• صفحه اصلی
  • مقالات
  • بیانیەها
  • اخبار
  • تماس با ما

اخبار سایتهای دیگر

  • اخبار صدای آمریکا
  • اخبار رادیو فردا
  • اخبار بی بی سی فارسی

لینک به سایتهای دیگر

  • بی بی سی فارسی
  • صدای آمریکا
  • خدمات وب هاستینگ و دامنه
  • فیلتر شکنها
املاک ٢٤
  • شما اینجا هستید:  
  • خانه

نورالله اسدیان با شوری در درون و لبخندی صمیمی

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
21 دی 1392
بازدید: 1401
مهر 1390,ساعت 10:56:53

 

نورالله مرد کار بود و عمل و همیشه میگفت

هیچ انسان با‌شرف و آگاهی نباید دست از مبارزه بردارد

،چونکه این رژیم و سرمایه دارانش استعداد و جنونشان در قتل

است و خون آزادیخواهان و برابری طلبان را چون سیل جاری میکنند.

در حالیکه در کارخانه های فرسوده تازیانه استثمار فرمانرویان سود و

سرمایه بیرحمانه بر گرده اش فرود میآمد و بعد از کار چاقو و دشنه جانیان

اسلامی خودش و آمالهایش را نشانه میرفتند،با این حال از ثانیه ثانیه

حیات پربارش مایع میگذاشت و به حق از پیشروان طبقه اش بود و خستگی ناپذیر.

کارگر زنده اندیشی که با همتی بلند در ستایش زندگی و زیبائی، آزادی و سوسیالیسم عاشقانه به قلب بدریا زد

 

زمانیکه عشق و صداقت ، آگاهی و هوشیاری و مبارزه هدفمند و روشن حرف اول و آخر را میزدند،رفیق نورالله اسدیان با شوری در درون و لبخندی صمیمی و پر مهر که در عمق قلب وفادارش ریشه داشت ،با اعلامیه هایش و نشریه هایش ، کتاب‌هایش و سخنرانی‌هایش در گسترده محیط های کاری جنگ و نبرد روزمره کار و سرمایه در صف اول و در کنار یارانش میدانداری میکرد.

پیام رسالت تاریخی دفن کردن سرمایه داری و میراثش را که بر عهده طبقه اش سپرده شده است را بخوبی و نیک آموخته بود. .یک مروج سازمانده ارزنده و یک مبلغ کمونیست در میان طبقه اش بود و زبان اعتراض و رفیق صدیق هم طبقه ای هایش .دست در دست یارانش خواستهای زیبا و زندگی ساز آزادی و برابری را دلاورانه برخ ارتجاع میکشدند و در شوراها و تشکلات مستقل کارگری رعشه بر اندام ر ژیم سرمایه داران انداخته بودند. تمام همتش را جسورانه و آگاهانه در خدمت پاشاندن بذر نور افشان آگاهی،اتحاد و تشکل یابی و سوسیالیسم میگذاشت.

اولین رزمندگانی شهر بود که پرچم مبارزه رزمندگان در راه آزادی طبقه کارگر را بلند کرد و با باوری ستودنی در کنار زحمتکشان شهر و روستا برای رهائی انسان ،زندگی و شادابی که میان خرابه‌های فقر و استثمار دفن شده بودند جانانه و دلاورانه در سرزمین مرگ دل را بدریا زد،تا به فرزندانش، نسل کنونی در میدان راه را نشان دهد که چطور باید از میدان مین گذاری شده اسلام و سرمایه گذشت.

کارگر رزمنده نورالله مرد کار بود و عمل و همیشه میگفت هیچ انسان با‌شرف و آگاهی نباید دست از مبارزه طبقاتی بردارد،چونکه این رژیم و سرمایه دارانش استعداد و جنونشان در قتل و عام و استثمار است و خون آزادیخواهان و برابری طلبان را چون سیل جاری میکنند.

در حالیکه در کاخانه های فرسوده تازیانه استثمار فرمانرویان سود و سرمایه بیرحمانه بر گرده اش فرود میآمد و بعد از کار چاقو و دشنه جانیان اسلامی خودش و آمالهایش را نشانه میرفتند،با این حال از ثانیه ثانیه حیات پربارش مایع میگذاشت و به حق از پیشروان طبقه اش بود و خستگی ناپذیر.

این انسان پرشور بخاطر اینکه اسم آزادی و مقاومت،سعادت و عدالت را خوانده بود و یاد گرفته بود که در عشق و مَحبت کارگران و زحمتکشان رشد کند و در کنارشان انسانیت و زیبائی را داراتر کند،نه اسلام و نه سرمایه هیچکدام تحملش را نداشتند و در مراسم چهلم برادرزاده اش رفیق سیامک اسدیان( اسکندر) در آبان ماه 1360 دستگیر و در زمستان همان سال جنایتکاران اسلامی سری پر شور را بر سینه ای مالا مال عشق و آرزو خم کردند

.

درندگان اسلام و سرمایه چون نتوانستد اورا بشكنندو یا بخرند و رویاهایش را صاحب شوند،تصمیم به نابودیش گرفتند و طبقه گارگر ایران یکی از شریفترین یارانش را از دست داد.

یاد و راه تمامی آزادیخواهان و برابری طلبان همواره زنده و گرامی باد

 

 

 مطلب فوق ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است

با درود بیکران به تمام فرزندان لر در سراسر دنیا که مایه افتخار این جنبش هستند

www.lorabad.com

 

www.lorabad.com .

