• صفحه اصلی
  • مقالات
  • بیانیەها
  • اخبار
  • تماس با ما

اخبار سایتهای دیگر

  • اخبار صدای آمریکا
  • اخبار رادیو فردا
  • اخبار بی بی سی فارسی

لینک به سایتهای دیگر

  • بی بی سی فارسی
  • صدای آمریکا
  • خدمات وب هاستینگ و دامنه
  • فیلتر شکنها
املاک ٢٤
  • شما اینجا هستید:  
  • خانه

نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1552
نوشته شده توسط atabak   
28 مرداد 1388,ساعت 21:15:52

برادران ارتشی و پاسداران گرامی- امروز روز آزمایش و امتحان بزرگ زندگی شما است. این را بدانید که فاصله میان خدمت و خیانت بسیار کوتاه و اندک است. بایک چرخش بجا و به موقع می توان ابرمرد و فرزند پاک میهن شد و در دل تاریخ جای گرفت، ویا با یک حرکت ناموزون، لعنت و دشنام مردم و تاریخ را برای همیشه به دنبال داشت.

برادران ارتشی و پاسداران گرامی- اکنون روزی است که شما باید در راه میهن و برای مردم تلاش و جانفشانی کنید. باید در راه و بامردم باشید. نباید زرق و برق کنونی و آنی زندگی شما راگول بزند، وتاریخ شما را به عنوان خیانتکار به مردم و کشور بشناسد و در خود ثبت کند

انسان های باشرف و بزرگوار، وابرمردان تاریخ که در راه خدمت مردم، و برای حفظ جان، مال، و ناموس مردم، افتخار آفرینان سرزمین بزرگ ما بودند، اکنون چه کار می کنند؟، و کجا هستند؟ آیا فداکاری و ازجان گذشتن هایشان فراموش شده، و برباد رفته؟ البته که چنین نیست.

مام وطن، و صفحات زرین تاریخ کشورمان همان گونه که دلاوری های رستم فرخ زاد، یعقوب لیث، بابک خرم دین، ستارخان، و باقرخان، و صدها شجاعان دیگر راهمواره باخدماتشان دردل و جان، و برروی خود ثبت و ضبط نموده است، فداکاری های گذشته و یا آینده جانبازان کنونی را نیز برای همیشه بیاد خواهد داشت.

این رزمندگان گرامی باید بدانند که باردگرکشورمان در خطر سقوط و نابودی قرار گرفته است. این بار از سوی صدام و دشمن برون مرزی نیست. بلکه دشمن ایرانی نما، ولی ایرانی ستیز بنام آخوند بادستار و بی دستار است که به جنایت نشسته و به غارت گری و چپاول کشور پرداخته است.

این بار دشمن در بیرون مرز به ما نزدیک نمی شود بلکه ازدرون مانند موریانه ریشه های هستی و آن چه ما داشته ایم و داریم می جود و نابود می سازد.

اکنون گرگ در لباس میش به ما یورش آورده و مردم بی دفاع مارا لت و پار می کند.

در سال ۱۳۵۷، پیر مردی به نام خمینی که فوق العاده مورد خواست و احترام مردم ما بود به ایران بازگشت. ملت مقدمش را گرامی داشتند. او را در آغوش کشیدند، و شادی ها کردند.

آن چه پیشنهاد سیاسی و اجتماعی داشت، با خوش باوری، و چشم و دل بسته پذیرا شدند. ولی اندکی بعد مردم از خواب خوش باوری بیرون آمدند، و دریغا دانستند که چه اشتباهی کردند؟ و چه مارهائی به نام آخوند و ولایت فقیه را در آستین خود پرورش دادند.

برادران ارتشی و پاسداران گرامی-در۲-۳ ماه گذشته چند میلیون ازمردم تهران و شهرستان هاو به نمایندگی بیش از ۶۰ میلیون هم میهنانمان به پا خاستند، از دست ظلم و ستم این رژیم مرگبارفریادها کشیدند، آسیب ها دیدند، وضربه هاخوردند. زیر لگد و دست و پا آش و لاش شدند، و شماری نیز به هلاکت رسیدند. این ها برای چی بود، برای اعتراض و نفی ولایت فقیه و هر نوع دیکتاتوری و زورگوئی.

