب گذاری شده نخست وزیر پیشین لبنان، رفیق حریری، را کشت، اسما به کنش بر انگیخته شد. او دریافت که شغل وی به عنوان برنامه ریز مراسم به او مهارت‌هایی منحصر به فرد داده است که می تواند از آنها در مبارزات اجتماعی استفاده کند.

برنامه ریزی مراسم به شما می آموزد که سازمان یافته باشید، و در مدیریت افراد و تحت فشار فعالیت روزانه باید بسیار سازمان یافته عمل کنید. درک چگونگی عمل رسانه‌ها کلیدی است. اطمینان حاصل کنید که به سرعت تشخیص می دهید کسانی که در دوربین خوب به نظر می آیند و زبان را به خوبی حرف می زنند چه جور افرادی هستند، و آنها را نخست بشناسید تا اگر تلویزیون به سراغ شما آمد بدانید چه کسی را بفرستید. ... این بخشی از کسب و کار عادی من است [بنا براین] البته من آن را به کار می گیرم.2


اسما با این مجموعه از مهارت‌ها یک تظاهرات نشسته را در میدان شهید بیروت سازمان دهی کرد و درخواستی را در محل قبر حریری مبنی بر بیرون رفتن نیروهای نظامی سوریه از لبنان ارائه داد.
در مورد رهبری اسما آندرائوس بیشتر بخوانید...

نوع شخصیت شما در الگوی مایرز- بریگز چیست؟
درک بهتری از شخصیت خود بینش تازه ای در مورد قوت‌ها و ضعف‌هایتان به شما می دهد و به شما می گوید که کدام سبک رهبری بیش از همه‌ی سبک‌ها با طبیعت شما جور در خواهد آمد. نظام الگوی شخصیت مایرز- بریگز شخصیت‌های انسانی را به شانزده نوع متفاوت بر اساس چهار متغیر طبقه بندی می کند:

  • برونگرا در برابر درونگرا - یک فرد برونگرا به بیرون از خود نظر دارد و می خواهد با افراد دیگر به تعامل معمول بپردازد؛ یک فرد درونگرا تمایل دارد که ساکت تر باشد و پس از قرار گرفتن در گروه‌های بزرگ مردم احساس خستگی و کوفتگی می کند.

  • حس در برابر شهود - فردی با ترجیحات حسی ترجیح می دهد که تصمیمات خود را بر داده‌ای انضمامی بنا کند؛ فرد شهودی تر به شهود خود اعتماد دارد و به احتمالات انتزاعی می اندیشد.

  • فکر در برابر احساس - فردی با ترجیحات فکری تصمیمات خود را بر اساس منطق و عقل می گیرد؛ فردی با ترجیحات احساسی بر اساس احساسات یا باورهای ذهنی به حرکت در می آید.

  • داوری در برابر ادراک - افرادی با ترجیحات داوری گونه دوست دارند همه تمیز، سازمان یافته، و برنامه ریز جلوتر از زمان مربوطه باشند؛ آنهایی که ترجیحات ادراکی دارند می خواهند انعطاف پذیر باقی مانده و برنامه‌های خود را باز نگه دارند.


بر اساس این چهار متغیر، چهار نوع انگاره‌ی اصلی شخصیتی وجود دارد:

  • پیشه وران (ح‌‌‌‌ا-حسی ادراکی) - عملگرا، قابل انطباق، و دوستانه. قوت رهبری آنها در درک تاکتیکی است؛ آنها با تغییرات در لحظه خود را انطباق می دهند.

  • محافظان (ح‌د-حسی داوری) - سخت کوش، مستحکم، و محافظه کار. قوت آنها در درک تدارکاتی آنهاست؛ آنها می دانند چگونه کارها را به انجام برسانند.

  • عقلا (ش‌ف-شهودی فکری) - تحلیلی، خلاق، و کارا. قوت آنها در درک راهبردی است؛آنها راه های تازه ای برای پیشرفت انجام کارها ابداع می کنند.

  • آرمانگرایان (ش‌ا-شهودی احساسی) - همدل، بصیر و انسانی. قوت آنها در درک دیپلماتیک آنهاست: کار با دیگران و نشان دادن به ما این مطلب را که کجا باید به سراغ جامعه برویم.