تاريخ بروز رساني ( 25 مهر 1390,ساعت 11:06:06 )

 

معلم هنور هم شرمنده خانواده اش

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1450
مهر 1390,ساعت 04:35:00

هرچند درحکومت اسلامي ایران، روز جهاني معلم

به رسميت شناخته شده است، اماسالهاست این

تصمیم ازسوي هيچ نهاد و ارگان دولتی  جدی گرفته

نمي شود؛ سالهاست که معلمان شریف و ستم زده با

دشواریهای مادی و معنوی ومشکلات معیشتی به

سختی دست و پنجه نرم می کنند و صورت خود را با

سیلی متاسفانه سرخ نگاه می دارند.

  باز هم پاییز و مهر و مدرسه

 

باز هم پاییز و مهر و مدرسه

 

آموزگاران و دبیران از اواخر دهه هفتاد تا به امروز

میلیون ها تومان طلب دارند که پرداخت نشده و برنامه

روشنی هم برای پرداختن آن تنظیم نگردیده است.

فرهنگیان کشور بطور میانگین ماهیانه بین 4۰۰ تا 5۰۰

هزار تومان حقوق دریافت می کنند، اگر این درآمد را بر

اساس نرخ تورم در نظر بگیریم و با خط فقر مقایسه کنیم 

به وضوح در می یابیم که بیش از هفتصد هزار نفر ازمعلمان

کشور در زیر خط فـقـر زندگی می کنند.

موارد نقض حقوق بشر در ایران کثیرالمله هم .......

 

مطلب فوق ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است

با درود بیکران به تمام فرزندان لر در سراسر دنیا که مایه افتخار این جنبش هستند

www.lorabad.com

جنبش رهایی بخش لرستان

 

 

 

دارای ابعادی گسترده است که عدم تحمل فعالیتهای صنفی نیز جزئی از ان محسوب میشود. در این میان، کانون صنفی معلمان و بالطبع اعضای آن نیز درمبارزه برای تحقق مطالبات صنفی خود همواره در معرض برخورد و فشار نیروهای سرکوبگر قرارگرفته اند.

از ابتدای سال جاری بسیاری از معلمان با احضار، بازداشت، زندان و یا صدورحکم‌های سنگین روبه ‌رو شده اند. یا تجمع‌های اعتراضی و صنفی آنان بنا بردلائل مختلف از سوی حکومت لغو گردیده، یا با آن‌ها برخورد شده است. علاوه بر این مشکلات جاری آموزش و پرورش در ایران همچون مسائل مالی، آزمایشگاهی، بهداشتی و امثالهم لاینحل مانده است.

 مهرماه ۸۸ ماموران امنیتی به منزل علی اکبر باغانی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران حمل کرده، کلیه حاضران در جلسه معلمان را دستگیر می کنند. اعضای کانون صنفی معلمان به مناسبت روز جهانی معلمان در منزل دبیر کل کانون گردهم آمده بودند که با این یورش ناگهانی ماموران امنیتی جلسه آنها ناتمام می ماند. ماموران، علی اکبر باغانی را بدون ارائه حکم قانونی مورد بازرسی و تفتیش قرار داده و بسیاری از مدارک و لوازم موجود را ضبط  می کنند. این اقدام ماموران امنیتی با رفتار نامناسبی با اعضای کانون و خانواده آقای باغانی همراه بوده،  موجبات ناراحتی خانواده را فراهم می کند. اسامی معلمان بازداشت شده در این روز، که روز بعد آزاد شدند از این قرار است: علی اکبر باغانی، علیرضا جوادی، محمود بهشتی لنگرودی، محمود دهقان آزاد، اسماعیل عبدی، مهدیه بهلولی، خاتون بادپر، مجتبی قریشیان، عباس معارفی، محمد نوری، جوادپور و نیک نژاد.

یک منبع مطلع گفته است که مأموران وزارت اطلاعات پیش از آزاد کردن اعضای کانون صنفی معلمان، به آنها گفته اند که چون مجوز فعالیت این کانون توسط وزارت کشور تمدید نشده است، فعالیت این کانون و تشکیل جلسات آن "غیر قانونی" است. این در حالی است که به گفته یکی از اعضای کانون، این نهاد صنفی از سال ۱۳۸۰ به صورت قانونی تشکیل شده و حتی برای مدتی در ساختمانی که توسط وزارت کشور در اختیارش قرار داده بودند، فعالیت کرده است. کانون می گوید که انتخابات خود را مطابق اساسنامه انجام داده و مدارک را به وزارت کشور فرستاده، اما وزارت کشور بدون ارائه توضیحی از حدود یک سال پیش مجوز فعالیت آن را تمدید نکرده است.

کانون صنفی معلمان ایران یک روز قبل از این واقعه در بیانیه ای به مناسبت روز جهانی معلمان خواستار مختومه شدن تمامي پرونده های قضائی علیه اعضای خود، رفع محدوديت از فعاليت كانون ها ي صنفي معلمان سراسر كشور و آزادي بي قيد و شرط همكاران فرهنگي زندانی از جمله فرزاد كمانگر، عبدالله مومني، مسعودکردپور، سید هاشم خاکسار، ساسان بابایی، رسول بداقي، جعفرابراهيمي، محمد داوری، شبنم مددزاده، سجاد خاکساری، علیرضا چاکری، محمدرضاچاکری، جهانبخش، محمدصالح اسلام زهی، مهدی اسلام زهی و علیم جنگی زهی شده بود.

معلمان و فرهنگیان در این مدت سی ساله هرگاه فرصتی یافته‌اند، تشکل صنفی خویش را ایجاد نموده‌اند اما حکومت موجودیت آن را نپذیرفته و مسئولان آن را بازداشت کرده است. برخوردهایی که در این مدت با معلمان  انجام گرفته، از قبیل تغییر محل خدمت، انفصال موقت، قطع حقوق و احکام دادگاه‌های انقلاب... به هیچ عنوان منطقی و قابل پذیرش نبوده است.  اکنون در تهران و شهرستانها تعداد زیادی از معلمان در زندان بسر می برند. معلمان تاکید می کنند که اینگونه اقدامات خللی در اراده ایشان برای پیگیری خواست هایشان ایجاد نخواهد کرد. 