اکنون زندان ها پر از شکنجه گر و شکنجه شدگان، و گورستان ها هر لحظه در انتظار دریافت جسد پاره پاره جوان دیگری است که به خواسته جلاد بزرگ خامنه ای و فرزند جنایتکارش مجتبی چنگیز نژاد و با اجرا و دستوراحمدی نژاد پس از شکنجه ها برای کشور و مردم خود جان باختند.

برادران ارتشی و پاسداران گرامی- امروز روز آزمایش و امتحان بزرگ زندگی شما است. این را بدانید که فاصله میان خدمت و خیانت بسیار کوتاه و اندک است. بایک چرخش بجا و به موقع می توان ابرمرد و فرزند پاک میهن شد و در دل تاریخ جای گرفت، ویا با یک حرکت ناموزون، لعنت و دشنام مردم و تاریخ را برای همیشه به دنبال داشت.

برادران ارتشی و پاسداران گرامی- اکنون روزی است که شما باید در راه میهن و برای مردم تلاش و جانفشانی کنید. باید در راه و بامردم باشید. نباید زرق و برق کنونی و آنی زندگی شما راگول بزند، وتاریخ شما را به عنوان خیانتکار به مردم و کشور بشناسد و در خود ثبت کند.

خامنه ای ورژیم او، درنزد مردم ایران و جهانیان به عنوان دیکتاتور خون آشام همانند هیتلر، چنگیز، و آتیلا شناخته شده وراه برگشتی برای آنان نیست. شما به زودی و در آینده ای بسیاربسیار نزدیک خواهید دید که بیشتر آخوندها، شماری از بازاری ها و نماینگان مجلس و هیات دولت گذشته و حال، در زیر دست و پای مردم له و قطعه قطعه خواهند شد.

برای خامنه ای چاره ای جز خودکشی نیست. همان گونه که هیتلر ناچار به خودکشی گشت، وهمکاران و سران ارتش او در دادگاه نورنبرگ محکمه و مجازات شدند.

گمان نمی کنم قدرت خامنه ای از هیتلر یا پینوشه و دیگر جنایتکاران بیشتر باشد. در حالی که جنایت این آخوند و آخوندک مجتبی از آنان بیشتر است. ببینید آن ها توانستند دوام بیاورند؟ ابداً این طور نیست. هرکدام از این جنایت کاران با کراهت و زشتی در کشورشان یاد آوری می شوند، و درتاریخ بدنامند. فرزندان و بازماندگان آنان نیز در پیش جامعه خجالت زده و شرمسارند، و همواره مورد تف و لعنت مردم قرارمی گیرند.

رفسنجانی

رفسنجانی

نکته آخر این که، گرچه آقایان رفسنجانی، موسوی و آیت الله کهروبی دارای کارنامه درخشان گذشته ای نیستند و عملکرد هر سه آنان مورد قبول و پسند مردم ایران نبوده است، ولیکن عملکرد کنونی آنان، و در خط مردم قرار گرفتنشان، آنان را از لیست سیاه به دور و به لیست میهن پرستان و مردمی بودن نزدیک ساخته است.

چنانچه این سه بزرگوار همچنان با مردم و در راه مردم بمانند، و رژیم به اصطلاح مقدس اسلامی را پشت سر گذاشته و در راستای خواسته مردمی یعنی؛ « نه شرقی، نه غربی،  جمهوری ایرانی» هم گام و همراه بمانند، بی تردید قهرمانان تاریخ کنونی کشور ما به شمار خواهند آمد.