به یاد داشته باشید که این طبقه بندی‌ها به معنی آن نیست که "شما را در یک طبقه‌ی خاص قرار دهند،" محدودتان کنند، یا به شما یک داوری نهایی در مورد این که چه کسی هستید ارائه نمایند. اما آنها می توانند به شما بینشی تازه در مورد شخصیت شما و روش‌های توسعه‌ی قوت‌هایتان عرضه کنند. شما می توانید یک آزمون مایرز- بریگز را اینجا انجام دهید تا نوع شخصیت خود را تعیین کنید.

منابع زیر شانزده نوع شخصیت را توصیف می کنند:

  • كيرسى

  • صفحه‌ی شخصیت

  • منطق نوع


نگاه کنید به ویدیوی کَتلین شیفِر از دانشگاه جرج واشینگتن که مواد زیر را ارائه می کند:

چرا تغییر

نکات مهم:

  • برفراز مشکلاتی که با آنها مواجه هستید سرک بکشید تا امید و فرصت را ملاحظه کنید. شور و شوق چیزی است که به ما توانایی انجام این کار را می دهد.

  • اجازه ندهید شکِ به خود، شما را از دنبال کردن شور و شوق خود باز دارد.

  • بگذارید شور و شوق اعمال شما را هدایت کند، و برای شما آسان خواهد بود که اعمال خود را ادامه دهید و بگذارید دیگران با کار شما ارتباط برقرار کنند.

   

به کار گیری اصول رهبری: شور و شوق خود را دنبال کنید!
جودی ویلیامز، بنیانگذار کمپین بین المللی برای منع مین‌های زمینی فعالیت کاری خود را با عدم اطمینان در مورد این که آیا او می تواند شور و علاقه‌ی خود را دنبال کند آغاز کرد:

وقتی با ایده‌ی ایجاد کمپین مین زمینی به سراغم آمدند ما فقط سه نفر در یک دفتر کوچک در واشینگتن دی سی در اواخر سال 1991 بودیم. من چندین ایده در مورد چگونگی شروع کمپین در ذهن داشتم، اما اگر هیچ کس به آنها وقعی نمی گذاشت چه؟ اما می دانستم که تنها راه پاسخ به این پرسش‌ها آن بود که این چالش را بپذیرم.3


ویلیامز با قبول این چالش کارش را از "سه نفر در دفتری کوچک" به یک شبکه‌ی بین المللی که توانست حمایت 122 کشور را برای پیمان منع مین در طی شش سال جلب کند بسط داد.
در مورد رهبری جودی ویلیامز بیشتر بخوانید...

نگاه کنید به ویدیوی کَتلین شیفِر از دانشگاه جرج واشینگتن که مواد زیر را ارائه می کند:

به دنبال ایجاد کدام تغییر هستم؟

نکات مهم:

  • این احساس را نداشته باشید که شما باید تغییری بزرگ و گسترده را فورا ایجاد کنید؛ می توانید کار را با ایجاد تغییرات کوچک در همان جایی که هم اکنون قرار دارید آغاز کنید.

  • حلقه‌ی نفوذ خود را در جامعه‌ی پیرامونتان پیدا کنید. این امر به شما کمک می کند تا موضع برداشتن اولین گام‌ها به سوی تغییر را پیدا کنید.

  • هدف شما چیست؟ اطمینان حاصل کنید که این هدف با شاخص‌های روشن و برنامه‌ی زمان بندی قابل دسترسی است. سپس گام‌های کوچکی را که به شما برای رسیدن به آن هدف یاری می رسانند مشخص کنید.

  • موفقیت چه شکل و شمایلی دارد؟

  • اطمینان حاصل کنید که می توانید به روشنی و به اختصار چشم انداز خود را برای تغییر توضیح دهید به گونه‌ای که به سرعت قابل انتقال به مردم باشد.

  • مقدار زیادی انرژی صرف قانع کردن مردم برای حمایت از خود نکنید؛ فقط از مردم بخواهید به شما بپیوندند و اگر نمی خواهند، بگذارید بروند و افرادی را جذب کنید که به کمک علاقه مند هستند. بقیه خواهند آمد!