خواست اصلی معلمان اجرای لایحه مدیریت خدمات کشوری می باشد که پیش از این به تصویب مجلس رسیده است. معلمان اصرار دارند که دولت به وعده های سال گذشته خود عمل کند. بنا به گفته نمایندگان معلمان، سال گذشته در تصویب بودجه مقرر شده بود که حداقل حقوق معلمان ماهانه ششصد هزار تومان باشد، در صورتی که هنوز هم معلمان در حد نیمی از مبلغ مصوب، یعنی ماهانه حدود سیصد و ده هزار تومان حقوق می گیرند.

سازمان معلمان با تاکید بر اینکه مطالبات مطرح شده در اعتراضات معلمان جنبه سیاسی نداشته و صرفا" معطوف به امور صنفی و معیشتی است، برخورد های صورت گرفته با فرهنگیان، فعالان و  تشکل ها  و امنیتی کردن فضای صنفی ـ مدنی را محکوم کرده، تداوم برخورد ها در روزهای اخیر را نشان تداوم اشتباهات گذشته مسوولان می داند.

 انگیزه کلی کانون صنفی معلمان تنها بحث حقوق و مزایا  نیست، بلکه وضع عمومی آموزش و پرورش در خصوص دانش آموزان و معلمان و همچنین محتوای برنامه های آموزشی است. معلمان خواستار همسو کردن افق نگاه ها و اهتمام برای تحقق مطالبات و آزادی سریع فرهنگیان بازداشت شده هستند. هم اکنون اکثر معلمان و فرهنگیان دراین نگرانی بسر می برند که از طرف ماموران انتظامی و امنیتی احضار شوند و مشکلاتی برایشان پیش بیاید.

چندی پیش دبیرکل سازمان معلمان ایران در گفت و گویی با روزنامه توقیف شده اعتماد ملی در خصوص مشکلات آموزش و پرورش گفته بود:”افرادی که مسایل آموزش و پرورش را دنبال می کنند به خوبی آگاه هستند که این وزارتخانه از بیماری های لاعلاج فراوانی رنج می برد، از کسری بودجه بیش از ۶ هزار میلیارد تومانی (در سال ۱۳۸۷) گرفته تا وضعیت مدیریت در سطوح اداری.“ وی درباره وضعیت فرهنگیان کشور، آموزگاران و دبیران معترض را به سه گروه تقسیم کرد و یادآور شد: ”افرادی که به صورت حق التدریسی در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند به رغم وعده های مکرر، به دلیل نبود بودجه استخدام نمی شوند... آموزش و پرورش بهانه می آورد که استخدام این افراد بار مالی فراوانی به این وزارتخانه وارد می کند، گروه دوم معلمانی هستند که مهر ماه ۱۳۸۷ بازنشسته شده اند یا افرادی که در طرح بازنشستگی پیش از موعد... ثبت نام کرده اند، هیچ کدام از این افراد پاداش بازنشستگی خود را دریافت نکرده اند. این در حالی است که حتی عنوان نشده چه زمانی قرار است این مبلغ پرداخت شود. دسته سوم که مهمترین بخش را تشکیل می دهند افراد شاغلی هستند که از سال ۱۳۸۰ به بعد دنبال پرداخت هماهنگ حقوق و مزایای خود بودند... این طرح متاسفانه در سال ۸۵ تصویب نشد و در نهایت با اعتراض شدید فرهنگیان به مرحله تصویب رسید ولی باز هم اجرا نشد...“.
كانون صنفي معلمان ايران، ضمن تبريك "روزجهاني معلم" به همه ي فرهنگيان جهان، و تجديد عهد و پيمان خويش با همكاران فرهنگي، بارديگر بر مطالبات و خواست هاي زير تآكيد نموده،  اجراي آن را از مسئولان و دست اندركاران مملكتي  به شرح زیر خواستار شد:

۱. آزادي بي قيد و شرط همكاران فرهنگي دربند: رسول بداقي، هاشم خواستار، فرزاد كمانگر، عبداله مومني، جعفرابراهيمي، محمد داوري و...
۲. مختومه شدن تمامي پرونده هايي كه از سال ۸۷ تاكنون در شعب مختلف دادگاه ها و دادسراها برعليه فعالان صنفي تشكيل شده و اعاده تمامي حقوق تضييع شده ی آنان.
۳. رفع محدوديت از فعاليت همه ي نهادهاي مدني دانشجويان، حقوق زنان، كارگران، حقوقدانان، روزنامه نگاران و...بويژه كانون ها ي صنفي معلمان سراسر كشور.

مسئولان امور باید بدانند که معلمان حق شان را می خواهند و در صورتی که اعتراضات علنی نداشته باشند، اعتراضات خاموش آنها به مراتب گرفتاری بیشتری به وجود می آورد و پایه های آموزش و پرورش را مثل موریانه می جود و نابود می کند. این در حالی است که قرار است آموزش و پرورش محور توسعه باشد.

 

 

 

 

مطلب فوق ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان در خارج از کشور است

با درود بیکران به تمام فرزندان لر در سراسر دنیا که مایه افتخار این جنبش هستند

www.lorabad.com

جنبش رهایی بخش لرستان

www.lorabad.com

 

 

تاريخ بروز رساني ( 12 مهر 1390,ساعت 12:52:10 )

 

یاران باید با هم یکی شویم

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
20 دی 1392
بازدید: 2972
خرداد 1390,ساعت 06:41:22
دو قطره آب كه به هم نزديك شوند،
تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...
اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم،
فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه
امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...

آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ،
به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود
لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.
اما آب... راه خود را به سمت دريا می يابد.
در زندگی، معنای واقعی
سرسختی، استواری و مصمم بودن را،
در دل نرمی و گذشت بايد جستجو كرد.
گاهی لازم است كوتاه بيايی...
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست
و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...
گاهی نگاهت را به سمت ديگر بدوز که نبینی....
ولی با آگاهی و شناخت
وآنگاه بخشیدن را خواهی آموخت
 
 ارسالی یکی از فرزندان لر در تبعید و از یاران جنیش رهائی بخش لرستان
که همواره رهنمودها و راهکارهایش کم  نظیر است 
www.lorabad.com 
 
 
ترک و لر و رشتی و فلان و بهمان را نژاد پرستان مسخره میکرده اند در طول تاریخ اخیر ایران ، اما حالا ببینید این جانوران انسان نما چه می گویند


سردار رادان: "قرار گرفتن چکمه بر روی شلوار به دلیل نشان دادن بخشی ازبرجستگی بدن، از مصادیق خلاف شرع است و تبرّج به حساب می آید."
آیت الله جوادی آملی: "دانشمندان فیزیک، شیمی، بارانشناسی و زمین شناسی، بدون پسوند اسلامی نفهمند."
حسنی، امام جمعه ارومیه: "اگر فرد مشرکی را وقتی فهمیدیم که واقعاً مشرک شده، باید او رابسوزانیم؛ اگر با گلوله هم بود اشکالی ندارد."
امام جمعه شیراز: "گرانی خانه باعث شد جوان پاک ما به جای مسکن، دوست دختر و دوست پسر بگیرد."
شکوفه گلخو، رئیس دانشگاه الزهرا: "بدحجابی زنان موجب فعال شدن غده هیپوفیز مردان در تولید مثل می شود.
قرائتی: "ما آخوندها همیشه مثل گاز اشک آور عمل می کنیم؛ فقط بلدیم گریه مردم را در آوریم.
سیّد حسین مرعشی: "احمدی نژاد نه فقط معجزه هزاره سوم، که معجزه هزاره چهارم هم هست.
امام جمعه تبریز: "علت زلزله اخیر تبریز، اظهارات اعلمی، نماینده تبریز در مورد سیّدالشهدا بود."
آیت الله خزعلی: "حجاب موجب بالا رفتن معدل دانشجویان می شود."
احمدی نژاد: "ایران قدرت اول جهان است.
آیت الله حسنی: "اگر مؤمنین غسل جمعه را انجام ندهند، مشکلات کمبود گاز مرتفع نمی شود."
احمدی نژاد: "نفت را سر سفره مردم می آوریم…" بعد از انتخابات: "نفت خوردنی نیست که سر سفره ها بیاوریم."
الهام، سخنگوی (وقت) دولت: "نفت را سر سفره مردم نمی آوریم، بوی بد می دهد."
مسئولین نیروی انتظامی در ملاقات با یک گروه از وزارت کشور آلمان، آمادگی خود را برای تأمین امنیت بازیهای جام جهانی (در آلمان) اعلام کردند.
اسماعیل ططری، نماینده سابق کرمانشاه: "آلمانی ها اگر بشر بودند، یک زن رقاص رئیسشان نمی شد."
احمدی نژاد: "اینها… به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند."
علی لاریجانی در جریان رسیدگی به پرونده هسته ای ایران: "با شکلات راضی نمی شویم."
لاله افتخاری، نماینده مجلس شورای اسلامی: "در سرزمین اسلامی نباید یک مریض زن به دست نامحرم مداوا شود."
شکراله عطارزاده، نماینده مجلس هفتم: "کوندالیزا رایس یک پیر دختر امریکایی ولگرد است که ناکامی های جنسی وی موجب عقده شده است."
سخنگوی دولت، پس از تصویب لایحه بودجه: "دولت، مسئول گرانیهای سال آینده نخواهد بود."
وزیر کشور (در مورد انتخابات): "آنقدر که به فکر آفتابه لگن هستیم، به فکر تقویت محتوای برنامه ها نیستیم."
احمدی نژاد: "امریکا به ایران حمله نمی کند؛ چون من مهندسم و مسائل را تحلیل می کنم."
احمدی نژاد: "یه دختر بچه دو ساله… زبونشون اسپانیولیه... یه نیگاه کرد به من، گفت: «این محموده، این محموده.»"
احمدی نژاد: "یکی از شخصیتهای شرق آسیا، از مسئولین درجه یک اومد به دیدن ما... خلاصه حرفش این بود که اومده بود زنبیلش رو بذاره تو صف بگه ما مشتری شما هستیم."
حجت الاسلام و المسلمین مهدی پور: "رواج بی بند و باری در یک جامعه، باعث بروز زلزله می گردد.
www.lorabad.com 
تاريخ بروز رساني ( 25 مرداد 1390,ساعت 10:42:23 )

 

گفتگو با دکتر زند درباره دکتر اعظمی

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1490
مرداد 1390,ساعت 10:57:11

قهوه چی ده که سرباز دمکرات ها بوده می گفت تا وقتی مسجد

 و آخوند بر فکر و روح آدم ها حکومت کنند راه
رهایی بسته است زنجیر خرافات و دایره ی نادانی محکم تر از

 حصارهای زندان است باید آنها را شکست تا آزادی بدست آید. 
  