حال، شما برادران ارتشی و پاسدار نیز می توانید تصمیم بگیرید؛ در خدمت مردم باشید و بروی شانه ها و در دل مردم جای بگیرید، یا در خدمت شیطان و رژیم جنایتکار

مطلب ارسالی یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان است و قضاوت را به عهده فرزندان سرزمینهای لر نشین می گذاریم  www.lorabad.com 

 

 

میجنگیم میمیریم ساکت نمی نشینیم

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1516
تير 1388,ساعت 23:22:16

متولد دهه ی شصت ... نسلی که ما هستیم 

خدا خوابی ؟ نمی بینی؟

که داغ یاد تو دارد به پیشانی
کسی که داغ را بر سینه ی یاران نهاده
ای خدا یک جمله ی ساده!
قرن ما سکوتت را نمی بخشد و قصه ما همانا قصه دهقان و بلدرچین است و کس نخارد پشت ماجز ناخن انگشت ما

www.lorabad.com

نسل ما، متولد شلوغترین دوره از تاریخ ایران بود. دوره ی نا آرامیهایی که میرفت تا حکومت بعدی را به حکومت قبلی تحمیل کند. نسلی که در بلوای جنگ بدنیا آمد و صدای گریه اش در هیاهوی تیر و رگبار گم شد. در میان انبوه عکس شهدا و کاروان پیکرهای نیمه تمام مفقود الاثرها قد کشید و چندان دیده نشد. نسل شیرخشکهای کوپنی، نسل تحریمها و تبعیضها. نسل قلکهای پول تو جیبی برای بچه‌های جبهه، نسل بادبادکهای کاغذی، نسل اجبار مقنعه از شش سالگی. نسل کتاب تاریخهای تحریفی و نصایح ناگزیر چهارصد صفحه ای امام. نسلی که عادت کرده بود به دم نزدن از تناقصهای خانه و مدرسه . نسل چوب دوسر نسوزی که بیست و دو بهمن ها با مدرسه به تظاهرات میرفت و تشویق میشد و عصر همان روز تحقیر و توبیخ میشد به جرم آستینهای کوتاه و موهای وحشی بیطاقت زیر روسری و شالها !

نسلی که ما بودیم ... نسل کم توقعی که اگر به موی سرش، به روسری و پوشش اش، به دورهمی های هر از گاهش ایراد نمیگرفتند میرفت که نسل سر به راهی بماند. نسلی که چیز زیادی نمیخواست، داشت عادت میکرد به آنهمه محدودیت که تنهامهم کم و زیادش بود. دلش به حاشیه ها گرم بود، به هر از گاهی تئاتر شهر رفتن، کتابهای ممنوع را از دست و بال دستفروشها درو کردن و این میانه فیلم به زبان اصلی دیدن و تحلیلهای تخمی غیر کارشناسانه.

نسلی که در به در پیتزای پیرونی میخورد و سپس تا آخر شب در گودو اظهارات روشنفکرانه اش را لیست میکرد و بلند بلند فروغ و شاملو میخواند. نسل بی‌آوازه‌ای که می‌رفت تا همین چند وقتِ پیش، تمام موجودیتش به شش و هشت‌های پراکنده در ضیافت‌ها و میهمانی‌های بی‌خنده و دود محدود شود. به دلخوشیهای زودگذر که اگر آنهم نمیبود هیچ چیز دیگری هم نبود.

نسلی که رضا داده بود به تقدیرش بر زاده شدن در مختصات محدودیت و با این حال میبالید به تاریخ کهنش و متعصب بود بر ذره ذره از خاکش. نسل ما هرچند سرکش، اما انتظار کمی داشت. نه پول نفت را خواسته بود و نه ادعای جاه و مقام، نه هیچ چیز دیگر. فقط خواسته بود که رئیس جمهورش را خودش انتخاب کند و این درخواست نه خلاف شرعی بود که بارها به استناد همان محکوممان کرده بودند، و نه خلاف قانونی که از آن دم میزدند و ما آنرا نمی دیدیم.

حالا همان نسلی که دست پرورده انقلاب بود، خس و خاشاک افتخارآفرینیست که آمده تا بغض ۳۰ ساله ی سرزمینش را بشکند. این نسل همان اغتشاشگر نجیبیست که میخواهد داد مظلومیت مردمانش را باز ستاند. نسل فرزندان انقلاب، که چشم و گوش باز کرده و ترسش ریخته. همان نسلی که تا پیش از ۲۲ خرداد در خود نمیدید رو در رویشان بایستد آنهم با دست خالی،و تنها سلاحش فریاد الله اکبری باشد که آن را هم تاب نیاوردند.