  • بیانیه‌ی کوتاهی در مورد بینش و چشم انداز خود بنویسید، آن را به دوستانتان بدهید، و بازخورد آنها را بگیرید.

   

انتخاب اهداف و مقاصد
نخست اطمینان حاصل کنید که هدف شما قابل دست یابی است و با یک برنامه‌ی زمان بندی پیوند دارد. پس از آن، مشخص کنید که کدام گام‌های کوچک تر به شما برای رسیدن به هدف یاری خواهند کرد. این گام‌ها همان مقاصد شما هستند. در زمان تعیین مقاصد این پرسش‌ها را از خود بپرسید:

   

1. آیا مقاصد کوتاه- مدت و بلند- مدت، هر دو، را در نظر دارید؟
مقاصد کوتاه- مدت، شما و گروهتان را به هنگام کار برای رسیدن به هدف، با انگیزه نگاه می دارد. مقاصد بلند- مدت به شما کمک می کنند تا چشم انداز نهایی را همواره در ذهن داشته باشید.

   

2. آیا مقاصدی دارید که هم به درون و هم به بیرون نظر داشته باشند؟
مقاصد رو به بیرون در پی تاثیر گذاری بر تصمیم گیرانی هستند که می توانند بر تغییرات تاثیر بگذارند: حکومت، رسانه‌ها، و دیگر نهادهای قدرتمند. مقاصدی که رو به درون هستند بر توسعه‌ی فردی، گروه شما و کاراتر کردن مبارزات تمرکز دارند.

   

3. آیا مقاصدی دارید که بر کنش در سطوح متفاوت تمرکز داشته باشند؟
به هنگام نگاه به تصمیم گیران از بیرون، شما باید بر مقاصد خود در سطوح متعدد تمرکز داشته باشید: سطوح محلی، ملی و/یا بین المللی. به هنگام نگاه به مبارزات خود از درون، در مورد این که چگونه مقاصد شما بر سطوح متفاوت جامعه یعنی افراد، جوامع، و/یا جامعه‌ی مدنی به طور کلی تاثیر می گذارند بیندیشید.
در مورد تعیین اهداف، در اینجا بیشتر بخوانید.

نوشتن بینش و چشم انداز خود
بیان شما از بینش و چشم انداز خود باید دلیل انتخاب مسیر فعالیت سیاسی و اجتماعی را از سوی شما به روشنی خلاصه کند. این بینش و چشم انداز شماست که باید تغییر مورد نظر شما را خواه بزرگ و خواه کوچک توصیف کند. بینش و چشم انداز شما موجب تداوم کارتان خواهد شد و به هنگام تلاش برای ایجاد تغییر به شما انگیزه خواهد داد.

به کار گیری اصول رهبری: بگذارید بینش و چشم انداز شما هدایتتان کند
وائل عباس، بلاگر مصری، به دنبال یک مصر دمکراتیک است که در آن آزادی‌ها و حقوق مدنی مورد احترام واقع می شوند.

من یک شهروند عادی مصر هستم که می خواهد کشورش بهتر از این باشد. من خواهان انتقال قدرت، دمکراسی، آزادی، و آزادی عقاید و بیان هستم.4

   

البته عباس نمی تواند به همه‌ی این اهداف به تنهایی دست یابد. اما او از طریق فعالیت در وبلاگ خود به این سمت حرکت می کند. او به نشر ویدیو‌ها و عکس‌هایی که سرکوب معترضان سیاسی توسط حکومت، آزار جنسی زنان در قاهره، تقلب انتخاباتی، شکنجه‌ و حمله به مخالفان سیاسی، و رخدادهای جان خراش ناشی از قساوت پلیس را مستند می سازند پرداخته است. او از طریق همه‌ی این کارها می گوید:

همه‌ی آنچه برای کشورم می خواستم تغییر، تبدیل شدن به یک دمکراسی و به رسمیت شناخته شدن حقوق اولیه‌ی شهروندان است. به همین دلیل کارم را بر آگاهی دادن به مردم در مورد آنچه رخ می دهد و کمک به آنها برای فهم حقوق خود متمرکز کردم.5

در مورد رهبری وائل عباس بیشتر بخوانید...