س چگونه با دکتر هوشنگ اعظمی آشنا شدید؟

دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی

ج باید کمی به عقب بر گشته و فضای آزاد سیاسی سال های 30 تا 32 را در نظر گرفت

، در آن ایام کمتر کسی بود که به گونه ای جهت گیری سیاسی نداشته باشد، در آن جو

 سیاسی روزنامه ها با دیدگاه ها وایده های مختلف نشر می شد ، آن زمان من
روزنامه فروش د وره گرد بودم و برای مطبوعات برهانی که نماین دگی روزنامه های چپ

 و روشن تر اینکه روزنامه های حزب توده را داشت کار می کردم . شهر کوچک ما در هر

مقطعی شاهد تظاهرات طرفداران ایده های مختلف بود که اکثریت را مصدقی ها و
توده ای ها داشتند . البته پان ایرانیست ها و طر فداران بقایی گاها خودی نشان

می دادند ولی اگر دست به چماق نمی برد

 من با وجود سن کمی که داشتم بارها مورد ضرب وشتم آنها قرار گرفتم . لذا بعد از کودتا برای بسیاری
ازمردم بخصوص جوان ها و نوجوان ها آشنا بودم ، شاید امروز باورنکردنی باشد که آ ن زمان حتی در مدارس ابتدایی بچه ها از
سیاست شاه و مصدق گفتگو می کردند . دبیرستان ها مراکز بحث های سیاسی بود . اما در مورد دکتر اعظمی . او را همواره در
تظاهرات می دیدم ولی آشنایی نزدیک من با او از سال 1335 شروع شد . سه سال ازکودتا گذشته بود . سال 33 مقارن با لور فتن
سازمان نظامی حزب توده و سال 34 آغاز اعدام ها و انعکاس ندامت نامه ها در روزنامه ها هر یک بجای خود تاثر وتاسف خاصی
داشت. مردمی که خود را در مقابل کودتا بی دفاع دیده بودند اکنون شاهد از دست رفتن شریف ترین افسران و درجه دارانی بودند
که برای دفاع از منافع خ لق در سازمان نظامی حزب توده سازماندهی شده و آماده جانبازی بودند . استواری عزم و رشادت آنها زیر
شکنجه و در مقابل جوخه های اعدام مبین اراده راسخ آنها در دفاع از مردم بود که اماخط مشی غلط حزب توده آنها را دست بسته
تسلیم رژیم کرده بود و ناصحیح است اگر آن ایام ر ا ما دوران رخوت انگاریم . محفل ها شکل می گرفت بحث ها حول سیاست
های غلط و وابسته حزب توده بود . عنصر سلاح حقانیت خود را در مبارزه نشان داده بود و اما آشنایی من با دکتر به زمستان 35 می
رسد بعد از آنکه نمایشنامه درام زندانی را در آمفی تاتر دبیرستان اجرا کردم با من تماس گرفت . ناگفته پیداست تماس های
نخستین ما در زمینه معرفی کتاب وبحث پیرامون مسائل سیاسی گذشته و جاری بود.
س دکتر چگونه به سیاست کشیده شد؟
ج در فلسفه شرق جمله جالبی است که می گوید آگاهی انسان از سه مرحله می گذرد . عین الیقین ، علم الیقین و حق الیقین .
در مورد دکتر اول باید به عین الیقین او اشاره کنم ایده مساوات طلبی که ایده آل روشنفکران چپ است در او از مناسبات
خانوادگی سرچشمه می گیرد . مادر را در طفولیت از دست می دهد . زندگی در خانواده ای فئودال و مرفه اما نه در میان بازی ها و
نوازش ها . حسادت های زن پدر طعم تلخ نابرابری را از همان ایام به اوچشانیده بود و انعکاس آن را گاها با طنزهای تلخ اومی
شنیدیم بعنوان مثال روزی با هم نهار می خوردیم گفت : از بال مرغ نفرت دارم گفتم حتما برای اینکه از آن استفاده نکرده و بزیر
تیغ قصاب رفته است . خندید وگفت دست ار جمله پردازی های روشنفکرانه بر دار، نه اینطور نیست ! برای اینکه سال ها در خانه ما
بال مرغ برای من و خواهرم بود ، و من این را هیچگاه فراموش نکرده ام . او بدلیل مذکر بودن ازامتیاز ویژه جانشینی پدر بهره مند
شده بود و به مدرسه رفته بود دبیرستان را به پای ان رسانیده و پا در راه تحصیلات عالی داشت اما او همواره از زندگی خواهرش به
تلخی یاد می کرد و می گفت در جامعه کنونی جهان اگر مرد بدبخت است زن بد بخت تراست . فضای سیاسی آن دوران امکان
آمیزش عین الیقین را با علم الیقین می داد وبدین گونه اوراه سیاست را پیمود.
س فعالیت دکتر در سال های 42 39 چگونه بود؟
ج باز هم بایدکمی به عقب بر گردیم ، بعد از کودتای مرداد 32 و تسلط مجدد دیکتارتوری شاه حدود دو سال در محور بحث
های سیاسی این جمله تکرار می شد اگر سازمان های سیاسی آمادگی نظامی می داشتند می توانستند کودتا را ناکام بگذارند اما
دستگیری عباسی در سال 33 و لو رفتن سازمان نظامی حزب توده با بیش از پانصد افسر و هزاران درجه دار انقلابی بحث های حول
٤
عدم ابتکار عمل حزب توده و نتیجاتا محکومیت حزب توده به دلیل وابسته بودن آن به سیاست های شوروی بود و حالا این
وابستگی بود که مهر محکومیت را می خورد . این ایده به شکل گیری خط دو که رفیق زنده یاد جزنی آن را تحریر کرده است
رسید ، مضافا براین در آن زمان ما به انگیزه مبارزه توده ای بهای کافی را می دادیم . دکتر شخصا مسئله یک انقلاب دهقانی را
مطرح کرده و راه حل آن را با بردن شعار زمی ن از آن کسی است که روی آن کارمی کند به درون توده های روستایی ایران ونهایتا
محاصره ی مسلحانه شهر ها از طریق روستاها رادر نظر داشت ودراین راستا اعتقاد داشت شکل گیری سازمانی از انقلابیون حرفه ای
باید سازمانی مسلح باشد . او به عنصر اسلحه بهای کافی می داد .او من شا اجتماعی افسران ارتش را خانواده های متوسط و ب ه کلامی
خرده بوژوازی میانه می دانست و درجه دارن را برخاسته از اقشار فقیر جامعه ارزیابی می کرد . لذا برای آنها ظرفیت انقلابی قائل
بود پس یکی از کارهای او سازماندهی در درون ارتش بود . لذا بعد از موفقیت کنکور دان شکده ی پزشکی وارد دانشکده افسری