نسل ما زنده است، نه به آرمان، نه به کمال گرایی، که زنده است به توشه‌ای که هیچ چیز توان بازستاندنش را ندارد. نسلی که اخبار رسانش نه بی بی سی فارسیست و نه ضرغامی، که این نسل خودش رسانه است ... این نسل منست ! نسل ماست. نسلی که دیگر خاموش نخواهد شد و پیوسته خود را تکرار خواهد کرد

www.lorabad.com   

تاريخ بروز رساني ( 18 تير 1388,ساعت 15:29:28 )

 

جنبش ما از رژیم مافیایی ملاهارو دست خورد

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
بیانیەها
20 دی 1392
بازدید: 2908
نوشته شده توسط atabak   
20 خرداد 1388,ساعت 09:32:16
اگر غیر از این بود , باید مردم به جای اینکه تا نیمه شبها , شعار موسوی موسوی سر بدهند و جشن و پایکوبی کنند ! شعار براندازی می دانند و برای سرنگونی رژیم مافیایی ملاها جشن و پایکوبی می کردند.
خودمان را گول نزنیم , باید اعتراف کنیم رژیم در این مرحله خیلی سیاسی عمل کرد و  در کمتر از یکسال چطور توانست بخش بزرگی از جامعه مارا را وارد صحنه کند
اینکه چه کسی انتخاب می شود , طبیعی است موسوی که بیست سال در آب نمک رژیم خوابیده بر بقیه حق تقدم دارد و انتخاب خواهد شد.
اما اینکه چگونه و در کدام سرفصل اپوزوسیون می تواند به رژیم رو دست بزند جای پرسش دارد ؟
 آیا اصلاباحرکتهای گذشته همراه با جنبش رهایی بخش لرستان در مناطق ستم دیده لر نشین چنین کاری امکانپذیرهست یا خیر؟
<>
   

www.lorabad.com

راستش خیلی سعی کردیم به این شکست بزرگی که ما از جمهوری اجباری خوردیم و اصلا هم به روی خودمان نمی آوریم اعتراف نکنیم , اما باز هم دلمان نیامد.

راستش برخلاف آن چیزی که خیلی از ما اپوزوسیون  می کنیم , رژیم با تمام فشار و ضعفی که از سوی ایرانیان و جهانیان روی خود احساس می کرد توانست با یک ریزبینی خاصی , از زیر تمامی این فشارها شانه خالی کند و به قولی , نه تنهادر مقابل ضربات پی در پی گروههای اپوزوسیون ضدضربه بزند , بلکه ضربه مهلکی نیز بر پیکره بی جان اپوزوسیون  وارد کند.

و در اینجا است که باید به تیوریسنهای رژیم آفرین گفت.

اما چرا؟

چهار سال پیش که بوش , دایما ایران را تهدید به حمله می کرد و فشارهای جهانی روی ایران چندین برابر حد معمول خود شده بود , به ناگهان با انتصاب شخصی مثل محمود احمدی نژاد , که همانند گاوی وحشی وارد صحنه سیاست شد , توانست تهدیدات و فشارهای جهانی را که کمر رژیم را خم کرده بود , از میان بردارد , چون احمدی نژاد در همان ماههای اول توانست  خود را نه به عنوان یک سیاستمدار  بلکه به عنوان یک دیوانه جانی , به جهانیان معرفی کند  که باید از او ترسید.

با آمدن احمدی نژاد فشارها و تهدیدها , تبدیل شد , به بد و بیراه گفتنهای از راه دور.

البته با توجه به اینکه رژیم از آغاز کار خود دایما با بحران روبرو بود و راه فرار از بحران را آموخته می توان خوب فهمید که انتخاب احمدی نژاد اتفاقی ساده و از روی نا آگاهی نبود.

و بعد از گذشت چهار سال که نفرت و تنفر مردم و جهانیان به اوج خود رسیده بود و خطر یک اعتراض همگانی می رفت که شیشه عمر جمهوری اسلامی را با خطر جدی روبرو کند به ناگهان دوران انتخاب شروع می شود و بر خلاف تصور همگان که فکر می کردند حنای رژیم دیگر خریداری ندارد و دوم خردادیها جایگاه خود را در جامعه از دست داده اند ناگهان شور و شوقی برای برگذاری انتخاب در کشور برپا می شود  که آنسرش نا پیداست.