تکلیف 1- برای مشارکت کنندگان در درس هدایت شده توسط مربی:

1. آزمون مایرز- بریگز را بر روی اینترنت انجام دهید.

2. در تریبون عمومی درس، مطالب خود را در این قلمروها بگذارید:

  • نظر خود را در مورد این آزمون و نتایج آن بیان کنید. آیا فکر می کنید که این آزمون صحت دارد؟ و مفید است؟

  • سبک رهبری خود را در چارچوب نظریه‌ی الگوی مایرز- بریگز به طور خلاصه توضیح دهید.

  • قوت‌های رهبری خود را فهرست کرده و قلمروها و/یا طرق ارتقای کارایی شخصی خود را بر اساس نظریه‌ی الگوی رهبری مایرز- بریگز به طور خلاصه توضیح دهید.


3. در نهایت، واکنش خود را به حداقل یکی از مطالب گذاشته شده در تریبون عمومی درس توسط فردی دیگر ارائه نمایید. می توانید:

  • نظریه‌ی مایرز- بریگز را مورد بحث قرار دهید.

  • در مورد چگونگی ارتباط سبک رهبری خود با سبک رهبری دیگران نظر خود را عرضه کنید

  • ایده‌های دیگر خود را در مورد روش‌های ارتقای کارایی شخصی دیگران بیان کنید.


فایل صوتی را از اینجا دانلود کنید
(93mb)

   مطلب فوق ارسالی یاران ما از خارج کشور است و صمیمانه دست همه را برای ارسال مطلب میفشاریم جنبش رهائی بخش لرستان 7+44

تاريخ بروز رساني ( 24 اسفند 1390,ساعت 11:07:54 )

 

معلم مبارزمان اسفندیار مرادی هم رفت

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
21 دی 1392
بازدید: 3400
دي 1390,ساعت 20:42:37
جنبش رهائی بخش لرستان از طرف تمام دانش آموزان وهمرزمان
،بقول یکی از همرزمانش <سنبل مقاومت> در مقابل ستمهای
رنگارنگ حاکم از سایه خدا گفته تا  نشان خدا بر روی زمین ایستاد،
یعنی اسفندیار مرادی، كمال تشكر را از شمائی که به هر شکل ممکن پیام
تسلیت دادید را داريم . سپاس از اینکه سایت جنبش رهائی بخش لرستان
را برای درج پیامتان انتخاب کردید ، اعتراف میکنیم که در این رابطه ما به خود
میبالیم  . بويژه عزیزان فعال در فیس بوک ياد يكي ازعزيزترين رفقيشان را در
این دوران سخت  گرامي داشته و میدارند . اسفندیار مرادی از ميان ما رفت
ولي پيوند عميقي ميان یاران جنبش رهائی بخش درسرزمینهای ستمدیده
برقرار شده است . به خود اميد میدهیم از اينكه اين پيوند
هميشه استوار ، زنده و باقي و استوار  بماند.
 یادداشت زیررا کسی که علاوه بر نقش دانش آموزیکی از پسر خاله های
در تبعید اسفندیار مرادی هم هست و اززمان خروجش ازایران،هنوز به میهن
برنگشته است ، برای ما ارسال نموده و  بنابر خواست و تأکید این انسان
فرهیخته و آگاه،نوشتن را وظیفه خود بپاس تمام خوبیهای اسفندیار مرادی
عزیز دانسته، ازبردن نامش خودداری میگردد(کاش روزی بتوانیم ایشان
و هزاران هزار  عزیز  متخصص و تحصیلکرده را که هیچ عشقی را بالاتر
از برقراری عدالت و آزادی نمیشناسند را در سرزمینمان که آزاد
و آبادباشد ، این اقلیت فداکار را  داشته باشیم. به امید آن روز