شد و در همین راستا زنده یاد غلامرضا اشترانی نیز به دانشکده افسری ژندارمری رفت ، اما در سال 38 تغییر رویه داد وبا درگیری با
فرمانده خود زمینه ی اخراجش از دانشکده افسری فراهم شد . این ایام مقارن فعالیت مجدد جبهه ملی بود او به م ن توصیه کرد در
جبهه و در نهضت آزادی فعالیت کنم ، بدرستی اعتقاد داشت زمینه ی آزادی است برای شناخت بیشتر عناصر انقلابی وحرکتی در
جهت دمکراسی است . معتقدم در این مقطع بوده که با جزنی آشنا می شود . دکتر از 39 تا 42 رهبری جبهه ملی شاخه ی دانشگاه
اصفهان را داشت .
واما من در سال 39 بعد از اخذ دیپلم متوسطه بنا به توصیه رفیق داوطلبانه به سربازی رفتم و فکر می کنم حدود دی ماه 1340 بود
که برای دیدن او به اصفهان رفتم . مناسبات همه جانبه او با دانشجویان عضو جبهه ملی مرا غرق در شادی کرد و دچار خوش خیالی
هم شده بودم فکر م ی کردم هر کدام آنها یک دکتر اعظمی هستند . اغلب شب ها تا پاسی از نیمه گذشته در بحث ها ی آنها
شرکت می کردم ،گفتگوها در محور چگونگی فعالیت های جبهه وتاکتیک های دانشجویان دور می زد . و من که پختگی سیاسی
نداشتم در یکی از این بحث ها گفتم این قدر چشم انداز دور به این جو نیمه دمکراتیک نداشته باشید این نمک جدید آش سیاست
امریکا است اگر حس کند آش دارد شور می شود به آن آب اضافه می کنند.
چشمم به دکتر افتاد اواز این صحبت نگران شده بود و سر وته قضیه را هم آوردم . و بلاخره گفت به من انتقاد وارد است، تو را در
جریان نگذاشته بودم و بیهوده فکر می کردم تو به این مسائل آگاه هستی .
دو روز بعد به تهران باز گشتم . فعالیت های دکتر در جبهه ملی در ارتباط با دو دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه تهران که از
مسئولین شاخه جبهه در دانشگاه تهران بودند هم آهنگ می شد و اما اختلافات دانشجویان رادیکا ل با رهبری کمیته استان اصفهان
بالا می گرفت. آنهائی که فقط نمی باران می خواستند از تصور سیل هراسان بودند.
چند ماه قبل از انحلال جبهه ملی دوم توسط رژیم دکتر در بحثی که با اعضای کمیته استان داشت آنکت حزبیش را پس گرفته و
پاره می کند بدنبال او اکثر دانشجویان عض و چنین کردند اما وقتی جبهه از طریق رژیم ملغی اعلام شد سران آن را گرفتند وآزادی
هر فرد منوط به استعفایش از جبهه قرار داشت ، کلیه اعضای کمیته استان استعفا داده و از زندان رها شدند غیر از هوشنگ وچند تن
دیگر از دانشجویانی که در آن مقطع اصولا عضو جبهه نبودند . بارها دکتر گنجی به دیدار هوشنگ رفته وگفته بود توکه آنکت
حزبیت را پاره کرده ای چرا استعفا نمی دهی و او هر بار جواب رد داده بود. سرانجام بعد از یک سال از زندان آزاد شد.
س دکتر با بیژن جزنی چگونه آشنا شد؟
ج در مورد رابطه ی او با جزنی اطلاع مشخص و دقیقی ندارم اما با بیان گوشه ای از بحثهایی که بعد از سال 42 با دکتر داشتم
شاید بتوان نقاط مشترک نظریات دکتر و جزنی را روشن کرد.
سربازیم تمام شده بود . او دانشجوی سال ششم پزشکی بود . گفتم حالا رژیم اعلام اصلاحات ارضی کرده است چه شعاری برای
دهقانان داریم او سکوت کرد و بعد از مکثی طولانی گفت همواره اعتقادم به شعار زمین از آن کسی است که روی آن کار می
کند بوده و هست اما قبل از اعلام رژیم بر اصلاحات ارضی وقتی با رعیت ها صحبت می کردم و توضیح می دادم شما زمین را
٥
3 آن را برداشت کند می دانی / شخم می زنید می کارید آبیاری می کنید ومحصول را جمع آوری می کنید مالک چه حقی دارد 4
اغلب با خارانیدن پیشانی جواب می دادند ما راچه به این غلط کردن ها . جواب دادم آنها با پسر خان روبرو بوده اند معلوم است از
ترس چنین بگویند این نشانه بی شعوری آنها نیست گفت بله درست است اما حالا باید به آنها چه گفت س ئوال درستی کرده ای و با
خنده گفت ما از آنها بهتراصلاحات می کنیم اینکه منطقی نیست اما دیکتاتوری شاه که تغییر نکرده باید با دیکتاتوری شاه مبارزه
کرد و همه بخاطر داریم بعد از اصلاحات ارضی شعارهایی که در تظاهرات دانشگاه حمل می شد چنین بود اصلا حات ارضی بله
دیکتاتوری شاه نه و این شعار را جزنی تدوین کرده بود.
س آیا دستگیری گروه جزنی ضیا طریفی دستگیری هایی درلرستان به دنبال داشت ؟
ج دستگیری جزنی هیچگونه دستگیری در لرستان بدنبال نداشت.
س نظرات دکتر و رفقایش در رابطه با مبارزه مسلحانه و مبارزه در آن مقطع چه بود؟
باید به زندگی دکتر و کار حرفه ایش به عنوان پزشک اشاره کنم . او بعد از اتمام تحصیلات پزشکی در درمانگاه شیر وخورشید
خرم آباد مشغول کار شد چند ماهی طول نکشید که استخدام اوبا مخالفت ساواک روبرو شد واز آن به بعد با دایر کر دن مطبی
مشغول کارخصوصی شد این به مفهوم جاری که نوعی دکان داری به شمارمی رفت نبود ودر این رابطه بود که چهره مردمی و
انسانی خود را نشان داد .گر چه هیچگونه تخصص جراحی را نگذرانیده بود اما بدلیل آ ماده ساختن خود جهت جراحی در شرایط
جنگی در طول تحصیل طب عمومی تو انسته بود به اندازه کافی مهارت جراحی کسب کند و در همان مطب نوعی بیمارستان برپا
کرده بود و این نیز سبب حسادت وتنگ نظری برخی از پزشکان شهرشده بود.
ساواک وپلیس وژندارمری ازاوچشم بر نمی داشتند با همه ی این محدودیت ها تحت عنوان ارتباط فامیلی ، طایفه ای وغیر ه با
افسران ارتش تماس داشت . قدرمسلم لازم نبود کسی جز خود او در جریان کمیت وکیفیت آ ن باشد من اغلب تعطیلات تابستانیم