ولی بهتر است کمی ریزبین بشویم و ببینیم چگونه رژیمی که زمین و زمان با آن دشمن است و هیچگونه جایگاه مردمی هم ندارد می تواند برای برگذاری انتخابات , جمعیت بزرگی را وارد صحنه کند و اصولا چرا این کار را می کند؟

باید اول بگویم چرا رژیم چنین کاری می کند:

رژیم خوب از خشم و تنفر مردم نسبت به خود آگاهی داشت و خوب هم می دانست که اگر فرصت مناسبی را برای مردم ایجاد نکند که این خشم و تنفر خود را به نمایش بگذارند ممکن است در نهایت با خطری جدی که همانا سرنگونی رژیم بود روبرو بشود.

به همین دلیل جامعه را نیازمند این دید که فرصتی داشته باشد تا خشم و کینه خود را به رژیم نمایان سازد و بیرون بریزد , و چه فرصتی بهتر از انتخابات!

دست کم نمایش خشم و کینه مردم در دوران انتخابات , نه تنها باعث آرام شدن بخشی از جامعه جوان ایران می شد بلکه حتی باعث مشروعیت بخشیدن به کلیت رژیم نیز می شد.

از سویی رژیم تصمیم بر این گرفت تا انتخابات را به گونه ای برگذار کند تا بتواند هم موجبات خالی شدن خشم و کینه مردم را بوجود بیاورد ( به شکل کنترل شده ) و هم اینکه به خود مشروعیت ببخشد.

اما چگونه می شود مردمی نا امید , خسته , بی اعتماد , بد بین به رژیم و متنفر از رژیم را وارد صحنه کرد؟؟

اولین قدم این بود که فشارها را چند برابر کنند تا مردم انتخابات را فرصتی برای فرار از این فشارها بیابند و وارد صحنه بشوند.

به همین منظور نیز در یکسال اخیر شدیدترین فشارهای سیاسی , اجتماعی و اقتصادی به جامعه وارد شد.

از گشتهای ارشاد گرفته تا گرانی سرسام آور کالاها , تا سرکوب شدید  مخالفان و موج شدید اعدامها و شکنجه ها.

بله تمامی فشارها در یکسال گذشته با این سیاست دنبال شد که مردم انتخابات را , راه گریزی از این فشارها بیابند و وارد صحنه بشوند , اما برای وارد کردن مردم به صحنه نیاز به ایجاد امید در دل مردم بود.

اصلاح طلبان که خود جایگاه خود را در میان مردم از دست داده بودند و عملا حزب , گروه و دسته ای که توان ایجاد امید را در دل مردم داشته باشد در صحنه نبود.

به ناگهان شخصی به نام موسوی ظهور می کند.

موسوی که بیست سال هیچ کسی خبری از او نداشت و جیک نمی زد.

به معنی واقعی می توان گفت:

موسوی را بیست سال تو آب نمک خواباندند تا چنین روزی از او استفاده کنند.

موسوی که در اوج اعدام زندانیان در کشور , نخست وزیر بود و کوچکترین اعتراضی نکرد.

موسوی که بزرگترین افتخار خود را همکاری با خمینی جلاد می داند و از هر دو جمله که می گوید یک جمله مربوط می شود به خاطراتش با خمینی.

موسوی که نسل جوان ایران , با سابقه پرونده او نا آشنا بود.

آری از این شخصیتهای در آب نمک خوابیده , رژیم کم ندارد و اینبار قرعه به اسم موسوی افتاد تا وارد صحنه بشود و ایفای نقش کند.

اما باز هم با اینکه همه چیز مهیا بود , اما آن شور و هیجان لازم برای خالی کردن احساس مردم در جامعه وجود نداشت و اینبار باز رژیم دست به ابتکار عمل زد و طرح مناظره انتخاباتی را به اجرا گذاشت.

برنامه ای که بازیگران آن هر کدام به خوبی نقش خود را ایفا کردند.

آری ما از رژیم رو دست خوردیم.