ضمن سپاس از همدردی همه یاران و همه شما عزیزان که پیامهای آرامبخش و دلنشین  داده اید ، یاران و همدردان گرامی ،باید اعتراف کنم که در طول این مدت تبعید اجباریم در بیرون ازمرزهای ایران در بند ، مرگ کمتر کسی که به انداره اسفندیار مرادی مرا به هم ریخت ، زیرا علاوه بر اینکه ایشان پسر خاله ما از نظر خانوادگی به حساب می آمد ، نقش یک مربی دلسوز را برای همه ما داشت  

اسفندیار مرادیها  از ميان ما رفته و می‌روند . يادآوري فقدان آنها  هر بار دل ما را به درد مي آورد و آتش به جان مان مي زند. نامشان وقت هر دلتنگي جرئت مان مي بخشد، قوتم مان مي دهد و روشن مان مي دارد

درود و صد درود بر تمام کسانی که مانند این  معلم مبارز دیار ستمدیده لرستان اسفندیار مرادی که یادش همواره با من است، زندگی و مبارزه میکنند. درودی بیکران به همه کسانی که آنقدر خوبند که یاد و خاطره افکار انسانیشان ،بعد ار زفتنشان از بین ما ، هیچگاه فراموش نمیشود> آری تاکید میکنم که افکار و عقاید انسانی و انقلابی این شخصیتهای سیاسی و مبارز آنان را برجسته و فراموش نشدنی کرده است ، میکند و بس، لذا هر کدام  از شما و ما میتوانیم ادامه دهنده راه این صمدهای بهرنگی دیارمان باشیم ، و صد البته تجربیاتی که جانشان را آگاهانه در راهش داده اند هم ،چراغ راهمان با توجه به شرائط دیکتاتوری سخت و خونریز کنونی بکنیم

ما اسفندیار مرادی را به روياهاي مان سپرديم.

روياي بيداري و هشياري

روياي پرواز و رهايي 

روياي آزادي و تجربه هاي نو را زيستن

روياي  به زير سئوال بردن، به نقد كشيدن،  پرسش بر انگيختن و  حقيقت را جستجو كردن.

روياي جامعه اي عاري از ستم و استثمار

يا آنگونه كه اسفندیار مرادی همیشه شعارش بود و تا آخرین لحضه وفادار ماند، جامعه اي كه بر تارك آن نوشته شده باشد  

به هر كس در جامعه انسانی به اندازه نيازش!

اسفندیار مرادی برای بسیاری از یارانش فراموش نشدنی است و بس، در غم ار دست دادن این عزیز که نه شاه و نه شیخ را به رسمیت نمشتاخت تنها به قول حافظ میتوانم بگویم که ..... رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس // گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت // چون کمندش ای دل مپیچ کانجا // سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت  

  اسفندیار مرادی خود با چنين رويايي زيست؛  جسم و جانش را با آن گره زد، زندگي اش تعبير اين رويا بود. او تلاش كرد با شعله وجودش به زمستانهاي سرد این و آن دوران شكست  مقطعی عشق وآزادی که من شاهد بودم ، در اوج کشتارو قتل عام زندانیان سیاسی که حتی آبت الله منتظری هم در خاطراتش آورده در  تابستان سال 1367 در کنار اسفندیار عزیزم بودم و میدیدم چگونه خبر مرگ عزیزترین یارانش مانند هبت الله معینی چاغروند را که از زمان همرزم بودن با دکتر هوشنگ لرستانی که از اقوام ایشان هم بود میشناخت ، به مانندکوه تحمل میکرد و به ما که حتی به لحاظ مرزبندی سیاسی و دیدگاه خاصی هم در تاکتیک و هم در اهداف خاص استراتژیک خود در آن زمان با او داشتیم ،  امید و  گرمای ادامه مبارزه را مببخشید

 

من و ما اسفندیار مرادی ها را از دست نداده ایم بلکه همه انسانیت آنها را از دست داده است . ولي او در روياي همه استثمار شدگان و ستمديدگان هر جا که ستمدیده هست حضور دارد.

آری اسفندیار مرادی زنده است زماني كه زنان و مردان لر  از رهنمودها و عشق و شور او الهام میگرفتند و  مي گيرند.