را در همان مطب کار آز مایشگاهی می کردم . بحث های ماهمواره حول مبارزه مسلحانه دور می زد آن زمان ما مسئله آزادی های
سیاسی و حقوق ملیت ها را تح ت مطالعه داشتیم ، لذا بعد از اتمام تحصیلات پزشکی من به آذربایجان غربی رفته تا شرایط اجتماعی
وآگاهی های آذری ها وکردها را جمع بندی کنم. محل کارمن در شاه آباد ماکو بود.
بیش از 30 در صد بیمارانی که به آن درمانگاه مراجعه می کردند کرد و بقیه آذری بودند خلاصه بر داشتم دراین مقطع چنین بود .
آذری ها هنوز از کار آیی .خدمات جمهوری آذربایجان صحبت می کنند . برخی با تاسف می گفتند مذهب پدر ما را در آورده
وقتی دمکرات ها اصلاحات ارضی کردند روستائیان نادان و مذهبی بهره ی مالکانه را مخفیانه به فئودال ها می دادند ترس آن ها جنبه
ی شرعی داشت قهوه چی ده که سرباز دمکرات ها بوده می گفت تا وقتی مسجد و آخوند بر فکر و روح آدم ها حکومت کنند راه
رهایی بسته است زنجیر خرافات و دایره ی نادانی محکم تر از حصارهای زندان است باید آنها را شکست تا آزادی بدست آید.
بسیاری از مواقع کسبه و کسانی که با شهر رابطه داشتند با من فارسی صحبت می کردند و وقتی دچار اشکال لغوی می شدند با
نیشخندی می گفتند می بینی دکتر ما هنوز زبان مادری مان را یاد نگرفته ایم.
ولی بهر صورت در خواست خود مختاری مسئله درجه یک آنها نبود .البته دلایل خاص خود را دارد و من با یاد داشت هایی که
داشتم همه را با دکتر به بحث گذاردیم، اما کرد ها خواست درجه اولشان خود مختاری بود آنها بهر کسی که در این رابطه به آنها
کمک کند او را دوست خود می دانند .
نمونه مشخصی که قابل ذکر است داستان ارشد و شمس الدین مامدی است که به اختصار از آنها یاد می کنم تا به روشن شدن این
موضوع کمک کند.
آنها نیز در سال 49 اقدام به مبارزه مسلحانه کرده بودند دولت آنها را یاغی و … اعلام کرده بود اما کردها آنها را خود مختاری
طلب می دانستند .لذا به آنها پناه می دادند آنها را تدارک می کردند به آنها اطلاعات می رس انیدند این فاکتور هایی هستند که
بدون آنها چریک نمی تواند در کوه دوام بیاورد . ژندارمری ایران و ترکیه و واحدهایی از ارتش در تعقیب آنها بودند اما آنها هرگز
٦
بدام نیافتادند ضربه می زدند و براحتی مانور می کردند . البته رژیم اعلام کرد که آنها را بدام انداخته و کشت ه اما چنین نبود آنها
هرگز بدام رژیم نیافتادند، آنها ضربه را از درون فامیل خود خوردند هنگامی که برای استراحت به خانه پسر عموی شان چنگیز
مامدی رفته بودند و برای استحمام لباس از تن در آورده و غیر مسلح بودند بدست چنگیز کشته شدند.
س حماسه سیاهکل چه تاثیری بر فعالیت رفقا داشت ؟
ج نوروز 50 به خرم آباد رفته و آنچه را که دیده و شنیده بودم با دکتر در میان گذاشتم . مسلما جنبش سیاهکل جای خاص خود
را در آن گفتگوها داشت چه ما نیز معتقد به مبارزه ی مسلحانه بودیم اما بدون داشتن زمینه توده ای اقدام به آن را بی نتیجه می
دانستیم این بار دکتر هیجان زده بود می گفت ما دیر شروع کردیم .
و حالا برای شروع آن در لرستان به همبستگی طایفه ای وسمپاتی شخصی تکیه می کرد . افرادی که برای این حرکت همراه می
داشت با همه رابطه خانوادگی و فامیلی و طایفه ای داشت حالا برنامه ی عملیش در تدارک سلاح و آذوقه بود . نکته گرهی بحث
های ما از اینجا شروع شد .گر چه او توانسته بود از نظر عاطفی روی مردم تاثیر نیکو بگذارد اما برای چنین حرکتی برنامه مشخص
سیاسی نداشت .شعاری که بتواند روستائیان و کوه نشینان لر را به مبارزه فرا خواند نداشت . حماسه سیاهکل نیز چنین نقطه ضعفی را
داشت حرکت آنها برای روشنفکران شهری هیجان انگیز بود، آرزومندان آزادی های سیاسی به چپ روی آورده بودند وبقولی
هوادار آن بودند اما در روستاها این مسئله درجه سوم آنها هم حساب نمی شد.
س چه کسانی با دکتر حرکت کردند ؟ و سر نوشت دکتر چه شد؟
ج کافی است بگویم به جز محمود خرم آبادی وسیامک اسدیان بقیه دکتر را ترک کردند . در نتیجه کلیه تدارکات آ نها در
کوه سوخته حساب می شد ودر این جا بود که هر آلونک روستایی برایشان یک پناهگاه نبود و می توانست دامی باشد، اما انعکاس
آن حرکت به همه جا رسیده بود . سازمان چریک های فدایی خلق رفیق علی اکبر جعفری را مسئول ارتباط با رفقا و انتقال آنها به
تهران کرد … به تهران می روند در بحث هایی که با حمید اشرف داشته اند دکتر قبول نمی کند که حرکت در کوه زود است و
حمید اشرف می گوید پس برو و هر امکانی ازما بر می آید ب ه توکمک می کنیم .دکتر نمی پذیرد و به تنهایی به کوه باز می گردد .
و از آن تاریخ رد او گم می شود و هیچ حرکتی در کوه صورت نمی گیرد در سال 54 ساواک جسدی را به اقوام دکتر برای
شناسایی نشان می دهد . برادرش می گفت آن جسد دکتر نبود و من به ساواک دروغ گفتم تا دست از تعقیب او ب ر دارند . البته باید
دانست که دکتر با سابقه زندانی که داشته انگشت نگاری شده وبعید است که ساواک دچار اشتباه شده باشد . از زنده یاد حرمتی
پور راجع به او در خارج پرسیدم می گفت اوهرگز به ظفار وبه لبنان نرفته است . تنها سال 54 جسدی را سازمان امنیت عراق به من
نشان داد که البته ما شناختی از دکتر نداشتم تا او را شناسایی کنم.
س اثرات حرکت دکتر در لرستان چه بود ؟
ج تاثیر این حرکت بیشتر آژیتاسیون روشنفکرانه بود . مردم لرستان با احترام زیاد از او یاد می کنند