اگر غیر از این بود , باید مردم به جای اینکه تا نیمه شبها , شعار موسوی موسوی سر بدهند و جشن و پایکوبی کنند ! شعار براندازی می دانند و برای سرنگونی رژیم جشن و پایکوبی می کردند.

خودمان را گول نزنیم , باید اعتراف کنیم رژیم در این مرحله خیلی سیاسی عمل کرد و در کمتر از یکسال چطور توانست بخش بزرگی از جامعه را وارد صحنه کند و اینگونه در صحنه جهانی برای خودش مشروعیت بسازد.

اینکه چه کسی انتخاب می شود , طبیعی است موسوی که بیست سال در آب نمک رژیم خوابیده بر بقیه حق تقدم دارد و انتخاب خواهد شد.

اما اینکه کی اپوزوسیون می تواند به رژیم رو دست بزند جای پرسش دارد ؟

 که آیا اصلا با چنین اپوزوسیونی , چنین کاری امکانپذیر هست یا خیر؟

به هر روی بنده شخصا با جمهوری اجباری در کلیت مخالفم , حال رییس جمهور آن احمدی نژاد باشد یا موسوی و معتقدم دادن رای به هر یک یعنی مشروعیت بخشیدن به حکومتی که سی سال است اصلا مشروعیت نداشته است.

پس من رای نمی دهم.

تو هم رای نده.

با سپاس

جنبش رهایی بخش لرستان 7+4

 www.lorabad.com

 

همراهی از دیار چهارمحال بختیاری

تاريخ بروز رساني ( 24 خرداد 1388,ساعت 10:22:28 )

 

 

قضاوت آگاهانه یک فرزند لر از کروبی و اطرافیانش

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1454
نوشته شده توسط atabak   
15 خرداد 1388,ساعت 08:02:34
میرحسین موسوی اعلام کرد که حتماً به کروبی رأی میدهد . وی در پاسخ به سوالی درباره هدف کاندیدانوری خودش گفت ما فکر میکردیم این ملت در دوازده سال گذشته نتیجه ی هیجان زدگی را دیده باشند الآن منطقی فکر بکنند دیدیم نه بابا به دست این ملت هیچ پیازی پوست نمیشود . وی تصریح کرد که هشت سال از این دوازده سال هیجان انگیز با بزن بزن گذشت هیچ کاری انجام نشد چهار سال بقیه اش با آبرو ریزی گذشت به اندازه ی طول تاریخ کار انجام شد . وی در یک اظهار نظر بی مورد گفت چنانچه در دوره گذشته ملت دچار هیجان پارگی نشده بودند الآن بجای این کوتوله ی فضائی همان رفسنجانی رئیس جمهور بود . توضیحاً اینکه در جمهوری اسلامی مردم هیچوقت رأی نمیدهند که یکنفر انتخاب بشود رأی میدهند که آن یکی انتخاب نشود !

در همین راستا انجمن حمایت از زندانیان از کروبی تشکر کرد . وی که در یکماه گذشته توانسته با جمع آوری و کمک تمام زندانیان سیاستمدار نشان بدهد که اوباما تغییر را از او قرقره کرده است گفت چنانچه رئیس جمهور بشوم احمد باطبی را وزیر جهانگردی خواهم کرد . وی تاکید کرد دلیل آنکه در پوسترهای تبلیغاتی نام کرباسچی گنده تر از نام خودش دیده میشود اینست که بخاطر منهم نشده بخاطر این بمن رأی بدهید . اصولاً در نظام اسلامی همه خوششان می آید یکی قلاب بگیرد آن یکی برود بالا !

به همین مناسبت یکی از اعضاء ستاد کروبی بنام عطا مهاجرانی که از ذکر نامش خودداری کرد در بیانیه ای به دو دلیل از کروبی حمایت کرد . خوانندگان دلایل مهاجرانی در یک نظر سنجی همگی اعلام کردند که بعد از خواندن دلیل اول گفتند کروبی چه دانشمندانی را دور خودش جمع کرده بعد از دلیل دوم گفتند بابا این باقر گچی خودمون بهتر دلیل می آورد تا این اُسکل هائی که کروبی جمع کرده . عطا مهاجرانی چندی پیش در سوگ شهید راه انفجار عماد مغنیه مطلبی نوشت که جیگر همه کباب شد . برخی میگویند مهاجرانی تنها موجود زنده ای است که میتواند ظرف پنج دقیقه در مورد یک چیز دو جور حرف بزند با اولی همه کف کنند با دومی همه تف !