درقلب همه ما دانش آموزان و همکاران و همشهریها و همرزمانش  او زنده است زماني كه چند صدهزار فرزند لر در رابطه با وصیت‌نامه اش  پيوند برقرار مي كنند و به وجدی همراه با عشق به  آزادی و برابری به میدان خواهند آمد.

اسفندیار مرادی زنده است در پچ پچ محفلهاي مبارزاتی فرزندان عقیدتیش در سرتاسر سرزمنهای ستمدیده لرنشین ، در نجواي دختران وپسران  دانشجوي معترض دانشگاها و یا کارگران رزمنده راه رهائی انسانیت  كه يادش را همواره عزيز مي دارند و به قول يكي مبارزان خستگی ناپذیر و از دوست داران همه آزادیخواهان ، در ایمیلی به عنوان تسلیت برایم ارسال کرد نوشت,, غم از دست دادن یک فامیل که هم معلم بوده و هم همراهی در صف مبارزه با ستم در این غربت سخت است، و ادامه و نوشت ,,به یاد اسفندیار مرادی

 چه غمگین است عزیزانی که میروند زود ز دست

یا به لجنزار زندگی فتاده یا بار کاکل آن نشسته

چاره چیست زندگی همین است که هست

پس در رنگین کمان این دشت، شمشیر را چسان باید بست؟

 ,, ما ستمدیگان، لحظه سرخ موعود انفجار را تدارك مي بينیم.  

ما همه زمانی که انسانی دلسوز و آگاه را از دست میدهیم به هم میریزیم و البته باید بدانیم که، زندگی سخت و همواره سرتاپا معترض اسفندیار مرادی، تحقق ايده ها و آرزوهاي او هم بود زیرا هیچ‌گاه تسلیم نشد ، هیچ‌گاه کسی بیاد ندارد که او در مقابل هر ستمی سکوت کرده باشد چه در زمان بازداشت در زندان شاه و شیخ،  و چه در زمان آزاد بودن و زندگی معمولی، لذا من و ما را بر مي انگيزاند كه هر چه سريعتر جاي خالي او را در مبارزه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در هر کجا، دقیقاً مانند خودش ، هرچند سخت است و پر بها ، جایش را پر كنيم.

اسفندیار مرادی زندگي ساده اي داشت، اما بلند پرواز بود. براي او زندگي معنايي نداشت جز مبارزه برای عدالت و آزادی . او مبارزه انسانی را خوشبختي مي دانست. اسفندیار مرادی در روزهاي آخر زندگي اش گفته است به یکی از اقوام "خوشحالم از اينكه آنگونه که  دلم خواست  در حد توان مقابل هر ستمی ایستادم و زندگي كردم." او از اينكه آگاهانه و آزادانه زيست و توانست به  زندگي خود و ديگران معنا بخشد لذت برد. اسفندیار مرادی شوق پرواز را به شخص من و ما آموخت.  

او الگويي از خود بجاي گذاشت كه همگان را بخود فرا مي خواند. الگويي كه توده هاي ستمديده بويژه مردان و زنان و دختران و پسران  جوان لر  را فرامي خواند كه زندگي معنا داري را جستجو كنند؛ همواره پرواز را به خاطر بسپارند؛ مستقل و متكي به خود باشند، شعر زندگي و شور مبارزه باشند و آينده اي روشن و درخشان را براي مردم ستمديده به تصوير كشند.

عزیزان بیاد داشته باشید که  جامعه ما بدون حضور و فعاليت افراد آگاه و مبارزي چون اسفندیار مرادی شانس تحول نخواهد داشت و به قهقراي بيشتري فرو خواهد رفت. اين اضطراري است كه هم اكنون با آن روبرو هستيم. يادآوري زندگي و مبارزه کسانی مانند اسفندیار مرادی اين مصاف را در مقابل ما قرار مي دهد كه هر چه سريعتر جاي يار و ياورستمدیدگان دیارمان را ، یعنی کسی که  مانند  رفيقي  صمیمی  تا لحظه آخر به آرمان انسان بودن و حقوق انسانی متعهد و وفادار بود پر كنيم.