http://lorabad.com/www.lorabad.com

تاريخ بروز رساني ( 20 مرداد 1390,ساعت 12:20:27 )

 

هميشه يك نفر بايد به پا خيزد

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
20 دی 1392
بازدید: 3199
اسفند 1389,ساعت 16:00:00

 خسرو گلسرخی
تساوي
معلم پاي تخته داد مي زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زير پوششي از گردپنهان بود
ولي ‌آخر كلاسي ها
لواشك بين خود تقسيم مي كردند
وان يكي در گوشه اي ديگر جوانان را ورق مي زد
براي آنكه بي خود هاي و هو مي كرد و با آن شور بي پايان
تساوي هاي جبري رانشان مي داد

خطي خوانا به روي تخته اي كز ظلمتي تاريك
غمگين بود
تساوي را چنين بنوشت
يك با يك برابر هست
از ميان جمع شاگردان يكي برخاست
هميشه يك نفر بايد به پا خيزد
به آرامي سخن سر داد
تساوي اشتباهي فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند
و او پرسيد
گر يك فرد انسان واحد يك بود آيا باز
يك با يك برابر بود
سكوت مدهوشي بود و سئوالي سخت
معلم خشمگين فرياد زد
آري برابر بود
و او با پوزخندي گفت
اگر يك فرد انسان واحد يك بود
آن كه زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانكه قلبي پاك و دستي فاقد زر داشت
پايين بود
اگر يك فرد انسان واحد يك بود
آن كه صورت نقره گون
چون قرص مه مي داشت
بالا بود
وان سيه چرده كه مي ناليد
پايين بود
اگريك فرد انسان واحد يك بود
اين تساوي زير و رو مي شد
حال مي پرسم يك اگر با يك برابر بود
نان و مال مفت خواران

از كجا آماده مي گرديد
يا چه كس ديوار چين ها را بنا مي كرد ؟
يك اگر با يك برابر بود
پس كه پشتش زير بار فقر خم مي شد ؟
يا كه زير صربت شلاق له مي گشت ؟
يك اگر با يك برابر بود
پس چه كس آزادگان را در قفس مي كرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه هاي خويش بنويسيد

يك با يك برابر نيست

www.lorabad.com

تاريخ بروز رساني ( 11 اسفند 1389,ساعت 09:39:05 )

 

  1. در مقابل چه! ‌سلاحها را کنار بگذارید؟ ‌
  2. شناسایی افراد وابسته و مشخصات ظاهری
  3. يه روز يه تركه يه لره يه رشتيه
  4. آیا احمدی نژاد یک احمق است یا زیرک؟

صفحه63 از83

  • شروع
  • قبلی
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • بعدی
  • پایان