در پایان قرار شد ملت برای تبلغ هرچه بیشتر کروبی بروند بزنند چندتا شیشه بیاورند پائین . هنوز انگیزه ی اینکار معلوم نیست لیکن گفته میشود در سی سال گذشته شیشه پائین آوردن خیلی کار هیجان انگیزی بوده است . رهبری در پاسخ به حرکات تبلیغاتی کروبی گفت پخ ! رهبری قبلاً دوبار هر دوبار در زمان تصرف مجلس توسط اصلاح طلبها که دست بر قضا همین کروبی هم رئیسش بود عبارت پخ را به کروبی گفته بود هر دوبار مجلس بدلائل نامعلومی سرنگون شد افتاد دست همینهائی که الآن هم هستند !


یک فرزند مردم ستمدیده لرستان



www.lorabad.com

 

آیا می دانید???

  • چاپ
  • ایمیل
توضیحات
اتابک لرستانی
مقالات
20 دی 1392
بازدید: 1595
نوشته شده توسط atabak   
29 ارديبهشت 1388,ساعت 02:22:13
آیا راه نجاتی وجود دارد؟ آری، چنانچه اپوزسیون ، احزاب وسازمانها بجای تهمت زدن به یکدیگر
و جنگهای لفظی، بر سر یک میز نشسته ، طرفداران خود را در یک جهت و بسوی یک هدف سوق
داده، جنبش اجتماعی را در یکروز خاص مثلا" یکروز قبل از « رأی گیری و انتخابات » به راه انداخته و با
تسخیر مکانهایی همچون صدا و سیما ،فعالیتهای نظام را مختل نموده، زیرا این رژیم طول عمر خود
را مدیون ناآگاه نگهداشتن مردم و بسته نگهداشتن محیط اطلاع رسانی میداند و اینرا باید بدانیم 
حرکت و جنبش مردمی تنها راه نجات از این رژیم اعدام و شکنجه میباشد.»
نه امام زمان ، نه گروه ۵+١



ما عادت کردیم، شاید هم عادتمون دادند و یا بنام اعتقادات در مغزمان فرو کرده اند که منتظر کسی هستیم که یک شبه با یک شمشیر دو لبه یا  چماقی، تفنگی یا چیز دیگری عدل و داد را بر پهنه کره خاکی، بخصوص در کشور ایران بگستراند، ثروت ملی را بطور مساوی تقسیم کند، امام زمانی ظهور کند( هر چند مدل کوچکترش 30 سال پیش ظهور کرد و پول نفت را تقسیم کرد و آب، برق وتلفن را مجانی کرد و معنویات را بهبود بخشید!؟ ) یا حداقل آمریکایی حمله کند یا گروه5+1   تحریمی کند و یکدفعه حکومت دستهایش را بالا برده، تخت قدرت را به مردم و منتخبان مردم تحویل دهد.

        خیلی از ما هیچوقت فکرنکردیم، بعضی فکر کردیم ولی به نتیجه ای نرسیدیم و بسیاری عمل کردیم ولی فکر نکردیم ( در زمان انقلاب اعدام) اما در یک چیز مشترک بودیم امید به یک نیروی خارجی یا ماورا طبیعت، قافل از اینکه نه امام زمانی ظهور میکند، نه آمریکا و انگلیس برای هیچ ایرانی دلسوزی میکند و نه گروه 5+1 وشرکاء ، منافع اقتصادی خود را با 70 میلیون ایرانی عوض میکند و تا خود تکانی نخوریم،تا جنبش اجتماعی صورت نگیرد، آب از آب تکان نمیخورد.