تنها از اين طريق است كه مي توان اندوه از دست دادنش را تحمل كنيم. حضورش را همواره

حس كنيم و قهقه هايش را به خاطر آوريم.

بیاد دارم که روزی به من تلفن کرد و خبر مرگ یکی از پسرخاله های مشترکمان که در یک اختلاف فامیلی با گلوله حدود سال 1366 در خرم آباد به قتل رسیده بود را به من داد و پیشنهاد داد که به لرستان برویم ، هرگز فراموش نمیکنم که برای این عقب‌ماندگی فرهنگی در آن منطقه که سبب مرگ این جوان و داغداری پدر بزرگوار این جوان، که او را صمیمانه دوست داشت در طول 500 کیلومتر راه اشک از چشمانش همواره سرازیر بود و مرا به این وظیفه که ما باید با این فرهنگ ارتجاعی و عقب مانده برادر کشی تا میتوانیم مقابله کنیم وسلاح رابروی کسانی نشانه بگیریم که حقوق انسانی ما را پایمال میکنند

در پابان ضمن سپاس از همدردی یاران یادی هم از همسر آگاه و فهیم ایشان خانم مهین عزیز بکنم که از خانواده های اگاه و فهیم بروجرد بود و سالها همسری و همراهی دلسوز برای اسفندیار بود و در غم از دست دادن همسرش نتوانست بیش از 2ماه تحمل کند و به یار همیشگیش پیوست . ما هم به سهم خود پیش همه شما عزیزان، باید اعتراف کنم که در طول این مدت تبعید اجباریم در بیرون از ایران مرگ کمتر کسی به انداره اسفندیار مرادی مرا به هم ریخت ، زیرا علاوه بر اینکه ایشان پسر خاله ما از نظر خانوادگی به حساب می آمد ، نقش یک مربی دلسوز را برای همه ما درآن زمان داشت و عملا زندگیش با شعارش هیچ تعارضی وجود نداشت ، فقط یک نمونه را بگویم و ادامه را در یک فرصت مناسب تحت عنوان خاطرات خواهم نوشت و شاید منتشر کنم . امضا ایشان را هرگز فراموش نمیکنم که کنار عکس است در زمانی که کتابی را به ما بایک یادداشت اهدائ میکرد ، ایشان در محله فقیر نشین پشت بازار خرم آباد کارگاه بسته بندی عسل و زرجوبه داشت و با توجه به ارتباط گسترده با همه فعالان و روشنفکران در ایران و بالاخص لرستان هر کدام از فعالان سیاسی را که مافیای تازه به قدرت رسیده به خاطر فعالیت سیاسی از کار اخراج میکرد بر سر کار میآورد و شعارش این بود که اینجا کارگاهی اشتراکی است که همه با هم لقمه نانی از آن یه خانه میبریم . شنیده ام ملائی که برای مراسم ترحیم ایشان به منبر رفته بود گفته است { اسفندیار انسانی بود بدون ادعای دین داری و مدهبی بودن ، اما باید  بسیاری از کسانی که جانماز آب میکشند یعنی همان با خدایان مدعی در پیش فضائل اخلاقی و انسانی آقای مرادی  قطره ای بودند در مقابل دریای بیکران خوبی }

دوستتان دارم و میبوسمتان

تاريخ بروز رساني ( 29 دي 1390,ساعت 13:08:35 )

 

یاد محمد حسن بهادری طولابی فرزند دلیر و مبارز لر گرامی باد

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
21 دی 1392
بازدید: 1681
آذر 1390,ساعت 19:29:32

 

به صمد دُردانه یادگار رفیق حسن

از گذشته با تو سخن میگویم

ای نوگل شکفته به گُلراز آرزو

دارم هزار خاطره ...

 از ریشه ات که در دلِ خاکِ وطن بِخُفت

 آن جوششی که در رهِ خلق زِ کار ماند
با من هزار خاطره بگفت کسری (حسن)
از روییدن تو در چمنِ زندگانیش

روئیدی و عاقبت چه بگویم که ناگهان
اندر بهار عُمر چمن شعله گشت و سوخت
با آتشی که خصم به روی چمن گشود
در یک غروب ِسرد
و یا در شبی سیاه
یا صُبحدَم که مرغِ چمن ناله سر دهد
آگه نیم ولی زِ دلش آگَهَم که گفت:
راهِ من آن رَهی ست که باید تو پوییَش
با خونِ خود نهاده ام از آنت ودیعه ای
باید بدوش گیری در روز کارزار
یکدم هر آنکه کُشت پدر را بسوزیَش.

محمد حسن بهادری طولابی(کسری(

 

ازجان سپرده گان فدایی دهۀ شصت در7خردادماه 1337در خرم آباد به دنیا آمد.

در دوران جوانی با مسایل سیاسی روز آشنا شده و برای آزادی وطنش دوشادوش

 دیگران به پا خواست و بعد از پیروزی انقلاب و مشاهدۀ شرایط حاکم شده ،بعد

از آن همه تلاش خود و همرزمانش از پای ننشست و به مبارزۀ در تشکیلات مخفی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران با تمام توش و توانش که حتی از عزیزترین کسانش آگاهانه گذشت وآنگونه که تاریخ سیاسی ایران گواهی میدهد، ادامه داد وادامه داد.

 

 محمد حسن بهادری طولابی فرزند مبارز لر

سرانجام در تاریخ 23 آبانماه 1360 و در مراسم چهلم رفیق سیامک اسدیان

(اسکندر) ازفرماندهان نظامی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران دستگیر شده و بعد از تحمل شکنجه های فراوان و اصرار برعقاید انسانی و انقلابیش

در تاریخ 14 بهمن ماه 1360 توسط مزدوران رژیم آخوندی در زندان اوین تیرباران شد.

یادش گرامی و راهش چراغ راه همه مبارزان راه رهائی و برابری باد

.

به صمد و به یاد پدرش محمد حسن بهادری طولابی از
جانباختگان راه آزادی در دهه شصت تقدیم شد.
 
بر بال آرزوها
دارم میروم ، دستانم خالی
بپرس احساسم ، میگویم عالی
... احساسی غریب ، احساسی زیبا
تو هواپیما ، کنار ابرها
دستانم خالی ست ، ذهنم اما پُر
مثل آن صدف ، در درونش دُر
یک ایرانی ، نشست کنارم
یک عالمه حرف ، من با او دارم
یک روشنایی ، در زیر میبینم
دوربین در دستم ، عکسی میگیرم
داریم میرسیم ، آنجا سر حد است
آه که آن بالا ، چقدر سرد است
خورشید انگار، پشت یک ابری ست
پشت همان ابر، اهریمن دستی ست
چُرتی می زنم ، خوابی می بینم
در توی خوابم ، با او درگیرم
خوابی آشفته ، خوابی پریشان
روز بود و تاریک ، بودم در ایران
من آفتابم ، تو هم آفتابی
بیرون از ایران ، اما تو خوابی
باید از آنجا ، کار را کرد شروع
خواهیم شد آفتاب ، خواهیم کرد طلوع
بس است دیگر ، تا کی انتظار
تا کی ببینیم ، مردم را بر دار
باید احیا کرد ، دوباره سازمان
مثل آن قدیم ، خواهد شد آرمان
آرمان مردم ، آرمان کارگر
چشمان آنهاست ، منتظر بر در
پا شو دوست من ، رسیدیم وطن
خواهیم بوسید ، ما خاک میهن
نفسی عمیق ، چشمانی مرطوب
 آه چه احساسی ، یک احساس خوب
 
ژان یادگار ، سن حوزه ، 16بهمن 1389
ارسال شده از طرف یاران جنبش رهائی بخش لرستان 
 
www.lorabad.com 
 
تاريخ بروز رساني ( 28 آذر 1390,ساعت 11:44:45 )

 

  1. ضرورت ناگزیر جبهه فراگیر ملی در مبارزه1
  2. پدیده مشی ولی و قوم لر کُشی در پشتکوه
  3. نه به ظلم در سرزمینهای ستمدیده لر
  4. بازیگر هزارنقش مافیای جمهوری اسلامی,علی خامنه‌ای

صفحه61 از83

  • شروع
  • قبلی
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • بعدی
  • پایان