        اگر آمریکا بفکر ما بود به براندازی نظام قبل کمک نمیکرد و در ابتدا بعنوان اولین کشور ، این آدمکشان را برسمیت نمیشناخت؛ درطول عمر این رژیم ننگین بارها سعی در برقراری ارتباط همچون« ایران گیت » نمیکرد؛ پیام نوروزی « اوباما» شاهد دیگری بر مطرح نبودن مردم ایران است و اسراییل در زمان جنگ ایران وعراق با ایران مناسبات تسلیحاتی نداشت؛ این جمله از «جان کری » عضو ارشد مجلس سنای آمریکا و از دمکراتها و متمایل به اسراییل همه چیز را آشکار میکند « آمریکا در صدد تغییر رژیم ایران نیست».این در حالیست که آقای« اوباما» ، «خلیج همیشه فارس» را خلیج مینامد و نماینده کالیفرنیا صحبت از تجزیه « ایران،سرزمین مادری » میکند و جالبتر اینکه « نیروهای آمریکایی از طریق چابهار چه زمینی، چه هوایی نیروهای خود را به افغانستان میرسانند که بدلیل درگیریها درمناطق مرزی پاکستان و افغانستان است و در مجلس جمهوری اعدام، در اینمورد بصورت مخصوص بحث شد».

        گروه 5+1چنانچه دلسوز ایرانیان بودند و جانبدار حقوق بشر، با اینهمه اعدام و شکنجه و بگیر و ببند، حداقل سفارتخانه های خود را در اعتراض به اعمال حکومت تعطیل میکردند یا سطح روابط را کاهش میدادند؛ حتی سازمان ملل دفتر خود را میبست؛ آیا اینچنین شد؟ پاسخ: نه!

       اینهمه ظلم وستم در این سی سال و اعدام و شکنجه هر روزه کافی نیست تا این امام زمان از چاه جمکران بیرون بیاید و کاری انجام دهد؟ سه دهه جنگ و درد و آزارو اذیت وخون و خونریزی که نه تنها در داخل که گریبان خارجی و خارج نشینان را رها نمیکند برای ظهور این انسان با 1300 سال عمر بس نیست؟  50-60 هزار نفر سرباز تا دندان مسلح به آخرین تجهیزات نظامی از پس گروه طالبان بر نمی آید ولی ایشان با 313 نفر همه دنیا را فتح میکند!؟

       همه ی مارا با وعده سرخرمن سرکار گذاشته اند، نگاهی به این سه دهه ننگین نشان میدهد بسیاری از ما فقط با شایعه زندگی کرده ایم؛ عکس خمینی را در ماه دیدیم و حال پول نذری بر گور این قاتل خود دفن کرده می ریزیم؛ این تیرخلاص زن، احمدی نژاد هاله ی نور بر سرخود میبیند یا پشت پرده دستور ازامام زمان میگیرد!؟ بقیه هم به همین ترتیب، خاتمی را هشت سال، خاتم این رژیم معرفی نمودند و بیست میلیون رأی به حسابش ریختند وسید اولاد پیغمبر نامیدند اما کدام سید؟!

        اما آنچه مطرح است، آیا راه نجاتی وجود دارد؟ آری، چنانچه اپوزسیون ، احزاب وسازمانها بجای تهمت زدن به یکدیگر و جنگهای لفظی، بر سر یک میز نشسته ، طرفداران خود را در یک جهت و بسوی یک هدف سوق داده، جنبش اجتماعی را در یکروز خاص مثلا" یکروز قبل از « رأی گیری و انتخابات » به راه انداخته و با تسخیر مکانهایی همچون صدا و سیما ،فعالیتهای نظام را مختل نموده، زیرا این رژیم طول عمر خودرا مدیون ناآگاه نگهداشتن مردم و بسته نگهداشتن محیط اطلاع رسانی میداند و اینرا باید بدانیم ، « حرکت و جنبش مردمی تنها راه نجات از این رژیم اعدام و شکنجه میباشد.»
 

مطلب فوق را یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان برایمان ارسال نموده است

www.lorabad.com 

تاريخ بروز رساني ( 30 ارديبهشت 1388,ساعت 18:31:26 )

 

  1. سکوت مورخین فارسی زبان در حق ملت لر
  2. ضمن تبریک سال نو به همه یاران جنبش مردم لر
  3. حقوق بشر و حقوق شهروندی مردم لر
  4. خاطرات سلطنت اعظمی

صفحه66 از80

  • شروع
  • قبلی
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • بعدی
  • پایان